روزنامه کیهان **
حدیده، شکست پنج ارتش از یک ملت/ سعدالله زارعی
جنگ حدیده به مرور به یک «جنگ معیار» تبدیل میشود. جنگ چندین دولت علیه یک ملت در جغرافیایی محدود و با این وجود برنده جنگ نیرویی است که علیالاصول باید شکست بخورد! جنگ الحدیده نبرد سنگین و مدرن پنج ارتش علیه یک ارتش نوپا است. جنگ سلاحهای مدرن علیه سلاحهای دستساز است و جنگ نمرودها و قارونها علیه اویسهای پابرهنه است. جنگ ستادها، سازمانها و نهادهای پرطمطراق بینالمللی و منطقهای علیه یک ملت مظلوم است. با این وجود ارادهای بر این قرار گرفته است تا ارتشها و سلاحهای مدرن در برابر گروهی مؤمن و مجاهد دچار عجز شوند. جنگ حدیده واقعاً یک «جنگ معیار» است و از دل آن پاسخ خیلی سؤالات داده میشود. در این خصوص نکاتی وجود دارد:
1- حسب آخرین برآوردها، هم اینک دستکم شش لشکر و به عبارتی 20 تیپ سعودی، اماراتی، آمریکایی، انگلیسی و فرانسوی به همراه نیروهایی خریداری شده در داخل یمن به مصاف مردم استان حدیده آمدهاند. هدف این است که این استان را از مجموعه شمال جدا کرده و از آن به عنوان مقدمه یک «فتنه طایفی» استفاده نمایند و البته هر چه جلو آمدند، احتمال تحقق چنین چیزی ضعیفتر شد. گمان سعودیها، اماراتیها و... این بود که وقتی آتش جنگ به مردم شافعیمذهب حدیده نزدیک شود، از اطراف انصارالله جدا شده و در نهایت به مخالفان آن میپیوندند. به گمان باطل سعودیها و... اتصال شافعیها به انصارالله جنبه سیاسی داشته و از عمق چندانی برخوردار نیست. توقع آنان این بود که در همان هفته اول اعتراضات خیابانی مردم سنی حدیده علیه رهبران زیدی انصارالله شکل گرفته و به جدایی آرام و کم هزینه این استان استراتژیک از شمال منجر شود و یا کار به درگیری بین ساکنان حدیده و انصار کشیده شود و با کشته شدن تعدادی از مردم به دست انصارالله درگیری علیه انصار از این استان به 7 استان دیگر منطقه شمال که آنان نیز دارای اکثریتی شافعی هستند، سرایت کند و این استانها را به یک گرداب علیه انصارالله تبدیل نماید. خبرها بیانگر آن است که سعودیها خیلی روی این موضوع حساب کرده بودند و بر این اساس به «مارتین گریفیث» نماینده آمریکا، انگلیس و فرانسه که عنوان نماینده دبیر کل سازمان ملل را یدک میکشد، گفته بودند یکی دو هفته بعد، انصارالله به چنان وضعی بیفتد که به هر چیز در طرح سیاسی تن بدهد.
اما برخلاف تحلیل سعودیها، مردم استان حدیده خود از استان خود در مقابل تجاوز پنج کشور یاد شده دفاع و در عمل این استان را به یک سنگر مستحکم تبدیل کردند این موضوع نشان داد، دفاع آنان از خاک و آب خود وابسته به توافق سیاسی با انصارالله و یا هر گروه دیگری نیست، این دفاع جنبه اعتقادی دارد. برای آنان دقیقاً تفاوت میکند که براین استان چه گروهی حکومت کند، انصار یا سعودی و یا نمایندهای از سوی دبیر کل سازمان ملل. بر این اساس باید گفت در متن دفاع جانانه شافعیهای الحدیده توأمان یک آری و نه وجود دارد، آری به انصارالله و نه به آل سعود. شاید اگر آنان فقط به انصار یک بله سیاسی گفته بودند، در برابر شرایطی که به آنان هزینه سنگینی تحمیل میکند، کوتاه میآمدند و برای ایمن ماندن از تهاجم پنج دولت و پنج ارتش قدرتمند، با سعودیها همراه میشدند اما واقعیت این است که این ایستادگی بیشتر بوی «نه به سعودی» میدهد. مردم غیرتمند حدیده نمیخواهند سرزمینشان در سیطره متجاوزین غربی و قارونهای فاسد عرب اطراف خود باشد.
مردم الحدیده پیش از این یکبار ساحل و خاک زیر پای خود را به آسانی به مصریها - 1960 تا 1967- و یکبار در حدود 150 سال پیش به عثمانیها تسلیم کردند و حتی برای ساعتی در مقابل این ارتشها مقاومت نکردند اما اینک آنان بیش از سه سال است در مقابل هجوم سعودی مقاومت کرده و به خصوص طی هفتههای اخیر از ساختمانها و ساحل حدیده «دژی مستحکم» در برابر هجوم وحشیانه پنج ارتش غربی عربی ساختهاند.
2- مقاومت جانانه مردم شافعی مذهب حدیده در برابر هجوم سنگین پنج ارتش متجاوز، ضمن آنکه مانع آن شد که این جنگ ضدانسانی، رنگ و بوی طایفهای و مذهبی به خود بگیرد، ثابت کرد که انصارالله از نفوذ بسیار بالایی در بین شافعیها برخوردار است. اعلامیه «مجلس علمای شافعی حدیده» در دعوت از مردم حدیده به مقاومت در برابر قوای اشغالگر و شرکت بسیار گسترده مردم در مرکز و شهرستانهای استان حدیده در تظاهرات اعتراضی به هجوم ارتشهای غربی-عربی و نیز شرکت بسیار گسترده مردم استان در مراسم روزجهانی قدس به خوبی نشان داد که مردم به طور یکپارچه متحد انصارالله میباشند و این از اصالت و شخصیت فهیم آنان حکایت میکند. مردم شافعی مذهب در این استان و استانهای مجاور به خوبی میدانند که اگر یمن در این جنگ شکست بخورد، کشورشان برای مدت مدیدی در سیطره آلسعود باقی میماند و این در حالی است که مردم حدیده به اعتبار اینکه خود را بن اصلی عربیت و از موسسین «عرب قحطانی» میدانند و معتقدند اساس عروبت از این منطقه و محیط اطراف آن بوده و بعد دیگرانی به خاطر سیطره قحطانیها بر شبه جزیره عرب شدهاند، تبعیت از سعودیها را دون شان خود میدانند. از نظر یمنیها و به خصوص مردم در این منطقه، مردم عربستان و حاکمان فعلی آن از نظر نژادی در مرتبه پستتری قرار دارند و لذا حق ندارند به مردم یمن بگویند چگونه زندگی کرده و با چه کسی متحد باشند.
