روزنامه کیهان **
10 پرسش از یک دیدار/ محمد صرفی
بالاخره پس از یک سال تنشهای لفظی و مواضع سینوسی، روز سهشنبه کیم جونگ اون و دونالد ترامپ سران کره شمالی و آمریکا در سنگاپور دیدار کردند. دیداری که بیش از آنکه پاسخگوی سؤالات پیشین باشد، خود سؤالات جدی و جدیدی را پیش آورد که برخی از آنها عبارتند از؛
1- توافق سنگاپور اتفاقی نادر بود؟ برای خیلیها شاید چنین به نظر برسد اما برای آنهایی که حداقل تاریخ 25 ساله اخیر شبه جزیره کره و مناسبات کره شمالی و آمریکا را دنبال میکنند، توافق سنگاپور چیزی از تردیدهای آنها نسبت به چشمانداز صلح در خاور دور کم نمیکند. در این سالها دو طرف بهطور مستقیم و غیرمستقیم بارها و بارها مذاکره و توافقات مختلفی کردهاند و فراز و نشیبهای بسیاری را پشت سر گذاشتهاند که نشست سنگاپور میتواند به عنوان یکی از فرازهای این راه طولانی در تاریخ ثبت شود. عجله و خوشبینی آفت تحلیل این نشست است.
2- فرق دور تازه مذاکرات آمریکا و کره شمالی با موارد قبلی چیست؟ آنچه این دور از مذاکرات دو کشور را متفاوت میکند به دو نکته مربوط میشود. اول سطح مذاکره که میان بالاترین مقامات دو کشور انجام شده و از این منظر بیسابقه است. این موضوع اگرچه نقش نمادین و تبلیغاتی زیادی دارد اما بعید است تاثیر تعیینکنندهای در سرنوشت مذاکره داشته باشد. اما نکته دوم که از قضا بسیار تعیینکننده نیز هست آنکه در این دور از مذاکرات کره شمالی در حالی پشت میز نشست که یک کشور اتمی است. دستیابی کره شمالی به این توانایی تغییرات جدی و قابل تاملی را در فرایند و نتیجه احتمالی پدید میآورد. برخی معتقدند همین موضوع باعث شده است تا رئیسجمهور آمریکا حاضر به دیدار مستقیم با رهبر کره شمالی شود. کشوری که آمریکا دهها سال است میکوشد آن را منزوی کرده و منزوی جلوه دهد. توئیت مارک بل، استاد دانشگاه مینسوتا در این زمینه جالب توجه است. او عکسی از دست دادن ترامپ و کیم را در کنار عکسی از جسد خونین قذافی گذاشت و زیر آن نوشت؛ «تفاوت کسانی که سلاح هستهای دارند با کسانی که ندارند در سیاست خارجی آمریکا.»
3- چماق و هویج ترامپ در مذاکره با کیم چیست؟ ترامپ در دیدار با کیم ویدیویی را برای او پخش کرد که ظاهراً نمایشگر رونق اقتصادی کره شمالی درصورت کنار آمدن با آمریکا بوده است. او در این مورد میگوید؛ «آنها سواحل فوقالعادهای دارند. هر بار میبینم به سمت اقیانوس توپ شلیک میکنند، میگویم اینجا چه اقامتگاههایی میتوان ساخت. به او گفتم به جای این کار، میتوانید بهترین هتلهای جهان را آنجا داشته باشید. از دید املاک نگاه کنید. آنها بین کره جنوبی و چین هستند. فوقالعاده است!» این هویج آمریکاست. چماق آمریکا اما چیزی جز تحریم اقتصادی نیست و لفاظیهایش درباره حمله نظامی نیز بلوفی بیشتر نیست. حمله به کشوری اتمی که موشکهایش به خاک آمریکا میرسد، چیزی فراتر از دیوانگی است.
4- آخرین توافق واشنگتن و پیونگیانگ چگونه شکست خورد؟ اصلیترین توافق میان کره شمالی و بیل کلینتون در سال 1994 با نام «چارچوب مورد توافق» صورت گرفت. قرار شد آمریکا در برابر توقف ساخت و عملیات رآکتورهای هستهای این کشور، ۲ رآکتور هستهای آب سبک و مقاوم در برابر تکثیر سلاح هستهای برای تولید برق در این کشور ساخته و همینطور تا تکمیل این رآکتورها نفت و سوخت سنگین مورد نیاز کره شمالی را نیز تامین کرده و گامبهگام تحریمهای آمریکا علیه این کشور لغو شود. یک ماه بعد جمهوریخواهان قدرت را در کنگره به دست گرفتند و اجازه اجرای تعهدات آمریکا را ندادند. با تغییر دولت و روی کار آمدن جورج بوش، این توافق اشتباه دولت پیشین آمریکا خوانده شده و بهشکل کامل از بین رفت. کره شمالی هم از ان.پی.تی خارج شده و فعالیتهای خود را با سرعت بیشتری در پیش گرفت.
5- اهداف اصلی آمریکا از توافق با کره شمالی چیست؟ توانایی اتمی و موشکی کره شمالی برای آمریکا خطرناک و برای متحدان منطقهای آن یعنی کره جنوبی و ژاپن مرگبار است. خلع سلاح اتمی و مهار قدرت موشکی، اهداف اصلی آمریکا هستند. کره شمالی قطعهای از رقابت بزرگ آمریکا و چین در شرق دور نیز هست. حل این مسئله براساس منافع آمریکا، میتواند در روند این رقابت بزرگ و تعیینکننده نیز موثر باشد. دستیابی آمریکا به این اهداف اگر محال نباشد بسیار سخت و دور است. همانطور که دیروز نیویورک تایمز در سرمقاله خود نوشت کیم به عنوان رهبر یک کشور اتمی وارد سنگاپور شد و به عنوان نهمین کشور اتمی دنیا نیز سنگاپور را ترک کرد.
6- کره شمالی به دنبال چیست؟ پیونگ یانگ از ابتدای سال جاری میلادی اعلام کرد توانایی هستهای این کشور تثبیت شده و به دنبال تغییر ریل به سمت رونق اقتصادی است. حفظ هسته سخت قدرت اتمی خود و دادن برخی امتیازات تاکتیکی و گرفتن برخی امتیازات اقتصادی در مقابل آن یکی از اهداف این کشور است. این مذاکرات و توافق فارغ از نتیجه احتمالی آن، یک سود دیگر نیز برای کره شمالی دارد و آن هم اینکه از اجماع قدرتها -بهخصوص همراهی چین با آمریکا- علیه خود ممانعت میکند. اما نکته فوری و شاید مهمتر جایگاه و پرستیژ بینالمللی
کره شمالی باشد. بسیاری از رسانههای مشهور غربی و تحلیلگران مطرح دنیا با اشاره به همین نکته، تا اینجای کار، کیم را برنده این دیدار عنوان میکنند.
