افق پيش روي جريان اصلاحطلبان با ابهامات جدي روبرو است و اين ابهام نگرانيهايي را در اردوگاه اصلاحطلبان به همراه داشته است. اين نگراني را ميتوان در اظهارنظرات برخي از چهرههاي شناخته شده اين جريان مشاهده نمود.
افق پيش روي جريان اصلاحطلبان با ابهامات جدي روبرو است و اين ابهام نگرانيهايي را در اردوگاه اصلاحطلبان به همراه داشته است. اين نگراني را ميتوان در اظهارنظرات برخي از چهرههاي شناخته شده اين جريان مشاهده نمود. به عنوان نمونه به تازگي محمدرضا خاتمي يکي از فعالين سياسي جبهه اصلاحات که در جمع اعضاي حزب اتحاد ملت ايران اسلامي سخن ميگفت، در بخشي از اظهاراتش به اين شرح اين سوال پرداخت که «چرا بايد در انتخابات شرکت کنيم؟» او با بيان اينکه در انتخابات رياستجمهوري سال ۹۲ براي جلوگيري از بدتر نشدن وضع کشور شرکت کرديم، يادآور شد: «انگيزه ما از شرکت در انتخابات مجلس هم تشکيل مجلسي بود که ديگر در آن خبري از شعار «مرگ بر اين و آن» نباشد اما آيا الان همين محقق شده است؟»
در مورد اين اظهارات ميتوان به نکات زير توجه نمود:
1. اصلاحطلبان ورود به انتخابات مجلس يازدهم در زمستان 1398 را خيلي زود رقم زدهاند، چرا که اين انتخابات از جهات مختلفي براي اين جريان حائز اهميت است! فارغ از آنکه در اختيار داشتن پارلمان به مثابه نماد مردمسالاري براي اصلاحطلبان اهميت دارد و ميتواند اهداف مدنظر اين جريان در عرصه تصميمگيري و قانونگذاري را تامين نمايد، پيروزي در انتخابات مجلس ميتواند بسترساز موفقيت در انتخابات رياستجمهوري باشد! انتخاباتي که در آن ديگر حسن روحاني حضور نخواهد يافت و رقابت دشواري پيش روي جريانهاي سياسي است. شکست در انتخابات مجلس دشواري کار را براي اصلاحطلبان دوچندان خواهد رفت! به واقع ناکامي اصلاحطلبان در مجلس سونامي شکستهاي پي در پي ديگري را رقم خواهد زد که ميتواند به حذف گسترده اصلاح طلبان از قدرت بينجامد!
2. ورود زودهنگام به انتخابات همچنين از مشکلات جدي اين اردوگاه حکايت دارد؛ اختلافات در ميان طيفهاي مختلفي که در اين اردوگاه رشد کردهاند و اينک خواستار سهم خود از قدرت هستند و از ريش سفيدان و بزرگان اصلاح طلبي نيز چندان پيروي نميکنند. اين واگراييها و تشتتها امروز به مهمترين نگراني اصلاحطلبان نسبت به آينده اين اردوگاه بدل گرديده است که اگر اين آفت بر روند انتخابات سال آتي عارض گردد، موفقيت اين جريان را در زمستان 1398 با تهديد مواجه خواهد کرد! نشانههاي اين بيماري را ميتوان هم در مجلس دهم و هم در شوراي شهر تهران مشاهده نمود که در طول چند ماه گذشته نتوانسته کارنامه موفقي از خود در مديريت شهري نشان دهد و مدتهاست که به دليل اختلافات درون گروهي از انتخاب شهرداري توانمند براي مديريت کلانشهر پايتخت ناکام مانده است!