3- اما از نظر چشمانداز جنگ باید گفت، ائتلاف این پنج کشور وضع امنیتی دریای سرخ را تحت تاثیر جدی قرار میدهد. انصارالله در طول سه سال گذشته همواره خود را در حفظ امنیت این آبراه حساس بینالمللی متعهد شناخته و برای حفظ امنیت آن از بسیاری از کارهایی که در این باریکه به دشمن ضربه اساسی میزده، اجتناب کرده است. ائتلاف عربی-غربی با دست زدن به تجاوز سنگین در استان الحدیده، گرفتار خطای راهبردی شد. چرا که این جنگ قاعدتا با شکست یکی از دو طرف همراه خواهد بود. اگر در این جنگ انصارالله با مقاومت جانانهای که تاکنون بروز داده است به پیروزی برسد، سیاست جدیدی درخصوص مسایل امنیتی دریای سرخ اتخاذ میکند و آن موقع این طرفها از یک سو با هزینههایی سنگین مواجه میگردند و از سوی دیگر، این به تقویت انصارالله میانجامد. اگر در این جنگ انصارالله ناگزیر به تسلیم شهر الحدیده شود و به عمق این استان و استانهای همجوار پناه ببرد آن وقت حتما درباره وضع امنیتی دریای سرخ تصمیم جدیدی میگیرد اما این تصمیمی شدیدتر از زمانی که تردد آزاد در دریای سرخ برایش اهمیت داشت، خواهد بود. اگر شهر الحدیده سقوط کند، انصارالله حتما تردد آزاد در این آبراه را مختل میگرداند و این حق طبیعی او نیز هست آنگاه دیگر ناوهای فرانسوی و آمریکایی و انگلیسی که اینک تعداد آنان در این آبراه از 30 فروند بیشتر است، نمیتوانند در دریای سرخ تردد کنند چه رسد به کشتیهای غولپیکر حامل نفت. با این وصف توسل غرب و عربستان و امارات به جنگی سنگین منطقی نیست و میتواند برای خودشان نتایج فاجعه باری به همراه داشته باشد. برد موشکهای انصارالله که در ماههای اخیر به سمت اهداف مختلف در عمق خاک عربستان شلیک شدهاند به ما میگوید که انصار میتواند به طور کامل دریای سرخ را تعطیل کند بهگونهای که حتی از حدود 150 کیلومتر سواحل سعودی در این آبراه نیز یک بشکه نفت صادر نشود.
4- اما نتیجه جنگ را اراده مردانی معین میکند که برای دفاع از آب و خاک و شرف خود مبارزه مینمایند. آنان که برای دریافت دلارهای سعودی و اماراتی به میدان آمدهاند - چه مزدوران سودانی و چه نیروهای ویژه فرانسوی، انگلیسی و آمریکایی - اعتقادی به این جنگ ندارند و کینهای هم از انصارالله به دل ندارند کما اینکه در همین روزهای اخیر درخواستهای زیادی برای رها شدن این افراد و بازگشت آنان به عقب بهدست انصارالله رسیده است. اینها فرماندهان خود در جبهه علیه انصار را فاسد میدانند و طبعا نمیخواهند جان خود را قربانی کنند و این درحالی است که در آن طرف جبهه، نیروهای زیدی و شافعی هوادار انصارالله، در دشمنی با جبهه عربستان، آمریکا و ... انگیزه دارند و حاضرند جان خود را در این راه نثار نمایند.
حضور انبوه این نیروهای عربی - غربی در یک نقطه کوچک که بنا به روایتی به شش لشکر رسیدهاند، آنان را به شدت آسیبپذیر کرده است بر این اساس طی روزهای گذشته دستکم 1500 نفر کشته و نزدیک به 5000 نفر زخمی داده و دستکم 300 نفر از آنان که در بینشان فرانسویها هم هستند به اسارت درآمدهاند. از سوی دیگر کشته شدن جانشین رئیس ستاد ارتش امارات، کشته شدن فرمانده عملیاتی امارات در یمن و کشته شدن فرمانده نیروهای امارات در جنگ الحدیده نشان میدهد که امارات، عربستان و ... عقل نظامی درستی ندارند. کما اینکه حرکت نیروها از حاشیه ساحل و طی دهها کیلومتر به سمت مرکز استان حدیده و تبدیل این نیروها به طعمههایی برای نیروهای زبده انصارالله نیز از فقدان عقل نظامی در طرف مقابل حکایت میکند.
نتیجه این جنگ معلوم است، آنکه با عقل نظامی خود به دشمن ضربه میزند و از او تلفات میگیرد و نیروهای خود را به صورت محدود وارد میدان کرده و آنان را حفظ میکند، او برنده قطعی میدان است کما اینکه حزبالله لبنان با همین شیوه، جنگ سنگین 33 روزه در سال 1385 را برد و ماشین جنگی رژیم اسرائیل را در زمین، هوا و دریا متوقف کرد.
***************************************
روزنامه رسالت **
اين حق خوزستان نيست/محسن پيرهادي
ما هيچ وقت دين خود را به خوزستاني ها ادا نكرديم. خوزستاني ها در هشت سال دفاع مقدس خط مقدم مبارزه با رژيم صدام بودند و در سال هاي بعد از دفاع مقدس هم نصيب چنداني از آباداني كشور نداشتند.
اين روزها خوزستاني ها بخصوص شهرهاي آبادان و خرمشهر بيش از گذشته به دليل اضافه شدن مشكل «آب» به انبوه مشكلات شان تحت فشار قرار گرفته اند. بر اساس پيش بيني سازمان هواشناسي طي چند روز آينده هواي اين استان به حدود 46 درجه سانتي گراد مي رسد و در اين شرايط خوزستاني هايي كه در چند سال گذشته هوا نداشتند حالا آب هم ندارند.