7- آیا ترامپ و اون اهداف شخصی نیز از مذاکره دارند؟ بله! ترامپ و اون هر دو به نمایش پر سر و صدا و جنجالی سنگاپور نیاز داشتند. رهبر جوان کره شمالی با این دیدار قدرت داخلی خود را تثبیت میکند و میتواند چهرهای مقتدر و زیرک از خود به نمایش بگذارد که موفق شده است رئیسجمهور آمریکا را بهصورت رو در رو و در شرایطی برابر پای میز مذاکره بکشاند. این برای وی که برخی تحلیلگران معتقد به خام و احساسی بودن او هستند، حداقل در کوتاهمدت دستاورد نمایشی بزرگی است.
ترامپ که از ابتدای ریاستجمهوری خود سعی کرده از خود مذاکرهکنندهای مصمم و معاملهگری همیشه موفق به نمایش بگذارد، با مشکلات عدیده داخلی دست و پنجه نرم میکند (رسواییهای اخلاقی، پرونده دخالت روسیه در انتخابات، درگیری بر سر مالیات، عزل و نصبهای بیمحابا و...) کمتر از اون به نشست سنگاپور نیاز نداشت. ترامپ علاقه شدیدی به انجام کارهایی دارد که دیگران به هر دلیلی نخواسته یا نتوانستهاند انجام دهند. حل بحران شبه جزیره کره یکی از آن کارهاست.
8- کره شمالی چقدر میتواند روی تضمین آمریکا حساب باز کند؟ تقریباً هیچ! کره شمالی سرنوشت خونین قذافی رهبر لیبی را پیش روی خود دارد و علاوهبر آن ماجرای نافرجام برجام را دنبال کرده است. حتی چندی پیش جان بولتون مشاور امنیت ملی آمریکا صراحتاً گفت در مذاکره با کره شمالی، آمریکا به دنبال پیاده کرده مدل لیبی است. اظهارنظری که باعث واکنش شدید پیونگ یانگ شد و چیزی نمانده بود که باعث بههم خوردن دیدار سران دو کشور نیز شود. تاکید مکرر و سفت و سخت کره شمالی بر لزوم گام به گام بودن توافق و اقدامات متناظر و متقابل، ناشی از همین تردید عمیق نسبت به نیات کاخ سفید است. تردیدی که به هیچ عنوان بیراه نیست و شاهدش آنکه ترامپ پس از دیدار با رهبر کره شمالی گفت؛ احتمال دارد درباره این نشست اشتباه کرده باشم و ٦ ماه دیگر آن را قبول نداشته باشم، آنگاه بهانهای [برای برهمزدن توافق] پیدا خواهم کرد!
9- نشست سنگاپور چقدر موفق بود؟ این نشست در واقع بیش از آنکه نقشه راهی برای حل مسئله شبه جزیره کره باشد، یک نشست نمادین و تبلیغاتی بود. نشستی که اگر چه چشم جهان را به خود خیره کرد اما در عمل دستاورد قابل ارائهای نداشت. چرا که اساساً موضوع پیچیدهتر از آن است که در یک دیدار کوتاه حل و فصل شود. نکتهای که ریچارد هاس رئیس شورای روابط خارجی آمریکا اینگونه به آن واکنش نشان داد؛ «بیانیه نشست سران در سنگاپور اساسا آرزومندانه است: هیچ تعریفی از هستهایزدایی، زمان بندی و جزئیات راستیآزمایی نیست. نکتهای که بیش از همه نگرانکننده قلمداد میگردد این است که آمریکا چیز محسوسی را بدون درنظر داشت مابهازاء متوقف کرد، یعنی مانورهای نظامی بین آمریکا و کرهجنوبی.»
10- پیامها و پیامدهای این دیدار و توافق برای ایران چیست؟ قبل از هرچیز باید به این نکته مهم توجه داشت که ایران و کره شمالی تفاوتهای بسیار زیادی با یکدیگر دارند و چنانچه بگوییم تنها نقطه مشترک دو کشور آن است که آمریکا با هر دو خصومت دارد، بیراه نیست. اگرچه برای قضاوت درباره نتیجه نهایی این دیدار و توافق هنوز زود است اما میتوان گفت در هر صورت برای ایران قابل توجه است. چنانچه توافقی پایدار و موفق باشد، میتواند نکاتی درسآموز برای دستگاه دیپلماسی کشور داشته باشد و چنانچه شکست بخورد نشانه دیگری از چرایی بیاعتمادی به آمریکاست. نکته قابل توجه دیگر آنکه هر اتفاقی آن سوی دنیا رخ دهد، دخلی به پرونده برجام ندارد و نمیتواند باعث فرافکنی و فرار از مسئولیت بانیان برجام شود. آنان بههرحال باید پاسخگوی عملکرد خسارتبار خود باشند.
***************************************
روزنامه رسالت **
توديع رمضان و معارفه فطر/سيد مسعود علوي
يا ربي الذي ليس لي رب غيره لايکون هذا الوداع مني له وداع فناء و لاآخر العهد مني للقاء... (1)
آخرين فرحت افطار، فطر است و بازگشت به فطرت. اي نگار نورآگينان! از عطش به عطا رسيديم، از صيام به صله و از شکيبايي به شکر. اميد آن داريم که براي ما محتاجان عنايت يار، نهايت رمضان، رضوان باشد و سرانجام امساک، مسک. (2) خدايا! صداي دل انگيز منادي ات را شنيديم که به مهماني ملکوت و ضيافت عفو و عطشناکي عشق مي خواندمان. لياقت حضور نداشتيم؛ لطف تو زبان مان را به اجابت گشود و سلسله مهرت، پاي سفره رحمت کشانيدمان. خدايا! اگر ماه سرخ ولايت، محرم را نيافريده بودي، وداع ماه هدايت، رمضان، عاشق کشي ها مي کرد. حسرت فرقت رمضان، تمهيد ورود اندوه عظيم عاشورا در نهانخانه دل مي کند. نماز عيد صائمين، بيعت حسينيان عطش آگين با مواليان معصوم عرصه عصمت و هدايت است؛ «الحمدلله علي ما هدينا و له الشکر علي ما اولينا». (3) صيام ما مقدمه قيام است و پيوند با قائمين نينوا؛ «قل انما اعظکم بواحده ان تقوموا لله». (4)
سجاده دل و رحل انديشه گشوده ايم و امشب با قاريان قوم قيام، قنوت قربت مي گيريم و آيات وصال را زمزمه مي کنيم. بر نگاه شهر، بهت فراق يار، حکايت دوري از ليلي ليالي رمضان و هجران روزهاي روزه داران است و فطر، زيباترين بدرقه سفر کرده اي است که هزاران هزار قافله دل، همره اوست و هنوز بانگ رحيلش فرو ننشسته است که آواي انتظار مکرر از ناي انيسان او به سوي آستان رمضان آفرين اهل کبريا و عظمت وجود و جبروت و عفو و رحمت و تقوا و مغفرت مي خيزد.