نگراني مذکور را ميتوان از بخش ديگري از اظهارات محمدرضا خاتمي نيز متوجه گرديد. وي با اشاره به اين نکته که «ما نياز به برنامهريزي اساسي و کلان سياسي داريم.» و تاکيد بر اينکه «اکنون به اندازه افراد اصلاحطلب برنامه وجود دارد»، گفت: «در چنين وضعيتي اتفاق مثبتي رخ نميدهد و به نارضايتيها افزوده ميشود.» سوال اساسي در اين ميان آن است که اصلاح طلبان از چه مکانيزمي براي غلبه بر اين اختلافات بهره خواهند جست و آيا ماههاي باقي مانده تا انتخابات فرصت لازم را براي همگرايي مطلوب فراهم خواهد آورد؟!
3. يکي ديگر از نتايجي که از سخن خاتمي قابل احصاء است، عدم رضايت از عملکرد مجلس دهم است! مجلسي که اصلاحطلبان با همه توان براي تسخير آن در سال 1394 به ميدان آمده بودند! و تا مدتها "ليست اميد" را فاتح آن معرفي ميکردند، اما آنگاه که کار به چينش ترکيب هيئت رئيسه و کميسيونها رسيد، چهره ديگري از مجلس دهم ترسيم شد که با ايدهآل اصلاحطلبان فاصله قابل ملاحظهاي داشت! اين تفاوت آنگاه بيشتر خودنمايي کرد که به تدريج مواضع نمايندگان مجلس آشکار شد و انتظارات اين جريان تامين نگرديد!
4. در لابلاي اظهارات خاتمي تصويري از مجلس مطلوب اصلاحطلبان ارائه گرديده که به خوبي ميتواند افق پيش روي مجلس مطلوب اصلاح طلبان را معرفي نمايد! مجلسي سکولار و فاصلهدار از طراز انقلاب اسلامي و روحيه انقلابي که در آن برخلاف راهپيماييهاي باشکوه ملت ايران، خبري از شعار "مرگ بر آمريکا" و "مرگ بر اسرائيل" نيست! و مجلسيان بيشتر منفعلانه با ادبياتي سخن ميگويند که دشمنان اين ملت از ايشان دلخور نشوند و احتمالا حتي چشم طعم دشمن را نيز تحريک نمايند! نمونهاي از اين چنين مجلس وادادهاي را ميتوان در کارنامه اصلاح طلبان و دوران تسلط بر مجلس ششم مشاهده نمود که 127 تن از نمايندگانش در برابر تهديدات دشمن آنچنان مرعوب شدند که در نامهاي محرمانه خطاب به رهبري چنين نوشتند: «اگر جام زهري بايد نوشيد، قبل از آنکه کيان نظام و مهمتر از آن، استقلال و تماميت ارضي کشور در مخاطره قرار گيرد، بايد نوشيده شود.» اين نامه آنچنان سخيف و ذليلانه تنظيم شده بود که انتشار آن توسط رسانه هاي داخلي به دستور شوراي عالي امنيت ملي به رياست سيد محمد خاتمي ممنوع گرديد و داد بخشي از اصلاحطلبان نيز به هوا برخاست! و به يکي از عوامل مهم شکستهاي زنجيره اي اين جريان در سال 1382 و 1384 بدل گرديد!
از آن نامه نگاري بيش از 16 سال ميگذرد و عليرغم افزايش روافزون تهديدات دشمن، روز به روز بر قدرت جمهوري اسلامي در عرصههاي مختلف افزوده شده و در افق چهل سالگي کمال و استواري قرار دارد. نامهنگاران ديروز، امروز اعتباري نزد ملت ندارند و بخشي از آنان نيز امروز به آغوش بيگانگان پناه بردهاند و روسياهانه جيرهخوار دستگاههاي امنيتي غرب شدهاند! اما در اين ميان تلاش براي بازگشت به گذشته و تشکيل مجلسي شبيه به مجلس ششم، نه تنها اقدامي رو به جلو به حساب نميآيد که حرکتي ارتجاعي است که از انسداد تئوريک اصلاحطلبان حکايت دارد!