در بسياري از مناطق مانند آبادان و خرمشهر آب لوله كشي علاوه بر آنكه گل آلود و به قول يكي از اهالي آبادان پرلجن است، شور هم هست. يعني اين آب حتي به كار دوش گرفتن در اين هواي گرم و آلوده هم نمي آيد. در اين شرايط مردم آب شرب خود را به ناچار به صورت دبه اي و از مغازه هايي كه آب تسويه شده مي فروشند تهيه
مي كنند كه قيمت اين دبه ها هم وارد بازار سياه شده و در يك هفته گذشته از دبه اي هزار تومان تا 1800 تومان در روزهاي اخير رسيده است. قيمتي كه براي بسياري از اهالي اين شهرها گران است و برخي حتي امكان تهيه همين آب را هم ندارند.
اين گونه به نظر مي رسد كه مشكلات آب و هواي خوزستاني ها بيش از آنكه علت هاي خارجي داشته باشد، ريشه در
سوء مديريت و ناكارآمدي مديران اجرايي دارد. در كنار آب و تشنه بودن از عجايب روزگار است كه نمونه آن را حتي در دورافتاده ترين كشورهاي آفريقايي كه دولت در آنجا مفهومي ندارد نيز نمي توان يافت.
مردم خوزستان امروز صبورانه در انتظار حل مشكل خود نشسته و صداي اعتراض خود را نجيبانه به گوش مسئولان رسانده اند. در اين ميان وظيفه مسئولان نه نگاهي از سر ترحم بلكه تلاش براي حل اين مشكل است. عجيب است كه آقاي دكتر روحاني به جاي سفر به خوزستان و دستورات اجرايي فوري براي حل مشكل آب مردم اين استان ترجيح داده اند به توچال گردي بروند و تله كابين سوار شوند.
بسياري از وزراي كابينه، تحصيلكرده كشورهاي غربي اند و هر از چندگاهي در نوشته ها و حرف هايشان متكبرانه قانونمداري و ماليات دادن غربي ها را به رخ مردم مي كشند اما اگر انصافي وجود داشت كسي مي پرسيد در كدام كشور غربي يا عربي يا حتي آفريقايي دنيا كه طبيعتا محروم ترين مردمان دنيا هستند وقتي مردم يك استان با مشكل آب آشاميدني مواجهند و آب خوردن ندارند، رئيس جمهور و هيئت همراهش اينگونه براي خود برنامه تفريحي هماهنگ مي كنند يا حتي نمايندگان مجلسش به تعطيلات مي روند؟
نمايندگاني كه براي به تلويزيون نيامدن فوتباليست اسپانيايي زمين و زمان را به هم مي دوزند و براي ورود خانواده ها به ورزشگاه نامه نگاري كرده و دهها مصاحبه
مي كنند در كجاي بحران آب خوزستان ايستاده اند؟
مدل پيگيري برخي نمايندگان كليدي مجلس و اولويت بندي آنها به گونه اي است كه مخاطب خيال مي كند اينها نماينده كشور ديگري به جز ايران هستند چه آنكه مشكلات اساسي مردم همچون مشكلات مردم قهرمان خوزستان جايي در
موضع گيري هاي آنها ندارد و برعكس موضوعاتي را پيگيري مي كنند كه در نظرسنجي ها
در اولويت هاي پايين مردم است.
مشكل آب خوزستاني ها حل شدني است اگر دولتمردان اراده و انگيزه اي براي آن داشته باشند. آنچه سبب اين مشكل شده سوءمديريت و نبود تدبير است. خوزستاني ها
به اندازه يك تاريخ گردن ايران حق دارند. اين آب و اين هوا حق آنها نيست.
***************************************
روزنامه جمهوری اسلامی**
ننگی تازه بر دامان ارتجاع عرب
بسمالله الرحمن الرحیم
ولید جنبلاط رهبر دروزیهای لبنان ضمن اشاره به روند تحولات مرتبط با طرح سازشکارانه ارتجاع عرب در جهت تامین منافع نامشروع صهیونیستها گفت فلسطینیها در معرض نکبت جدیدی قرار دارند.
آنچه جنبلاط به آن اشاره میکند، مذاکرات فشرده و پردامنهای است که این روزها میان آمریکا، رژیم صهیونیستی و دربار سعودی در جریان است و مطابق پیش بینیها قرار است ظرف یکماه آینده تحت عنوان جعلی «معامله بزرگ قرن» اعلام شود. هدف و انگیزه اصلی آمریکا و صهیونیستها به حاشیه راندن فلسطینیها، تحمیل شرایط مورد نظر اشغالگران، به فراموشی سپردن همیشگی موضوع بازگشت آوارگان و مهاجرین فلسطینی که بر اثر جنایات و شرارتهای صهیونیستها مجبور به فرار از فلسطین و حتی وادار به کوچ اجباری شدهاند و همچنین برقراری روابط سیاسی – اقتصادی – تجاری میان اعراب و اسرائیل است.
نطفه این خیانت بزرگ پس از روی کار آمدن دونالد ترامپ و به قدرت رسیدن بن سلمان به عنوان ولیعهد عربستان بسته شد و در جریان سفر ترامپ به ریاض و تل آویو ابعاد تازهای به خود گرفت. اگرچه برخی سران رژیمهای ارتجاعی عرب در طول دهههای گذشته با مقامات صهیونیستی دیدارهای محرمانهای داشته اند، ولی تازهترین مورد از این نوع روابط پنهانی، در جریان دیدار جرادکوشنر داماد ترامپ به اردن صورت گرفت که طی آن بنیامین نتانیاهو نخستوزیر رژیم صهیونیستی و بن سلمان ولیعهد عربستان با پا در میانی عبدالله پادشاه اردن در امان دیدار و مذاکرات مفصلی داشتند. این دیدارها و مذاکرات در چند نوبت با حضور و در غیاب پادشاه اردن و تماماًّ با حضور کوشنر مشاور ویژه ترامپ برپا شد و در آن، تلاش بر این بود که بن سلمان به عنوان قیم و نماینده تام الاختیار دنیای عرب طرف مذاکره قرار گیرد.