خدايا! مونس ماه زيبايت بوديم و مباد که حق صحبتش ادا نکرده باشيم و هلال و بدر و محاقش از ما به نزد تو مليک مقتدر، شکوه کند. خدايا! قدر ليله القدر ندانستيم و زمزمه هاي مولا را در کنار چاه تنهايي اش نشنيديم.
خوشه اي از شاخه نخل نيايش نچيديم و با تنهاترين نيايشگر نخلستان کوفه، هم آوا نشديم و اينک هجران يار، غم افزاي محفلمان شد.
در آستانه عيد عابدان، خواهان ساغر فطريم و تا ميکده عفو، غزلخوان و اميدوار با پاي دل مي رويم و در مصلاي صالحان به لشکر شکر و سپاه سپاس پيوسته و از جرگه نابخشودگان به در مي آييم. بکوشيم که در دام اشتياق، گرفتار شده و اسير خال لب يار شويم که هلال عيد، ابروي دلجوي اوست. از نفس هجرت کنيم و به نفيس برسيم. سياهي سپهر دل بزداييم و در فجر فطر طلوع کنيم. فطر، گشودن صدف امساک و استحصال گوهر بندگي است. کمال استعانت و ايصال صبر و صلات و التقاي انتظار و لقاء را در ژرفاي بحر فطر بجوييم؛ «استعينوا بالصبر و الصلوه». (5)
عيد فطر، ميعادگاه همان وعده اي است که همواره دلبسته آنيم؛ «الصوم لي و انااجزي به»؛ بهترين پاداش روزه داران؛ ديدار دلدار. فطر، از جمله آيات و عناصر رحمت عام الهي است که واجد سه رکن؛ خداوند (هادي)، رسول خدا و آل عصمت (وسيله هدايت) و مردم (هدايت شوندگان) است. در ادعيه اين روز خجسته نيز اين سه رکن مشهود است؛ «الذي جعلته للمسليمن عيداً و لمحمد صلي الله عليه و آله...»، به اين معني که خداوند، عيد فطر را همچون هديه اي براي رنج ها و زحمات عاشقانه رسول خويش در راه هدايت انسان ها و نيز شکيبايي امت اسلام در عبادات الهي عطا فرموده است و چون عيد، هميشه از عناصر فراگير در ميان آحاد مردم و مايه شادماني و خرسندي است، يک پديده وحدت آفرين محسوب شده و همگرايي و تأليف قلوب را به همراه مي آورد، خصوصاً اگر با معنويت و جاذبه هاي
روحاني و فرامادي همراه باشد.
معنويت و توجه به امور معنوي از عوامل ايجاد قدرت و احساس قدرت و توانمندي نيز مي باشد، لذا عيد سعيد فطر که پس از يک دوره يک ماهه ممارست در تقوا و تقويت روحي، وحدتي از موضع قدرت با پشتوانه الهي به وجود مي آورد، اگر جهان اسلام از آن به نحو صحيح بهره مند شود، مي تواند ارکان و زواياي اتحاد و قدرت خود را مستحکم تر و گسترده تر نمايد و تفرق و
احساس هاي ناسيوناليستي و طراوت سوز را از جوامع متشکله اش بزدايد و جوانب گوناگون همگرايي؛ «دولت و ملت»، «ملت ها با ملت ها» و «دولت ها با دولت ها» را تحقق ببخشد.
جنبه سازنده ديگر عيد فطر، تثبيت ذخاير نفساني کسب شده در ماه مبارک رمضان و تنفيذ قدرت اجرايي روزه داران براي دوره
يک ساله تا فرا رسيدن رمضان ديگر در سال آينده است. حالت روحي صائمين در عيد فطر که توأم با حس خرسندي از تحمل رنج و صبر، کاستن از برترين تعلقات مادي و ارتباط دو سويه با
خالق و حالت انابه و ايصال با مبدأ قدرت و کسب رضايت پروردگار، که در اقامه نماز شکوهمند عيد فطر به اوج مي رسد، عزم پارسايان و روزه داران را در استمرار خداگرايي و حق جويي، استوار مي سازد. اين عزم و تصميم الهي با پاداش گرفتن و رؤيت رحمت و رأفت حقتعالي براي استعانت از صبر و صلات در ماه رمضان و حضور در جرگه هدايت يافتگان و شاکران فطر، مستحکم تر و عميق تر
مي شود. اين احساس نيز در فائزين فطر زنده مي شود که به لغزش ها
و خطاياي خويش واقف شده و با روزه و نماز و نيايش به آن کرامت و شرافتي رسيده اند که از معاصي، فاصله بگيرند و اجراي فرامين واحکام خدايي را وجهه همت خود قرار دهند.
عيد فطر، روز مغفرت الهي و گرفتن جزاي جميل براي تزکيه و ذکر خدا توسط اهل ايمان و عمل صالح است و در واقع، نماد کوچکي از روز بزرگ رستاخيز است که در آن هنگامه عظيم، مؤمنان پاداش و اجر صبر خويش در سجن دنيا را از خداي خويش اخذ نموده و خشنودي دو سويه خالق و مخلوق را مشاهده مي کنند.
نماز عيد فطر نيز نمايشي از همايش بي کرانه انسان ها در عرصه قيامت است که در آن روز، شايستگان و شرافتمندان اهل پروا و پارسايي در صفوف به هم فشرده، اميدوار به فضل الهي
مي ايستند تا از رحمت و مغفرت حقتعالي بهره اي ببرند و در بهشت عنايت معبود خويش معتکف شوند. نکته آخر اينکه؛ عيد فطر، عيد خرسندي از يک ماه، مقابله با هواهاي نفساني و کسب غنيمت ها و دستاوردهاي بي شمار در اين عرصه کارزار و نبرد با تمنيات و تلاش براي حفظ اين غنايم و رهاوردهاي ارزشمند و نهادينه کردن روح مبارزه و جهاد اکبر در نفس و ابقاي گوهر درخشان عبوديت در صدف وجود خويشتن است. ما که اکنون از گرسنگي به گرانسنگي و از عطش به عطاي الهي رسيده ايم، بکوشيم که در ساعات و آنات فراروي خويش به ثمرات تزکيه و ذکر مستدام، نايل شويم. ان شاء الله تعالي.
