مجلس در رأس امور است؛ اين جمله اي است که هر سال در سالروز تشکيل مجلس شوراي اسلامي توسط بسياري از مسئولين به نقل از حضرت امام(ره) ذکر مي شود اما اخبار منتشره از مجلس گاهي اوقات انسان را به فکر فرو مي برد که آيا واقعا اظهارات برخي نمايندگان با جايگاه آنها سنخيت دارد؟! اين روزها شاهد دو اظهار نظر عجيب از نايب رئيس مجلس شوراي اسلامي هستيم که يکي در قالب مصاحبه و ديگري به شکل نامه منتشر شده است. آقاي علي مطهري شکست برجام را نتيجه رفتار جمهوري اسلامي ايران معرفي مي کند در حالي که قريب به اتفاق کشورهاي دنيا، آمريکا را عامل اصلي شکست برجام ميدانند! دلايل ذکر شده در مورد اتهام زني به جمهوري اسلامي ايران را نيز به شکل حيرت آوري با دلايل چند ضد انقلاب فراري در شبکه هاي ماهواره اي آپارتماني مطابقت دارد! اما اين مصاحبه موضوع نگارش اين يادداشت نيست چرا که در مصاحبه ممکن است گزارشگر مصاحبه شونده را به سمت صحبتهاي دلخواه خود سوق داده باشد و يا در شرايط خاصي اين مصاحبه انجام شده باشد وليکن نگارش يک نامه سرگشاده خطاب به فرمانده سپاه همه خوش بيني هاي قبلي را از بين مي برد.
آقاي مطهري در نامه خود خطاب به فرمانده سپاه در نقد نامه ايشان به ترامپ چند نکته را مورد اشاره قرار داده است.
1. نکته اولي که اشاره کرده است به اصل مذاکره بر ميگردد که در دين اسلام با سرسخت ترين دشمنان هم مذاکره و گفتگو انجام شده است ولي فرمانده سپاه مذاکره با آمريکا را براي هميشه نفی کرده است. خطاب به آقاي مطهري باید گفت اسلام مذاکره را نفي نکرده است اما مذاکره اي که هيچ نفعي ندارد را هيچ عقلي نميپذيرد و هر چيزي که عقل آن را رد کند شرع مقدس (که در اينجا اسلام مد نظر است) نيز آن را رد ميکند. ايران در حال حاضر با کشوري مثل بريتانيا نيز روابط ديپلماتيک و به نوعي مذاکرات سياسي دارد و هرگز خود را ضد مذاکره نشان نميدهد. اگر در نامه فرمانده سپاه اشاره شده است که آرزوي مذاکره را به گور خواهيد برد يک مفهوم بيشتر ندارد و آن اينکه آمريکا با فشار ميخواهد ايران را پاي ميز مذاکره بکشاند و پاسخ آن است که اگر تا آخر عمردولت فعلي و دولت هاي بعدي اين رويه ادامه پيدا کند، قطعا ايران تسليم فشار نخواهد شد. سؤال اينجاست که چگونه شما اينچنين برداشت کردهايد؟
2. اشاره کرده ايد که فرمانده سپاه بايد در تصميمات کلان نظام تابع تصميم مقامات عالي نظام باشد و رئيس جمهور به عنوان نماينده ملت بايد چنين نظراتي را اعلام کند، که اين هم گزافهاي بيش نيست. در حالي که با گسترده شدن فشارهاي خارجي، سپاه که رسالت حفاظت از انقلاب اسلامي و دستاوردهاي آن را به عهده دارد و بزرگترين دستاورد انقلاب اسلامي را نظام جمهوري اسلامي ايران ميداند، اهميت وحدت را درک کرده و همين چند روز پيش بود که فرمانده سپاه قدس در يک نامه کوتاه به همگان نشان داد که بين سپاه و مسئولين عالي نظام هيچ گونه اختلافي وجود ندارد. جناب آقاي مطهري! مردم مسئولين نظام را در يک جبهه ميدانند و بيان موضع توسط هر کدام از آنها را بر اساس سياست نظام بر ميشمارند. يک بار رهبري انقلاب موضع ميگيرد، در موضوعي رئيس جمهور و گاهي سخنگوي وزير امور خارجه و زماني هم فرماندهان نظامي اعلام موضع ميکنند. دقيقا برعکس نگاه شما، سياست نظام اين بوده است که فرماندهان نظامي در مقابل آمريکا موضع بگيرند تا سطح تقابل لفظي بين مقامات دو کشور از سطح رئيس جمهور پايينتر باشد. در شرايطي که دشمن يک نبرد چند وجهي و پيچيده را بر عليه جمهوري اسلامي ايران به راه انداخته است، سخناني که القاء کننده اختلاف و دودستگي بين مسئولين نظام باشد (در حالي که وجود ندارد) از زبان فردي که داراي مسئوليت عالي در نظام است و بايد حساسيت شرايط فعلي نظام را درک کند جاي تعجب بسيار دارد.
3. آقاي مطهري سپاه را از دخالت در سياست منع کردهايد و سخن خود را مستند به بيانات حضرت امام(ره) نمودهايد. براي اطلاع جنابعالي عرض ميکنم که بر عکس نظر شما سپاه بايد کاملاسياسي باشد و شرايط سياسي کشور را درک و براي دفاع از انقلاب اسلامي تدبير کند، آن چيزي که سپاه و ساير نظاميان در آن منع شدن دخاليت در جريانات و دسته بندي هاي سياسي داخلي نظام است. دشمن به صراحت ميگويد من با اصل انقلاب و ملت ايران مخاصمه دارم و موضعگيري سپاه در چنين شرايطي از نظر شما دخالت در سياست است! هر انسان معمولي نيز ميداند که اين موضع گيري فرمانده سپاه به هيچ وجه ارتباطي با هيچ يک از جريانات سياسي داخلي ندارد!
4. سخن آخر اينکه اين چنين مواضعي را ميتوان از دو دسته مسئول در جامعه انتظار داشت، دسته اول مسئوليني هستند که سهل انديش بوده و شرايط حساس کشور را درک نميکنند و دسته دوم مسئوليني که خداي نکرده دل در گرو دشمن دارند و خائن هستند. به نظر ميرسد با توجه به برخي مواضع انقلابي جنابعالي شما جايي در دسته دوم نداشته و نداريد که از اين بابت خداوند منان را شکر مي گوييم وليکن سهل انديشي در چنين سطحي و در هيأت رئيسه مجلس دور از انتظار است. حال سؤال اينجاست که مجلسي که هيأت رئيسه آن چنين مواضعي اتخاذ ميکند و ديگر نمايندگان سکوت مي کنند چگونه مي تواند در رأس امور باشد؟