برای تثبیت همین دیدگاه و نقش عربستان بود که بن سلمان ضمن احضار محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین به ریاض به وی تکلیف کرد با طرح مشترک آمریکا عربستان و رژیم صهیونیستی موافقت کند که البته به خاطر ابعاد شرم آور چنین طرحی مورد اعتراض محمود عباس قرار گرفت و از پذیرفتن آن طفره رفت. واکنش تهدیدآمیز بن سلمان علیه محمود عباس این بود که وی را در سه مورد مخیر سازد، یا طرح را بپذیرد یا از قدرت کنارهگیری کند و یا ساکت بماند! گزارشهای رسیده در این زمینه رئوس و محورهای اصلی طرح سازش اعراب و اسرائیل را به این شرح عنوان میکند. اولاً به رسمیت شناختن موجودیت رژیم اشغالگر صهیونیستی به عنوان اصلیترین پیش شرط معرفی شده است. ثانیاً موضوع بازگشت فلسطینیها به سرزمین مادری برای همیشه منتفی و غیرقابل مذاکره است. ثالثاً دولت خودگردان حتی در صورت برقراری سازش و امضای توافقات مطروحه از داشتن ارتش و نیروی دفاعی که بتواند کمترین مشکل و نگرانی برای اسرائیل محسوب شود، به کلی محروم و فقط در حد استفاده از سلاحهای سبک و در مقیاس ایجاد و حفظ امنیت داخلی مناطق فلسطینی محدود خواهد بود و قطعاً مجاز به داشتن نیروی هوائی و سلاحهای بازدارنده و تهاجمی نخواهد بود.
سوال این است که ارتجاع عرب در قبال چنین معامله ننگین و شرم آوری، چه امتیازی از اشغالگران صهیونیست و حامیانش دریافت میکند؟ پاسخ این سوال را بن سلمان در آمریکا مطرح کرده و خاطرنشان ساخته است که «دیگر فلسطین از دیدگاه اعراب اولویت ندارد و دیگر اسرائیل هم خطری محسوب نمیشود بلکه از این پس باید همگی جبهه متحدی تشکیل دهیم و در برابر خطر ایران ایستادگی کنیم!» در واقع بن سلمانم سعی دارد و بلکه امیدوار است که بتواند اهداف اجلاس ناکام ریاض را پیگیری کند و کشورهای عربی را در گام اول و سپس کشورهای اسلامی را به نفع اشغالگران صهیونیست و علیه ایران سازماندهی و هماهنگ سازد.
بن سلمان چنین آرزوئی را همانند پیشینیان به گور خواهد برد ولی به اندازه توان و ظرفیت جبهه ارتجاع عرب تلاش میکند چنین مسیر انحرافی و خائنانهای را در پیش گیرد. فراموش نکنیم که آنچه امروزه در سرلوحه سیاستهای ارتجاع عرب قرار گرفته و ماموریتها برای تحقق آنرا به بن سلمان محول کرده اند، تازگی ندارد و در طول دوران 40 ساله اخیر بارها پیگیری شده و به شکست و رسوائی کامل منجر شده است. زمانی سادات معدوم با سفر به تل آویو و نرد عشق باختن با اشغالگران صهیونیست درصدد گشودن باب همکاری با صهیونیستها برآمد که البته معدوم شد. سپس حسنی مبارک قصد داشت که سیاستهای سادات معدوم را پیگیری کند و با پوشش سیاسی – تبلیغاتی متفاوتی، همان اهداف و ماموریتها را عملیاتی کند که وی نیز در پرتو قیام پرشتاب ملت مصر از صحنه سیاست حذف گردید. اکنون قرعه فال به نام بن سلمان اصابت کرده و او ماموریت دارد اوضاع منطقه را به نفع صهیونیستهای اشغالگر تغییر دهد که قطعاً ناکام خواهد شد.
جای تعجب است که تغییر پایتخت اسرائیل از تل آویو به بیت المقدس توسط آمریکای ترامپ واکنش جدی، موثر و متناسب با ابعاد فاجعه را در دنیای عرب و نزد رژیمهای ارتجاعی عرب به همراه نداشت. آنها که زمانی مسئله فلسطین را یک مسئله صرفاً عربی معرفی میکردند و اصرار داشتند که فلسطین را هرگز نباید یک مسئله دنیای اسلام تلقی کرد، اکنون با تغییرات استراتژیک دشمن علیه ملت فلسطین به سکوت مرگباری فرو رفتهاند که حیرت دوست و دشمن را به همراه داشته است.
آل سعود و همدستانش تصور نکنند که میتوانند برخلاف مسیر حرکت ملتهای غیرتمند منطقه حرکت کنند و با توسل به سیاستهای زهرآگین و کینه توزانه علیه کشورهای خط مقدم جبهه مبارزه ضد صهیونیستی و به حراج گذاشتن آرمان فلسطین میتوانند چیزی را به نفع اشغالگران صهیونیست در منطقه تغییر دهند و تثبیثت کنند. منطقه در طول دهههای گذشته شاهد شکست و رسوائی همدستان و حامیان اشغالگران صهیونیست بوده و ملتها در این زمینه به قطعیت رسیدهاند که مسئله فلسطین موضوعی حیثیتی برای دنیای عرب و دنیای اسلام است و نباید به دشمنان فرصت داد که اوضاع را به نفع خود و به زیان ملتها تغییر دهند و تثبیت کنند. این کمترین درسی است که میتوان از تحولات منطقه آموخت.
***************************************
روزنامه خراسان**
خطر رفتارهای بی اعتنا به مشکلات اقتصادی/ مهدی حسن زاده
طی روزهای اخیر بازار آزاد ارز و طلا، به روند التهاب قیمتی ادامه داد و نرخ های باورنکردنی را ثبت کرد. پیش از این با اعلام نرخ رسمی 4200 تومان برای دلار و دستگیری گسترده دلالان ارزی، دولت سعی کرد بی اعتنایی خود را به روند بازار آزاد ارز نشان دهد، این در حالی است که نگارنده این یادداشت، پیش از این در تاریخ 24 خرداد در یادداشت صفحه 2 همین روزنامه با عنوان «دولت بازار را با کدام عینک می بیند؟!» به تبیین این موضوع پرداخته بود که مردم به دلایل متعدد نرخ ارز بازار آزاد را نرخ واقعی ارز قلمداد می کنند، نه نرخ رسمی تعیین شده از سوی دولت و بانک مرکزی.