پي نوشت ها:
1- دعاي وداع با ماه رمضان
2- سوره مطففين، آيه 26
3- ذکر مخصوص روز عيد فطر
4- سوره سبا، آيه 46
5- سوره بقره، آيه 45
***************************************
روزنامه جمهوری اسلامی**
تحلیل سیاسی هفته
بسمالله الرحمن الرحیم
آخرین ساعات ماه پربرکت رمضان را درحالی سپری میکنیم که هر لحظه باقیمانده آن، از چنان ارزشی برخوردار است که باید به شاخههای این شجره طوبای رحمت و مغفرت الهی چنگ زد و از آتش دوزخ به خدا پناهنده شد.
سفره ضیافت الهی ساعاتی دیگر برچیده میشود و سفیر وداع رمضان و صدای ملائک که در این ماه از آسمان به زمین آمده بودند تا از میهمانان این ماه معنوی پذیرایی کنند و آنها را به سوی فلاح و رستگاری رهنمون باشند، شنیده میشود که آماده بازگشت میشوند. باید انگشت حسرت بر دهان گرفت و اشک فراق ریخت که قافله این ماه رخت بر میبندد و فردا دیگر خبری از این میهمانی نیست. ولی هنوز ساعتهایی برای بازماندگان از این قافله باقیست و میتوان به صف رستگاران پیوست. هنوز فرشتگان الهی در میان زمین و آسمان ندای «هل من تائب» سر میدهند و جا ماندگان را به استفاده از برکات معنوی ماه رمضان و تولدی دوباره فرا میخوانند. باید همچون پیشوای رستگاران، حضرت امام جعفر صادق علیه السلام اشک حسرت ریخت و از خدا خواست که: «بار الها این ماه رمضان را آخرین ماه روزه داریام قرار مده و قبل از آنکه سپیده این شب سر زند، مرا مورد رحمت و آمرزش ات قرار ده.»
موضوع برجام و تبعات خروج آمریکا از این پیمان بینالمللی و وضع مجدد محدودیتها به همراه تحریمهای ثانویه و همچنین شروط ایران برای ادامه برجام در صورت تعهد دیگر طرفها به تضمین آن، از موضوعاتی است که در این هفته نیز بر مسائل داخلی و خارجی سایهانداز بود و بخش مهمی از مذاکرات رئیس جمهوری اسلامی ایران در سفر به چین و حضور در اجلاس رهبران پیمان شانگهای را به خود اختصاص داد. واقعیت این است که این روزها قوه مجریه و دولت آقای روحانی علیرغم همه ضعفها و انتقاداتی که میتوان به آن وارد کرد، با تبعات وسیع و همه جانبهای از تحریمها مواجه است و باید برای مقابله با ابعاد عوارض این فشارهای خارجی، از داخل مورد حمایت همه جانبه گروهها و جناحهای سیاسی قرار گیرد ولی متاسفانه در دو سال گذشته جمله «سازشکارانه بودن برجام» آنقدر تکرار شد، که به ترجیعبند تیترهای نخست رسانههای مخالف دولت تبدیل گردید. در این میان دستگاههای اقتصادی و دیپلماسی در دولت دوازدهم آنگونه که باید به این جوسازیها پاسخ نداده و اذهان را نسبت به عوارض عدم وجود برجام توجیه نکرده و اگر هم ناگزیر شدند، هر سه ماه یکبار عملکردشان را پس از اجرای برجام به مجلس گزارش دادند و آنقدر هم در این باره کلی گویی شد که مخالفین برجام در داخل که ابزارها و رسانههای بسیاری را در زمینههای مختلف در اختیار دارند، حرکتهای تخریبی را دنبال کرده و با شخص ترامپ و نتانیاهو برای به شکست کشاندن آن – علیرغم تبعات سنگینی که برای منافع ملی و نظام – همراهی و همسویی کردند. حتی این آیه صریح قرآن که درباره صفات مومنان میفرماید «اشد علیالکفار، رحماء بینهم» و باید به عنوان پایه ایدئولوژیک جمهوری اسلامی قلمداد شود، متاسفانه توسط عدهای که منافع خاصی را دنبال کرده و بدنبال دوقطبیسازی جامعه هستند، وارونه عمل شده و هجمه به مسئولان دولت در راس امور قرار گرفت. برخی مدعیان اصولگرایی و انقلابیگری به بهانه برجام آنچنان دولت و تیم مذاکرهکننده هستهای را مورد هجوم قرار دادند که نمونه اخیر آن در تعرض به رئیس سازمان انرژی اتمی در جریان راهپیمایی روز جهانی قدس مشاهده شد.
عملکرد این افراد، یا بهتر بگوئیم جریانات شکست خورده سیاسی در انتخابات، آنچنان برای کشور خسارت بار است که میتواند موجبات انشقاق در جامعه را فراهم آورد. واقعاً تعجبآور است که عدهای صرف بدعهدی آمریکا و علیرغم اذعان ترامپ به اینکه برجام، منافع نامشروع آمریکا را تحت تاثیر قرار داده، در همسویی با دشمنان برجام به دنبال تسکین بخشیدن به بخشی از آلام شکستهای سیاسی انتخاباتی خود باشند.
صحنه بینالمللی نیز این هفته شاهد چند رویداد تازه بود. رودررویی اجلاس شانگهای و «جی هفت»، با سیاستهای ترامپ، مذاکره رئیسجمهور آمریکا و رهبر کره شمالی، ماجرای آتش زدن صندوقهای رای در عراق و ادامه حملات عربستان به یمن از جمله این رویدادها بود.
دو اجلاس مهم بینالمللی، یعنی اجلاس شانگهای در شرق و نشست گروه «جی هفت» در غرب، در رخدادی کم سابقه با سیاستهای دولت آمریکا مخالفت کردند. مجموع اعضای این دو نشست بینالمللی، مصداق روشنی از برآیند افکار عمومی دنیا بود که به مخالفت با آمریکا برخاست. تحولات بینالمللی اخیر حامل این پیام است که جهان از سیاستهای آمریکا و رئیسجمهور بدون منطق آن منزجر و متنفر است و حاضر نیست از خواستههای غیرقانونی و زورمدارانه دولت آمریکا تبعیت کند.
ترامپ، آنگونه که در مدت یکسال گذشته نشان داده است به هیچ معیار و قانونی پایبند نیست و ابایی ندارد خصلتهای خود را علناً ابراز نماید که نمونه آنرا پس از مذاکراتش با رهبر کره شمالی شاهد بودیم. زمانی که ترامپ با وقاحت اعلام کرد هیچ پایبندی به توافقها با رهبر کره شمالی ندارد و هر زمان که لازم بداند زیر این توافقها خواهد زد.
