بدون استثنا، در هر کجای جهان میتوان تصویری از یک خیابانخواب را منتشر کرد و از بحران و زوال سخن به میان آورد، همانگونه که واشنگتن در صدر فهرست آمار شهرهای دارای بیشترین خیابانخواب و بیخانمان در جهان است[...]
یادداشت: بدون
استثنا، در هر کجای جهان میتوان تصویری از یک خیابانخواب را منتشر کرد و
از بحران و زوال سخن به میان آورد، همانگونه که واشنگتن در صدر فهرست
آمار شهرهای دارای بیشترین خیابانخواب و بیخانمان در جهان است. در همه
کشورها میتوان اخبار متعددی از اعتصاب، اعتراض و نارضایتی را به اصلیترین
خبر تبدیل کرد و اوضاع را بحرانی جلوه داد؛ چنانکه در فرانسه اعتراضات و
تجمعات خشونتآمیز علیه دولت مدتهاست که بدون وقفه ادامه دارد. در سراسر
کشورهای جهان اختلافات و رقابتهای حزبی و جناحی محل اختلاف و کشمکش است که
میتوان این تضادها را به شکلی به نمایش گذاشت که به نوعی فروپاشی تعبیر
شود! همانگونه که درگیریهای دو حزب دموکرات و جمهوریخواه در آمریکا و
اظهارات تند و تیز آنها علیه یکدیگر در پیش چشم ما قرار دارد. به راحتی
میتوان ادعا کرد که هیچ جامعهای وجود ندارد که نتوان در آن نمونههایی از
پدیده آزارهای جنسی و اخلاقی را رسانهای کرد و آن جامعه را در آستانه
گسیختگی اخلاقی نشان داد؛ اما چرا اینجا در جمهوری اسلامی ایران، در کشوری
که پس از گذشت 40 سال از پیروزی انقلاب اسلامی با وجود همه تهدیدها،
تحریمها، تحمیل جنگ هشت ساله نظامی، تلاشها برای اختلافافکنی و تجزیه،
آن هم در دل غرب آسیاـ بحرانخیزترین منطقه جهان با تهدیدات بیپایان و
مصیبتهای متعددـ مقتدرانه رو به جلو حرکت کرده، مدام تلاش میشود به هر
بهانهای اینگونه به جامعه القا شود که کشور در بنبست قرار دارد؟! در
حالی که این موضوع با وجود مشکلات با واقعیت قرابتی ندارد. بله، در ایران
اسلامی مانند همیشه و مانند همه جا مشکلات و گرفتاریها، سوءمدیریتها و
نگرانیهایی هست؛ اما با وجود ظرفیتهای کشور هیچ بنبست و موضوع لاینحلی
وجود ندارد. برخلاف این حقیقت، در کمال تعجب شاهد ناامیدسازی مردم هستیم که
به رسانههای ضد انقلاب یا جریانهای خارجی نیز محدود نیست و حتی برخی از
مسئولان و جریانهای داخلی هم مدام بر آن دامن میزنند و یأس را در جامعه
پمپاژ میکنند! مسئلهای که تداوم آن میتواند انگیزه و امید را در جامعه
از بین برده و به واقع کشور را با بنبست روبهرو کند!