در هر صورت روند اتفاقات و فاصله قیمتی ارز آزاد و ارز رسمی که اکنون به دو برابر رسیده است، موجب شد تا در عمل سیاست ارزی دولت با چالش مواجه شود. اقدامات تکمیلی از جمله ممنوعیت واردات 1400 قلم کالا نیز فعلا بر بازار ارز تاثیر نگذاشته است. در چنین شرایطی فعالان اقتصادی منتظر اقدام و تصمیمی جدی برای برون رفت از این شرایط هستند. شرایطی که به وضوح سقوط ارزش پول ملی و از دست رفتن ارزش دارایی های نقد است. در این میان اقداماتی که برای مدیریت بازار ارز باید صورت گیرد، شامل دو دسته اقدامات است. بخشی از اقدامات مربوط به تغییر در رویه ها، دستورالعمل ها و قوانین برای مواجهه با سوداگری در این بازار است. در گزارش امروز صفحه 9 روزنامه خراسان به راهکارهای مواجهه با سوداگری در بازارهای مختلف از جمله سکه و ارز پرداخته شده است. راهکارهایی که معطوف به شفاف سازی نظام مالی برای مواجهه نظام مالیاتی کشور با پدیده سوداگری است. به ویژه در شرایطی که بازگشت تحریم ها از سوی آمریکا، موجب شکل گیری فضای دونرخی و تشدید سوداگری می شود و در چنین اوضاعی توجه به راهکارهایی که نظارت بر مبادلات را در بازارها تشدید می کند، ضروری است. مهم ترین راهکار نیز تکمیل سامانه های نظارت بر مبادلات مالی و رصد این مبادلات توسط نظام مالیاتی است. آن هم در شرایطی که با تکمیل سامانه جامع مالیاتی، به گفته خود مسئولان اقتصادی دولت، اکثر بانک ها، امکان دسترسی سازمان امور مالیاتی به اطلاعات بانکی خود را فراهم کرده اند. با این حال تکمیل این اقدامات همت و عزم دولت را می طلبد. همت و عزمی که باید در این روزهای سخت جدی تر از پیش باشد.
علاوه بر اقدامات فوق، بازار در شرایط فعلی، به جز تصمیمات و اقدامات دولت از رفتار و ادبیات دولتمردان و دیگر مسئولان تاثیر می گیرد. گاه یک جمله، یک کلمه و حتی یک تصویر در ذهن جامعه تاثیری به سزا می گذارد و عزم و حساسیت مسئولان برای مدیریت اقتصاد کشور را نشان می دهد. روز گذشته تصویری از رئیس جمهور منتشر شد که ایشان را در حال کوهنوردی و حضور در قله توچال نشان می داد. این تصویر در روزی منتشر شد که قیمت انواع ارز و سکه در بازار رکوردهای باورنکردنی از خود به جای گذاشت. در چنین شرایطی، تقابل بین تصویر خندان رئیس جمهور در کوه و ذهن نگران مردمی که ارزش پول ملی خود را از دست رفته می بینند، باعث می شود که امید برای اصلاح وضعیت اقتصادی کمرنگ شود. متاسفانه مسئله به کوهپیمایی رئیس جمهور محدود نمی شود. چنان که رئیس مجلس نیز پس از نشست غیرعلنی مجلس با معاون اول رئیس جمهور و تیم اقتصادی دولت درباره بررسی مشکلات اقتصادی و افزایش نرخ ارز، در پاسخ به سؤالی مبنی بر این که تدبیر فوری دولت برای کنترل گرانیهای اخیر چیست؟ می گوید: امیدواریم خدا به همه شما صبر بدهد. اضافه کنیم که روز شنبه، معاون وزیر صنعت در واکنش به این سؤال که «مردم انتظار تنظیم بازار را دارند، برای پاسخ گویی به این انتظارات چه اقداماتی را در دستور کار دارید؟» گفت: «رسانهها اینقدر چرتوپرت نگویند تا ما حرفمان را بزنیم.» هرچند این ادبیات ناپسند با عذرخواهی وزیر صنعت همراه بود، اما این گفتارها و رفتارهایی نظیر کوهپیمایی در سخت ترین روزهای اقتصاد ایران، پیامی منفی مخابره می کند، پیامی که حاکی از عزم غیرجزم، تلاشی نه چندان جدی و موضعی غیرپاسخ گویانه به مردم است. آن هم در شرایطی که رهبر انقلاب به صراحت از مسئولان قوا و تصمیم گیران مسائل اقتصادی خواسته اند که تصمیماتی قاطع و برّان برای حل مشکلات اقتصادی بگیرند.
در هر حال این شرایط اقتصادی سخت و پرتنش نیازمند اقدامات و فراتر از آن رفتارها و گفتارهایی است که جدیت و قاطعیت تصمیم گیران را نشان دهد. روا نیست که در این شرایط مردم در رفتار برخی مسئولان، بی تفاوتی به مشکلات و قاطع نبودن را ببینند. اگر مردم و فعالان اقتصادی احساس کنند که اقتصاد کشور به حال خود رها شده است، اعتماد خود را به مسئولانی که باید وضعیت اقتصادی کشور را مدیریت کنند، از دست می دهند و نتیجه این زوال اعتماد و نااطمینانی، هجوم بیشتر به بازارهای سفته سازی و تعمیق بحران است، بنابراین لازم است عملکرد، اقدامات، رفتار و گفتار مسئولان به گونه ای باشد که مردم احساس رها شدگی اقتصاد به حال خود را نداشته باشند.
***************************************
روزنامه ایران**
ناامیدی اجتماعی؛ پیامد و چرایی؟/احمد بخارایی
گفتهشدهاست که «رؤیاها» برای روان، مانند اکسیژن برای ریهها هستند که اگر به سمت آنها برویم هورمونهای شادی آزاد خواهندشد و با نادیده گرفتن آنها احساسات بد را تقویت کردهایم. البته این معنا در حوزه روانشناختی است اما در حوزه جامعهشناختی، «رؤیا» معادل «انتظار» است که برای شهروندان جامعه قرن بیست و یکمی آنچنان عرض اندام میکند که اگر پاسخ داده شود اکسیژن به جامعه تزریق شدهاست و امید اجتماعی تقویت میشود و الا نومیدی، افزون خواهد شد. فرد ناامید، دیگر از پیروزیهایش هم لذت لازم را نمیبرد و شادیها را کمتر ارج مینهد. او احساس نمیکند جامعه به او تعلق دارد. او خود را قربانی میبیند. از نگاه او جامعه این گونه است: «هر کسی کار خودش، بار خودش، آتش به انبار خودش».