با توجه به این مسئله، هیچ تضمینی نه تنها به توافق کره شمالی و آمریکا، بلکه به هر توافقی که ترامپ پای آنرا امضا کند وجود ندارد. مایه تاسف برای جهان است که فرد فرومایه و بدسابقهای چون دونالد ترامپ با استفاده از موقعیت استکباری آمریکا تلاش میکند جهان را به پذیرش خواستههای شرورانه خود وادار سازد.
این هفته، در عراق اعلام شد بخشی از صندوقهای رای متعلق به بغداد در آتش سوخت. منابع امنیتی دولت عراق تایید کردهاند که این آتش سوزی عمدی بوده است. در این باره، حیدرالعبادی و سایر مسئولان عراق نسبت به عواقب این اقدام هشدار دادهاند.
به دلیل اختلافات درباره شمارش آرا اوایل این هفته مجلس عراق بازشماری دستی آرا را تصویب کرده بود. آنچه مسلم است این است که دستهایی در خارج و داخل عراق در کار است که روند اوضاع را از حالت طبیعی خارج سازند و در سایه آشفتگی شرایط، اهداف شیطنت آمیز خود را محقق سازند.
این هفته، نیروهای عربستان حملات خود را برای تصرف بندر الحدیده یمن شدت بخشیدند. بندر الحدیده از جمله مجاری باقیمانده در اختیار مردم یمن است که از آن طریق میتوانند بخشی از نیازهای خود را فراهم سازند.
ارتش جنایتکار عربستان تلاش میکند با تصرف این بندر و یا دست کم، محاصره آن، راه تنفس یمنیها را مسدود و آنها را به تسلیم وادار سازد. در این باره موسسات بینالمللی نسبت به عواقب ادامه حملات عربستان به الحدیده هشدار داده و اعلام کردهاند که ادامه این وضع میتواند جان هزاران نفر را در این شهر به خطر اندازد. مجامع بینالمللی همچون گذشته، چشم خود را به این جنایت عربستان بستهاند.
***************************************
روزنامه خراسان**
دولت بازار را با کدام عینک می بیند؟! / مهدی حسن زاده
بازار از ابتدای امسال روند پر تب و تابی را در پیش گرفته است. اگرچه جهش نرخ ارز از اواخر سال گذشته موجب شد تا نشانه های تب و تاب بازارها شکل گیرد، اما با شکل گیری نشانه های ناامیدی از تثبیت نرخ ارز در 4200 تومان بازار نیز در بخش های مختلف تحت تاثیر تنش ارزی قرار گرفت.
22 فروردین ماه بود که دولت در تصمیمی شبانه، دلار را در نرخ 4200 تومان تک نرخی اعلام کرد اما از همان ابتدا مشخص بود که این تعیین نرخ، آینده پرچالشی دارد. ارز مسافری به میزانی کمتر از نیاز مسافران تخصیص داده شد. برخی نیازهای ارزی دیگر با تاخیر و به صورت ناقص تامین شده و می شود. ورود پلیسی و دستگیری دلالان، اگرچه از تب و تاب حضور خیابانی دلالان کاسته، اما در عمل این فعالیت به فضای مجازی منتقل شده است. قیمت سکه نیز که بازتاب قیمت واقعی دلار و حباب ناشی از تورم انتظاری این بخش است به نرخ دو میلیون و 600 هزار تومان نزدیک شده است. همه این ها برای در هم ریختن نظم بازار کافی است، اما در این میان توجه به چند نکته در تحلیل اتفاقات رخ داده و افق پیش روی بازارها ضروری است:
1- قطعا ریشه اصلی گرانی های اخیر را باید در افزایش نرخ ارز دانست. اگرچه مسئولان دولت اعلام می کنند که رقم قابل توجهی ارز به نرخ 4200 تومان برای واردات اختصاص یافته است و به این ترتیب قیمت ها نباید افزایش یابد، اما این توقع از چند جهت منطقی نیست. نخست، این که افزایش نرخ ارز به یک دلیل مشخص تورم انتظاری بالایی را به دنبال دارد. سابقه نرخ ارز در سال ها و دهه های گذشته در اقتصاد ایران نشان می دهد که نرخ ارز رسمی پس از مدتی مقاومت مجبور می شود که خود را با نرخ بازار آزاد تطبیق دهد. چرا که ارز دو نرخی به دلیل تبعات منفی و رانت گسترده ای که دارد، نمی تواند در بلند مدت دوام داشته باشد. لذا انتظار افزایش نرخ ارز رسمی در سابقه ذهنی بسیاری از فعالان اقتصادی وجود دارد. یک نشانه مشخصی که این گمانه را تقویت می کند، رشد 66 درصدی ثبت سفارش واردات در دو ماه نخست امسال است که دولت را با یک دو راهی خطرناک مواجه می کند. یک راه پذیرش این تقاضاها و هدر دادن منابع ارزی به دلیل واردات گسترده است که موجب کاهش ذخایر ارزی در آینده می شود. راه دیگر هم، استنکاف از تامین ارز برای این تقاضاهاست که عقب نشینی صریح دولت از تصمیم قبلی است و موجب کاهش سرمایه اجتماعی دولت می شود. لذا انتظار افزایش نرخ ارز در بازار آزاد و افزایش نیافتن قیمت ها انتظار به جایی نیست.
2- ماه ها پیش از خروج ترامپ از توافق برجام، همه به وقوع این اتفاق اطمینان داشتند. در این میان بازار نیز به تدریج با افزایش نرخ ارز، خود را آماده این اتفاق می کرد. در این میان فعالان اقتصادی که انتظارات آن ها از آینده، انتظارات تورمی و افق پیش روی نرخ ارز را شکل می دهد، عملا منتظر بودند تا ببینند چه اتفاقاتی رخ می دهد. دولت پس از تصویر سازی آرمانی از برجام که در عمل منافع اقتصادی مدنظر فعالان اقتصادی و مردم را به میزانی که تصور می شد، فراهم نکرد، به دنبال تصویرسازی باز هم آرمانی از شرایط ارتباطات اقتصادی پس از برجام رفت و به گونه ای خوش بینانه از تداوم همکاری با شرکت های اروپایی ولو با خروج آمریکا از برجام سخن گفت. فرش قرمزی که برای توتال، پژو، ایرباس و سایرین پهن شد و تصور خوش بینانه ای که درباره جانبداری این شرکت های بزرگ از ایران در دعوای با آمریکا وجود داشت موجب شد که اقتصاد کشور بدون بهره مندی از مواهب انتقال تکنولوژی از این شرکت ها، از فرصت های دیگر در شرق یا حتی فرصت های داخلی برای توسعه بی بهره بماند. این در حالی است که مدیریت اقتصادی کشور عملا آماده و مهیای شرایط جدیدی که توام با بازگشت تحریم هاست نبود. در حقیقت بازار خوش بینی و بی عملی دولت به ادامه برجام را می دید و در مقابل با واقعیت تلخ توقف برجام مواجه بود و هست. در چنین شرایطی قطعا انتظارات تورمی و ارزی، به سمت و سوی افزایش نرخ ها گرایش پیدا می کند.
3- حتی اگر معتقد به معجزه ای برای تداوم برجام باشیم و حتی اگر به شیوه دولتی ها خوش بینانه معتقد به قیمت گذاری کالاها براساس ارز 4200 تومان باشیم، باز هم نظام توزیع کشور طی سال ها با چالش های تاریخی مواجه بوده و در عمل کمترین تلاش ها نیز برای اصلاح آن صورت گرفته است. چه در دولت های نهم و دهم که اصلاح نظام توزیع صرفا روی کاغذ ماند و چه در دولت های یازدهم و دوازدهم که نظام توزیع با وجود تغییرات قابل توجه که به صورت خود به خود و براساس منطق بازار رخ داده، با بی عملی آزار دهنده ای مواجه بوده است. یک روز بحث حذف برچسب قیمت از مبادی تولید محصولات به صورت شتابزده مطرح و چندی بعد به سرعت بایگانی می شود. طرح ناقص دولت گذشته تحت عنوان شبنم و ایران کد برای شناسه دار کردن کالاها در ابتدای دولت یازدهم متوقف می شود، اما طرح جایگزینی مطرح نمی شود. نظارت بر بازار نیز دور از تحولات عمیق فضای مجازی و تکنولوژی، همچنان با استفاده از ابزارهای 20 سال پیش و از طریق گشت های بازرسی صورت می گیرد.
در هر صورت اکنون نیازمند ورود جدی دولت برای مدیریت بازار است. به نظر می رسد دولت باید در دو بخش اقدامات لازم را انجام دهد. نخست، تصمیم گیری سریع تر و همراه با نظارت بر بازار ارز و پذیرش ارز دو نرخی با اختصاص ارز 4200 تومان برای کالاهای اساسی و مواد اولیه تولید و دیگر این که ابزارهای نظارت بر بازار برای قیمت کالاهای اساسی تقویت شود. اما از این دو تصمیم مهم تر ضرورت ورود جدی دولت به عرصه است. موکول کردن تصمیمات مقابله با گرانی به جلسه دوشنبه هفته آینده که از سوی رئیس دفتر رئیس جمهور اعلام شد، نشان می دهد که ظاهرا توفان گرانی به پاستور و محل زندگی و فعالیت دولتمردان نرسیده است که چنین کند و دیرهنگام می خواهند عمل کنند. مردم و بازار اکنون به دقت گفته های مسئولان را رصد می کنند و منتظرند تصمیمات دولت برای مواجهه با گرانی به سرعت اتخاذ و عمل شود. در چنین شرایطی تاخیر و حرکت بر مدار راحت طلبی و تحلیل های خوش بینانه ای که واقعیت بازار را نه از عینک دلار گران قیمت بازار آزاد بلکه از عینک دلار 4200 تومانی می بیند، بر آتش بحران می افزاید و دولت باید در گام نخست از این گونه خوش بینی ها فاصله بگیرد.
***************************************
روزنامه ایران**
جام جهانی؛ فرصت گفتوگو برای صلح / نعمتالله فاضلی
مسابقات جام جهانی فوتبال یکی از شناخته شدهترین مؤلفههای زندگی جهان وطنانه امروز ما است. المپیک و مسابقات جام جهانی به عنوان آیینی جهانی این توانایی را دارند تا نماد یا نشانهای بارز و همگانی از «موقعیت زیست جهان وطنانه» همه ملتها باشد. آیین فرهنگی جام جهانی زبان یا مجموعه گستردهای از دالها و نشانههایی است که ما از طریق آن با یکدیگر در درون ملتها و میان ملتها سخن میگوییم.
ظاهر این زبان ساده است؛ مسابقه. همه ملتها و تیمهای ورزشیشان در این آیین جهانی شرکت میکنند تا از طریق نوعی رقابت انسانی، اخلاقی، مسالمت جویانه و قاعدهمند، تواناییهای انسانی خود را ارتقا داده و جهانی در صلح و آرامش را شکل دهند. تشکیل «جامعه صلح» از طریق «رقابت دوستانه» مهمترین وجه این جشنها یا آیینهای فرهنگی و ورزشی است. ملتها در این آیینها ضمن رقابت با یکدیگر و تلاش برای ربودن گوی سبقت، تلاش میکنند تا به یکدیگر نشان دهند که صلح، دوستی و با هم بودن ضرورت اکنون جهان ماست. این آیینهای فرهنگی و ورزشی زبانی برای گفتوگوی میان ملتها و بین آنهاست، گفتوگویی که طی آن ما بتوانیم از طریق نشانههایی که طرح میکنیم و براساس قواعد اخلاقی و انسانی پذیرفته شده، ضمن ارتقای شایستگیهای خود، ارزشهای اخلاقی والا و مشترک میان ملتها را نیز ارتقا ببخشیم.
مسابقات جام جهانی و تمام آیینهای ورزشی منطقهای، بینالمللی و جهانی به نوعی یادآوری و تداعی ضرورت و درعین حال «امکان زیست مشترک» ما در جهان امروز است. ما اکنون در لحظهای این جام جهانی را آغاز میکنیم که صحنه جهان نمایشی متضاد را به رخ کشیده است، صحنهای که در آن دونالد ترامپ با سیاستهای یکجانبه و یکسویه خود تلاش میکند قدرت امپراطوری ایالات متحده امریکا را بر ملتها به اشکال گوناگون اثبات و سیطره اقتصادی، سیاسی و نظامیاش را نشان دهد. این تعارض و تضاد یعنی تضاد میان جام جهانی به عنوان جام جهاننمای صلح و رقابت امپراطوری امریکا و تلاش آن برای تثبیت سیطره همهجانبهاش بر سرنوشت ملتها، بیان کننده ضرورت و اهمیت خاصی در این لحظه است.
اکنون که ما مردم ایران یکی از شرکت کنندگان در جام جهانی هستیم، فرصت اجتماعی و بینالمللی در اختیار داریم تا نشان دهیم در این لحظه تاریخ، برای «صلح و دوستی جهانی» مبارزه میکنیم و تاریخ چند هزار ساله این کشور نیز بیان کننده این است که همواره همنشینی با فرهنگها، ملتها و جوامع مختلف را بر جنگ و رقابت منفی ترجیح داده است.
ما اگرچه در تاریخ چند هزار سالهمان بیش از 1300 سال یکی از امپراطوریهای بزرگ جهانی بودهایم، اما تاریخ ما گواهی است از همنشینی، صلح و مدارا و تسامح در برابر فرهنگها، ملتها و گروهها با زبانها، دینها، نژادها و ویژگیهای متفاوت و متضاد.