جامعه ما بر اساس نتایج تحقیق رضایت ملی، در بین ۱۴۹ کشور رتبه ۱۱۷ را دارد یعنی از میزان رضایت ملی در حد «کم» برخوردار است. ناامیدی اجتماعی مانند تمام پدیدههای اجتماعی دارای علل و دلایل مختلف است. در سطح «خرد»، ناامیدی ناشی از بدبینی و این هم ناشی از وجود تبعیض در جامعه است. بنابراین، ناامیدی اجتماعی یک پیامد است نه یک «رفتار» یا کنش که با سیاستگذاری قابل رفع باشد. به همین علت، باید به سمت علل ایجاد ناامیدی توجه شود. حال البته این سؤال مطرح میشود که آیا آن بدبینی و آن تبعیض، اموری هستند که در سطح خرد، قابل کنترل و تصحیح باشند؟ چنین بهنظر نمیرسد. در میان مفاهیم مرتبط با نا امیدی اجتماعی، «انزوای اجتماعی» وزن قابل توجهی دارد. انزوای اجتماعی یک شبه پدید نمیآید. اگر در جامعهای این مشخصات باشد افراد به سمت انزوای اجتماعی سوق پیدا میکنند:
۱- نگاه و رویکرد «گزینشمحور» وجود داشتهباشد و این رویکرد بویژه از منشأ ایدئولوژیک تغذیه شود. در این صورت «رانت» شکل میگیرد و متعاقبش «فساد» افزایش پیدا میکنند و آنان که دستشان از سفره رانت، دور است احساس طرد اجتماعی میکنند و آرام آرام، منزوی و ناامید میشوند.
۲- در چنین جامعهای، یک منظومه فکری و معرفتی شکل میگیرد که حتی روشنفکران سیاسی و فرهنگیاش هم ناخواسته بدان متمایل میشوند و دیگر روشنفکران اجتماعی را از وجود تریبون، محروم میکنند. پس در این جامعه، روشنفکران مستقل هم منزوی میشوند و بالطبع، شهروندان از وجود جریان سالم آگاهیرسانی بیبهره میشوند و همچنان در بستر سابق ناامیدی، به مسیر خود ادامه میدهند.
۳- جامعهای که مبتنی بر «خودی-غیرخودی» اداره میشود نمیتواند جامعه پویایی باشد، چون بسیاری را فراری میدهد و آنان که میمانند هر لحظه منتظر واقعهای جدید هستند تا شاید دستی از آستین برون آید و... این جامعه ناپویا، توان اشتغالزایی و امیدافزایی ندارد، زیرا تاروپود ساختارهای کلان مدیریتیاش آمیخته با عدم تخصص و تظاهر به وفاداری است. اگر اشتغال در یک جامعه به حد کافی نباشد آن جامعه مستعد منحرف شدن است و یکی از انواع انحرافات اجتماعی «انزوای اجتماعی» است.
۴- اگر در یک جامعه بین واقعیت موجود مبنی بر خواست مردم و شهروندان درمنظومه فکری جهانی از یک سو و رویه حکمرانی، فاصله باشد، نه تنها توقعات و انتظارات شهروندان بیپاسخ باقی میماند بلکه توقعات به شکل غیر منطقی، فزاینده هم میشوند. در جامعهای که آحادش نتوانند برای زندگی شخصی خود تصمیم بگیرند و دهها سال در این درخواست درجا بزنند که مثلاً آیا حجاب، چگونه باید باشد یا زنان میتوانند به ورزشگاه بروند یا خیر، توقعات بعدی متراکم میشود و با پاسخ نگرفتن، ناامیدی اجتماعی پدیدار میشود.
بنابراین، «ناامیدی» یک پیامد است و یک رفتار یا کنش نیست که بتوان با برنامهریزی، کنترلش کرد. این حالت در میان شهروندان بنا به دلایلی است که در منظومه فکری هر فرد وجود دارد و جنبه ذهنی صرف ندارد، بلکه از واقعیات موجود تغذیه میشود. بدبینی، قطعاً نا امیدی را تکثیر میکند. این بدبینی هم بیدلیل و بیعلت پدید نمیآید. انزوای اجتماعی و احساس طرد اجتماعی، از علل ایجاد بدبینی هستند پس برای کاهش بدبینی، باید در سطوح میانه و کلان به سیاستها و چارچوبهایی توجه داشت که موجب تشدید احساس طرد اجتماعی شدهاند، مانند سیاست گزینش محور در سطح کلان و محدودیت در روند آگاهیرسانی در سطح میانه. پس آنگاه میتوان امیدوار بود که در سطح خرد، امید اجتماعی افزون شود.
***************************************
روزنامه جام جم**
مخالفت مجلس با لایحه تفکیک وزارتخانهها / محمدحسین علی اکبری
نمایندگان مجلس روز گذشته با وجود اصرار دولت، به لایحه پرحاشیه تفکیک سه وزارتخانه رأی ندادند تا نشان دهند اگر مشکلی در اقتصاد وجود دارد به دلیل نام، ساختار یا تعداد وزارتخانهها نیست.
در شرایطی که مشکلات اقتصادی در هفتههای اخیر رو به افزایش گذاشته و گرانیهای شدیدی بر بازار حاکم شده است، لایحه تفکیک سه وزارتخانه با اصرار دولت در دستور کار این هفته مجلس قرار گرفت؛ اما با تذکرات مکرر نمایندگان مجلس که بهدنبال هشدارهای چند روز اخیر کارشناسان بود، مواجه شد؛ آنها میگویند اولویت مجلس و دولت در شرایط آشفتهبازارها، تفکیک وزارتخانهها نیست.
ارزیابیهای مختلف درباره مشکلات اقتصادی کشور حتی از جانب حامیان دولت نشان میدهد، تصمیمات ناپخته و متناقض تیم اقتصادی دولت از یکسو و انفعال و بیتصمیمی برخی مدیران از سوی دیگر، مهمترین دلیل آشفتهبازار فعلی است و اگر قرار است بر این مشکلات فائق آییم، ترمیم تیم اقتصادی قطعا بر تغییر نام وزارتخانهها اولویت دارد.انفعال و بیتصمیمی برخی مدیران اقتصادی، موضوعی است که روز گذشته نیز از جانب محمدمهدی بهکیش، معاون اقتصادی اتاق بازرگانی تائید شد که گفت: شنبه خدمت آقای سیف رئیسکل بانک مرکزی بودم که به من گفت، نمیدانم چه کار کنم.