امروز ما جام جهانی را در لحظهای تجربه میکنیم که ملت و جامعه ایران بیش از تمام جوامع دیگر در معرض هجوم و سیطره امپراطوری ایالات متحده قرار گرفته است. این لحظه که فشارهای اقتصادی امریکا نوعی جنگ تمام عیار را در برابر ما قرار داده است، لحظهای است که مردم از گروههای مختلف به نوعی تلاش میکنند تا نشان دهند ایران عزیز را دوست میدارند و برای پایداری و ماندگاری آن مبارزه میکنند و از هر فرصت و امکانی استفاده میکنند تا عشق و علاقه خود به این تاریخ و فرهنگ را به جهان نشان دهند و با صدایی بلند، فریاد صلح و دوستی را به تمام مردم دنیا ابراز کنند. جام جهانی در لحظه ای خاص از تاریخ ما اکنون آغاز میشود، لحظهای که جنگ اقتصادی و جنگ سیاسی در منطقه خاورمیانه و در سطح جهانی در حال فوران و آتش آن در حال شعله گرفتن است.
اکنون مردم ما با دینها، زبانها، تاریخها و ویژگیهای متفاوت خود فرصتی دارند تا با «زبانی جهانی»، با خود و دیگران سخن بگویند و ارزشهایی که در چند هزارسال زندگی و مبارزه به دست آوردهاند، به دنیا نشان داده و به شیوهای جهان وطنانه و امروزی با مردم جهان سخن بگویند و نشان دهند که این مردم نه تنها ایران، زادگاه، وطن و سرزمین خود را دوست میدارند، بلکه دوستدار همه ملتها و فرهنگها و دینها و زبانها هستند و میخواهند در پرتو صلح جهانی با همه ملتها زندگی کنند و از راه مسالمتآمیز با آنان مبادله، معادله، معاشرت و همزیستی انسانی و جهانی داشته باشند.
جام جهانی فرصتی است تا آذربایجانیها، خوزستانیها، مازندرانیها و بلوچها و همه اقوام ایرانی به این بیندیشند که در این لحظه چگونه میتوانند از این موقعیت بسیار دشوار سربلند بیرون آییم و نه تنها آینده امروز ایران را امیدبخش و سازنده بسازیم، بلکه کمک کنیم خاورمیانه و تمام جهان در نوعی صلح و آرامش زندگی کنند.
ما مانند همه ملتهای دیگر باید تلاش کنیم تا به نوعی به همه سیاستمداران، جنگ طلبان، گروهها و کسانی که منافع خود را در خشونت، افراطگری، ویرانگری و خون ریزی میدانند، نشان دهیم که راههای انسانیتر و بشردوستانه دیگری نیز برای رسیدن به منافع و زندگی جمعی وجود دارد. جام جهانی فرصت اجتماعی است برای تشکیل محفلها و موقعیتهای تفسیری که در آن درباره نقش و جایگاه ورزش، هنرها، دیپلماسی و دیگر فرصتهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی برای همزیستی و صلح، هم در سطح ملی و منطقهای و جهانی با یکدیگر سخن بگوییم.
جام جهانی موقعیتی است که باید دردهای مشترک را با هم در میان بگذاریم. این مسابقات برای این نیست که بتوانیم قدرت را به نمایش بگذاریم، بلکه فرصتی برای به نمایش گذاشتن فضیلتهاست. شاید در میان همه فضیلتهای اجتماعی بالاتر، گفتوگو برای صلح و همزیستی میان مردم و ملتها باشد. به امید اینکه جام جهانی ما را سرگرم نسازد بلکه هوشیار و بیدارتر کند و همه برای زندگی بهتر و عبور از این بحران، بیندیشیم و گفتوگو کنیم.
***************************************
روزنامه جام جم**
از جشنواره جامجهانی غافل نباشیم / امیر حاجرضایی
قبل از آنکه به مسائل فنی اشاره کنم باید به ایرادهای مدیریتی بپردازم و فرصتی که گمان میکنم از دست رفت.
1ـ اگر برنامهای وجود داشته باشد، قطعا از این نمایشگاه بزرگ چهارسالانه استفاده میکنیم؛ ولی افسوس که این برنامه را ندیدیم. فدراسیون فوتبال تعداد قابل توجهی را بهعنوان مهمان به روسیه برده است؛ اما میشد هنرمندانهتر و مدبرانهتر تصمیم گرفت و چند مربی از میان 2 هزار مربی خانم و آقا که مدرک A دارند را به روسیه فرستاد. شاید اعزام این مهمانان هزینه باشد؛ اما سفر چند مربی جوان و آیندهدار، قطعا سرمایهگذاری برای فوتبال ایران بود چون آنها میتوانستند از تجربه گرانبهای حضور همه بزرگان فوتبال و کنفرانسهای مختلف بهره ببرند.
2ـ میشد گروهی را به روسیه فرستاد که از ساختارها، سرویسرسانیها، مدیریت پروژه و شیوه میزبانی رخدادهایی این چنین درس بگیرند و این علم را وارد کشور کنند.
3ـ رسانهها تحت نفوذ شدید بعضی قدرتها هستند و در مورد ما اغراق میکنند و میخواهند ما را بد جلوه دهند. جام جهانی بهترین فرصت است تا حقیقت خودمان را به مردم دنیا نشان دهیم؛ اما برای همین کار ساده فرهنگی هم برنامه نداشتیم.
اما حالا اجازه میخواهم با توجه به بازی فردا مقابل مراکش چند نکته فنی را بیان کنم. سوال بزرگی که در برابر مردم ما قرار دارد این است: تیم ملی به دور دوم میرسد؟ البته فکر میکنم این سوال مهم و درستی است. ما 4 بار به جام جهانی رسیده و هر بار هم در مرحله گروهی حذف شدهایم. اینکه سقف آرزوهایمان را کوتاه و در حد حضور در جام جهانی ببندیم، تصمیم درستی نیست. و اینکه بگوییم در گروه مرگ قرار داریم هم کلیشه است. ما فردا در برابر مراکش بازی داریم. مسابقهای که تکلیف ما را مشخص میکند. شکست در این بازی برای هر دو تیم و بخصوص برای ایران به معنای خداحافظی با جام خواهد بود. تفکرات تاکتیکی رنار (سرمربی مراکش) بسیار نزدیک به فلسفه فوتبالی کارلوس کیروش است و نکته امیدوارکننده برای ما این است که کیروش مربی باتجربهتر و پختهتری است. هر دو تیم توپ را به حریف میدهند، تفکرات دفاعی دارند، روی ضدحمله و همین طور روی کار دفاعی برنامهریزی کردهاند. با این اوضاع فکر میکنم جنگ اصلی در بازی فردا در میانه میدان خواهد بود. با توجه به اینکه برخلاف مراکش، ما نمایندهای در 5 لیگ معتبر اروپایی نداریم، شاید این بازی، همان میدانی باشد که بازیکنان ما برای نشان دادن خود، منتظرش بودند. من مانند همه مردم ایران امیدوارم ما برنده این بازی شویم؛ اما نمیتوانم اظهارنظر قاطعی درباره نتیجه داشته باشم. من از فوتبال یاد گرفتهام که فوتبال ورزش عدالت نیست و داور و اتفاقات بازی در سرنوشت دیدار نقش دارند. در پایان به یک جمله بسنده میکنم. امیدوارم تیم ملی بازی فردا را به سود خود تمام کند و مردم نازنین کشورم با این نتیجه تنها برای ساعاتی مشکلات فراوان اقتصادیشان را فراموش کنند.
***************************************
روزنامه وطن امروز**
به امید جامجهانی خاطرهساز برای ایران/علیرضا انتظامی
جام جهانی فوتبال تا ساعاتی دیگر در روسیه آغاز میشود و میلیاردها نفر تا یک ماه درگیر جذابترین و مهمترین رویداد ورزشی جهان خواهند بود. رویدادی که با ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و... قطعا مهمترین اتفاق ورزشی جهان است حتی مهمتر و بزرگتر از بازیهای المپیک. حضور در این تورنمنت بینالمللی به تنهایی افتخاری است که تنها 32 کشور به آن نائل میشوند و شاید مهمترین عرصه برای معرفی فرهنگ و قابلیتهای ملتها در عرصه جهانی، مسابقات جامجهانی فوتبال باشد. تیمملی فوتبال جمهوری اسلامی ایران با قدرت به عنوان نخستین تیم آسیایی حضور خود را در این رقابتها قطعی کرد و به رغم قرعه بسیار سختی که با آن روبهرو شده است، امیدوار و با تمام توان پای در این رقابتها میگذارد. در آستانه نخستین مسابقه تیم کشورمان در جامجهانی فوتبال پرداختن به چند نکته ضروری به نظر میرسد.
1- شاید انتخاب کارلوس کیروش به عنوان سرمربی تیمملی فوتبال جمهوری اسلامی ایران از مهمترین و تاثیرگذارترین تصمیمات ورزشی در دولت قبلی بود که آثار حضور این مربی در سالهای گذشته قابل مشاهده است. اگرچه کیروش منتقدان سرسختی نیز در میان اهالی ورزش دارد اما باید اذعان داشت حضور باثبات وی توانسته جایگاه ایران را در فوتبال آسیا و جهان بهبود بخشد و امروز فوتبال دنیا احترام خاصی برای فوتبال ایران قائل است. 2 بار حضور متوالی و مقتدر در جامجهانی فوتبال، بهبود رنکینگ فوتبال ایران در آسیا و جهان، شناسایی و جذب بازیکنان ایرانی از اقصی نقاط جهان، میدان دادن به جوانان مستعد در تیمملی، اصلاح برخی ساختارها در تیمملی فوتبال از جمله برخورد با بازیکنسالاری و تاکید بر نظم و انضباط تیمی و... از جمله نکات مثبت حضور این مربی کارکشته در تیمملی فوتبال ایران بوده است. اگرچه انتقاداتی بویژه در نوع تعاملات و موضعگیریهای کیروش در سالهای گذشته وجود دارد اما در مجموع میتوان نتایج حضور او را در تیمملی ایران مثبت ارزیابی کرد. فراموش نکنیم صعود بیدغدغه به جامجهانی در دوره اخیر علاوه بر ابعاد مثبت بینالمللی و نیز آثار مثبت اجتماعی در داخل کشور، منافع اقتصادی را نیز متوجه فوتبال ایران کرده که میتواند مبلغ قرارداد کیروش را توجیه کند.
2- مسیر تدارکاتی تیمملی فوتبال کشورمان با وجود همه تلاشهای انجام شده، مورد تایید سرمربی تیم نبوده و کیروش از برخی بیبرنامگیها و مشکلات گلایه دارد. از جمله عدم برگزاری مسابقات تدارکاتی مناسب و لغو برخی مسابقات دوستانه در نظر گرفته شده. نکته مهم در این بخش عدم توانایی مناسب دستگاه ذیربط برای برقراری ارتباطات جهت برگزاری مسابقات تدارکاتی است. در حالی که مقامات دولتی مرتب از نتایج عجیب و غریب برجام و بهبود مناسبات ایران در عرصه بینالمللی سخن گفتهاند، متاسفانه شاهد آن بودهایم که نهتنها مسابقاتی درخور آمادهسازی تیمملی در راه جامجهانی برگزار نشد که مسابقات اعلامشده با برخی تیمهای درجه چندم هم براحتی لغو شد و تیم ایران با کمترین مسابقه تدارکاتی خود را به جامجهانی رسانده است. این مشکلات که نتیجه ضعف دیپلماسی ورزشی در دولت و وزارت ورزش است، در حالی است که در دوره گذشته شاهد برگزاری دیدارهای تدارکاتی حتی با تیمملی برزیل بودیم.
3- فدراسیون فوتبال با وجود مشکلات مختلف تمام تلاش خود را برای آمادهسازی مناسب تیمملی انجام داده و با وجود برخی ایرادات در این مسیر، تیمملی ایران فردا در نخستین دیدار به مصاف تیم مراکش میرود. مصافی که به اعتقاد اکثر کارشناسان مهمترین مسابقه ایران در جامجهانی است. جوانان ایران نشان دادهاند همواره در سختترین لحظات، بهترین عملکرد را داشتهاند و با توجه به عزم بازیکنان و همدلی بسیار خوب در تیمملی میتوان به مسابقه فردا امیدوار بود. اگرچه مهمتر از نتایج تیمملی فوتبال در جامجهانی، خاطرهای است که از نمایندگان ایران بر اذهان ملتهای جهان باقی خواهد ماند. پیروزی حماسی ایران بر آمریکا در جامجهانی 98 فرانسه و رقابت ستودنی با آرژانتین در جامجهانی قبلی از جمله قابهای زیبایی است که در خاطر هواداران فوتبال در سراسر جهان باقی مانده است. امید داریم بازیکنان تیمملی فوتبال ایران در نخستین گام جامجهانی 2018 نمایندگانی شایسته برای ایران باشند.
قطعا جامجهانی روسیه، پایان کار فوتبال ایران نیست و از اکنون باید برای فردای جامجهانی و تلاش برای رشد و توسعه فوتبال در سراسر کشور اندیشید.
***************************************