از سوی دیگر محمدرضا باهنر دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین هم روز گذشته بیان کرد: بنده شنیدهام برخی وزرا تقاضای ترک کابینه را دارند که رئیسجمهور به هر دلیلی اجازه این کار را نمیدهد. وی افزود: در دیگر کشورها مساله تغییرات در کابینه امری عادی است به گونهای که حتی گاهی رئیس دولت کل کابینه را تغییر میدهد ولی متاسفانه در کشور ما این موضوع بسیار سنگین و سخت است.
باهنر گفت: دولتی که قرار است جنگ اقتصادی را مدیریت کند، نیاز به نیروهایی دارد که شادابی و نشاط برای کار کردن داشته باشند. بعضی از تصمیمات نباید متحمل زمان باشد زیرا کسانی که در کابینه احساس خستگی میکنند، باعث خستگی دیگر اعضای کابینه نیز میشوند. بنده شنیدهام که برخی وزرا تقاضای ترک کابینه را دارند که رئیسجمهور به هر دلیلی اجازه این کار را نمیدهند.
تیم اقتصادی پاسخگو نیست
دکتر علی رشیدی، مؤسس انجمن اقتصاددانان ایران درباره مشکلات فعلی اقتصاد کشور گفت: متاسفانه باید اذعان کنم مدیران اقتصادی کشور آن قدر از موضوع پرت بودند و بیبرنامه عمل کردند که نتوانستند و نخواهند توانست عکسالعمل مناسبی را درباره التهابات ارزی نشان دهند. این اقتصاددان گفت: ساختار تصمیمگیری در بانک مرکزی و وزارت اقتصاد درست نبوده و مدیران ارشد این دو نهاد، شایستگی و تخصص حرفهای در واکنش به التهابات ارزی ندارند؛ بنابراین نمیدانند که در چنین شرایطی باید چگونه عمل کنند.
رشیدی اظهار کرد: به طور مثال قائممقام بانک مرکزی میآید و در رابطه با بهبود وضع صحبت میکند و این در حالی است که میدانیم بهبود را با اثر مثبت روی اشتغال، تولید و حفظ ارزش پول میسنجند. وی خاطرنشان کرد: تعدادی از نمایندگان مجلس نامه نوشتند که رئیسجمهور سیف را از کار برکنار کند، در حالی که آنها اختیار دارند نه تنها سیف بلکه خود وزیر اقتصاد را که این بلا را بر سر اقتصاد ایران آورده است عوض کنند. مؤسس انجمن اقتصاددانان ایران اظهار کرد: در دنیا کسانی که تصمیمگیری اشتباهی میکنند حداقل شهامت این را دارند که استعفا دهند و از مردم عذرخواهی کنند اما ما چنین چیزی را نداریم؛ اما امروز دلار از 3300 تومان به حدود 8000 تومان رسیده است اما کسی نه عذرخواهی میکند و نه برکنار میشود!
این استاد اقتصاد بیان کرد: آنان که گرداننده بانک مرکزی هستند به یکسری اعداد استناد کرده و میگویند اقتصاد ایران رشد کرده است در حالی که در این سو شاهد هستیم سطح اشتغال و تولید ناخالص ملی در حال درجا زدن است.
رشیدی خاطرنشان کرد: برای فریب دادن شنوندگان خود با اعداد بازی میکنند و علت اصلی این است که صلاحیت حرفهای ندارند.
اصرار بر لایحه بیفایده
لایحهای که با عنوان اصلاح بخشی از ساختار دولت موسوم شده، سال گذشته از سوی دولت یازدهم به مجلس ارائه شد که هدف از آن، چرخش به عقب با تفکیک وزارتخانههایی بود که در دولت دهم و با تصویب مجلس قبل ایجاد شده بود. دولت قصد داشت وزارت صنعت، معدن و تجارت را مجددا به دو وزارتخانه صنعت و بازرگانی تفکیک کند. براساس این لایحه، همچنین وزارت راه و شهرسازی به دو وزارتخانه پیشین مسکن و راه تفکیک و وزارت ورزش و جوانان هم به وزارت ورزش و سازمان ملی جوانان تبدیل میشد. در صورت تصویب این لایحه از سوی مجلس، حسن روحانی میتوانست کابینه دولت دوازدهم را بر مبنای وزارتخانههای جدید به مجلس معرفی کند، اما در خردادماه سال 1396 دوفوریت این لایحه رأی نیاورد و این مساله موجب شد دولت دوازدهم بر مبنای شاکله سابق به مجلس معرفی شود. عدم تصویب فوری لایحه تفکیک وزارتخانهها چند بار موجب انتقاد و گلایه دولتمردان شد و با توافق علی لاریجانی و حسن روحانی مقرر شد این لایحه در مجلس مجددا بررسی شود به همین دلیل اوایل امسال، کمیسیون مشترکی در مجلس به ریاست الیاس حضرتی نماینده حامی دولت تشکیل شد که این کمیسیون هم لایحه دولت را رد کرد. سپس هفته گذشته برخی نمایندگان حامی دولت مثل مصطفی کواکبیان و محمدعلی وکیلی تقاضای در اولویت قرار گرفتن لایحه اصلاح بخشی از ساختار دولت در دستور کار مجلس را مطرح کردند که آن هم رأی نیاورد. در نهایت یکشنبه کلیات این لایحه در صحن علنی مجلس در دستور کار قرار گرفت و اسحاق جهانگیری و محمود واعظی به عنوان نمایندگان عالیرتبه دولت در مجلس حضور پیدا کردند تا نمایندگان را مجاب سازند به این لایحه رأی مثبت دهند. در جریان رسیدگی به این لایحه، لاریجانی هیچ یک از اخطارها و تذکرات نمایندگان مجلس مبنی بر مغایرات این لایحه با اسناد بالادستی نظام را نپذیرفت و لایحه را به رأی گذاشت اما رأی نیاورد. این همه اصرار و پیگیری دولت برای عقبگرد در تشکیل وزارتخانهها در یک سال اخیر، در حالی رقم خورده که قاطبه کارشناسان اقتصادی معتقدند تفکیک وزارتخانهها با چابکسازی و کوچکسازی دولت مغایر است.
***************************************
روزنامه وطن امروز**
عدالتخواهی بینالمللی راهبرد جمهوری اسلامی در سیاست خارجی/دکتر عباسعلی کدخدایی*
تحلیل و توصیف شرایط داخلی کشور و نیز ارزیابی وضعیت منطقهای و بینالمللی، موضوع بیانات رهبر معظم انقلاب در مراسم امسال بزرگداشت ارتحال حضرت امام(ره) بود. مطالب مهمی که لازم است کارشناسان امر نسبت به تبیین آن اقدام کنند.
در حوزه سیاست خارجی نیز «عدالتخواهی بینالمللی» موضوعی بود که از سوی معظمله مطرح شد.(1) جمهوری اسلامی از آغاز تشکیل بر اجرای عدالت در حوزههای داخلی و نیز حوزه خارجی تاکید داشته و این مهم در اصل دوم قانون اساسی با بیان اعتقاد به عدل مورد تاکید واقع شده است.(2) لیکن در اصول دیگری نیز آنگاه که سیاست خارجی مطرح میشود، نفی سلطهجویی و سلطهپذیری را ملاک قرار داده، سعادت تمام انسانها را در نظر گرفته و بر حکومت حق و عدل به عنوان خواست مشروع مردمان مختلف تاکید میورزد و به همین دلیل دفاع از حقوق مستضعفان را یکی از پایههای سیاست خارجی خود میداند.(3)
آنچه بر فعالان و صاحبنظران این حوزه روشن است اینکه عدالت در عرصه نظام بینالملل متاع چندان قابل قبولی نیست، چرا که دولتها همیشه به دنبال تأمین منافع ملی خود هستند تا منافع جامعه بینالملل. از همین رو امکان اجرای عدالت در جامعه جهانی به حداقل میرسد. مخصوصاً اینکه همچنان بهرغم تحولات زیاد در روابط بین دولتها در عرصههای بینالمللی، زور و قدرت نقش اصلی را بازی میکند، با این توجیه که همراه کردن قدرتها نیازمند دادن امتیاز بیشتر به آنهاست. بر همین نسق تصمیمگیری در عرصههای بین المللی نیز تابعی است از تأمین نظر قدرتها و طبعاً فاصله گرفتن از معیارهای عدالت یا انصاف. لذا آنچه امروز به عنوان دستاورد نظام بینالملل خوانده میشود حفظ وضع موجود است تا تأمین عدالت. حتی شاهد بودیم در آغاز هزاره سوم، اصلاحات ساختاری پیشنهادی از سوی «کوفی عنان» دبیرکل وقت سازمان ملل متحد نتوانست رأی لازم را داشته باشد و در این عرصه در کمافیالسابق بر همان پاشنه حفظ وضع موجود و برتری قدرتها چرخ میزند. مثلاً بهرغم اینکه اصل برابری دولتها و نیز اصل حاکمیت دولتها مورد شناسایی واقع شده و در منشور ملل متحد نیز بر آن تاکید شده(4)، لیکن در عمل آنچه تعیینکننده است توان اقتصادی، سیاسی و یا نظامی دولتهاست که روابط بین آنها را تنظیم میکند.
تاکید رهبر معظم انقلاب در روز ۱۴ خرداد امسال بر ضرورت توسل به این امر یعنی عدالت بینالمللی در عرصههای جهانی موضوع مهمی است که مورد درخواست اغلب مردم جوامع گوناگون است، لیکن به دلیل نقش پررنگ قدرت در تنظیم روابط بین دولتها امکان اجرای کامل آن وجود ندارد.
نتیجه اینکه جامعه بینالمللی اگر به دنبال ایجاد صلح است باید توجه داشته باشد صلح بدون تبعیت از معیارهای عدالت و انصاف یا محقق نمیشود یا موجودی خواهد بود ناقصالخلقه که دردسرهای آن کمتر از وضعیت قبل از صلح نیست. اکنون وظیفه صاحبنظران و اندیشمندان حوزه روابط بینالملل است تا با تبیین شاخصهای عدالت در روابط بین دولتها، حرکت جامعه بینالمللی را در مسیر صحیح قرار دهند.
..................................................................................
پینوشت:
1- بیانات رهبر معظم انقلاب در مراسم بیست و نهمین سالگرد رحلت امام خمینی(ره): «یکی دیگر از نقاط قوت ما، مساله عدالتخواهی بینالمللی جمهوری اسلامی است؛ این برای جمهوری اسلامی آبرو است. اینکه جمهوری اسلامی طرفدار ملتهای مظلوم باشد، آبرو است؛ اینکه طرفدار ملت فلسطین باشد، یک آبرو است. جمهوری اسلامی نیروی مقاومت در مقابل رژیم صهیونیستی را در منطقه تقویت کرده است. دشمنانی را، عوامل مزاحم و مضری را - به نام داعش و جبهه..النصره و امثال اینها- در عراق و در سوریه درست کردند؛ جمهوری اسلامی از نیروی مقاومت در این منطقه حمایت کرد؛ این عدالتخواهی است، این دفاع از ملت فلسطین است، این دفاع از استقلال کشورهای منطقه است، دفاع از تمامیت ارضی کشورهاست. این نقطه قوت است».
2- قسمتی از اصل دوم قانون اساسی: جمهوری اسلامی، نظامی است بر پایه ایمان به: ...4 - عدل خدا در خلقت و تشریع.
3- اصل یکصد و پنجاه و دوم: سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بر اساس نفی هرگونه سلطهجویی و سلطهپذیری، حفظ استقلال همهجانبه و تمامیت ارضی کشور، دفاع از حقوق همه مسلمانان و عدم تعهد در برابر قدرتهای سلطه گر و روابط صلح آمیز متقابل با دولتهای غیرمحارب استوار است.
اصل یکصد و پنجاه و چهارم: جمهوری اسلامی ایران سعادت انسان در کل جامعه بشری را آرمان خود میداند و استقلال و آزادی و حکومت حق و عدل را حق همه مردم جهان میشناسد. بنابراین در عین خودداری کامل از هر گونه دخالت در امور داخلی ملتهای دیگر، از مبارزه حقطلبانه مستضعفان در برابر مستکبران در هر نقطه از جهان حمایت میکند.
4- قسمتی از ماده 2 منشور ملل متحد: سازمان و اعضای آن در تعقیب مقاصد مذکور در ماده اول طبق اصول زیر عمل خواهند کرد: 1- سازمان بر مبنای اصل تساوی حاکمیت کلیه اعضای آن قرار دارد...
*سخنگوی شورای نگهبان
***************************************