به دنبال نقض برجام از سوی آمریکا، چند مقام آمریکایی خبر دادند برای ایران تابستانی داغ را پیشبینی میکنند و همزمان دو مقام سعودی و اماراتی در لبنان به یک چهره سیاسی که در بازیهای سیاسی عربستان بر سرنوشت لبنان مردد مانده بود، خبر دادند که در ماههای آینده اخبار شگفتآوری در ایران خواهند داشت. استراتژیستهای حامی ترامپ با تصور تأثیر فشارهای تحریمی و اقتصادی، سازماندهی گروهکهای ضد انقلاب را برای عملیات ایذایی و سرگرمسازی نیروهای نظامی - امنیتی و سپس جهتدهی به اعتراضات احتمالی خشنسازی، تداومدهی و سرانجام حضور مسلحانه و زدن تیر خلاص را در این سناریو مهم شناخته و از این رو ارتباطگیری با آنها را توجیه کردهاند. در همین راستا، تفالههای سیاسی چون گروهک نفاق، سلطنتطلبان و حتی گروهکهای تجزیهطلب و قومی وقیحانه با مقامات آمریکایی نشستهای علنی برگزار کرده و عربستان نیز ضمن فعالسازی برخی گروهکهای تکفیری و قومیتی قول مساعدت مالی و لجستیکی را داده بود که دادن پایگاه به منافقین در منطقه تبوک، پذیرایی از رضا پهلوی نماد فلاکت سلطنتطلبان، میزبانی از سران گروهکهای قومیتی چون الاحوازیه و تحرکبخشی به گروهکهای تکفیری در جنوب شرق، اقدامات لو رفته آن است.
تنها نتیجه این پروژه پر سر و صدا و داغ، چند عملیات تروریستی در مناطق مرزی در شمال غرب و جنوب شرق، بر هم زدن فضای یک ورزشگاه و آتش زدن پرچم جمهوری اسلامی، جهتدهی به شعارهای چند اجتماع اعتراضی کوچک مانند «سوریه را رها کنید»، آتش زدن چند سطل زباله، شلیک به یک جوان بیگناه و عبوری در حاشیه یک اجتماع اعتراضی در کرج و شعارنویسیهای هتاکانه بود که به زعم سناریونویسان و طراحان بر اقتدار نظام خدشه وارد کرده و با لطمه به ابهت نظام زمینه توسعه و فراگیری اعتراضات و موجسواری بر آن برای تبدیل به آشوب و براندازی را فراهم کرده و با متوقف کردن روند قدرتیابی و توسعه جمهوری اسلامی ایران، کشورمان را پیش از انقلاب اسلامی برگرداند که در صف متحدان و دولتهای وابسته و در تراز گاوهای شیری، چون سعودیها و اماراتیها قرار دهد.
در تابستان مورد انتظار دشمنان ایران اسلامی نه تنها این سناریو تحقق نیافت؛ بلکه در هفتههای پایانی آن با هدف قرار گرفتن مقر فرماندهی یکی از گروهکها که سرکردگان آن وقیحانه به آمریکا سفر کرده و به دنبال اجرای دستور آمریکاییها برای اتحاد با دیگر گروهکها و کشاندن ناامنی به داخل ایران اسلامی تلاشهایی به خرج داده و چند اقدام تروریستی علیه مقرهای نظامی انجام داده و در ارتباطگیری با سعودیها و دریافت مواجب مزدوری وقاحت به خرج میدادند، هدف اصابت چند فروند موشک قرار گرفت. این اقدام یک سیلی به حساب میآمد که میتوانست موجبات تزلزل دیگر گروهکهای ضد انقلابی را فراهم کند.
از این رو اربابان آنان چارهسازی کرده و با بهکارگیری چند تروریست روسیاه، جنایتی را رقم زدند تا سروصدای آن برای شکست پروژهای که با اتمام تابستان به سردی گراییده بود، کفایت کند.
انتخاب مراسم رژه نیروهای مسلح در اهواز و شلیک به نمادهای اقتدار و مردم مشتاق و همراه آنان با اطمینان دادن به تروریستها به نمایشی بودن مراسم، انبوه بودن جمعیت که امکان کشتار را فراهم، ولی عکسالعمل برای مقابله را دشوار میکند و مقدور بودن فرار پس از عملیات تروریستی، اقدامی جبرانی برای این شکست بود که ذوقزدگی مشاور سیاسی ولیعهد امارات آن را لو داد. او با حمایت علنی از تروریستها، اعلام قبلی بنسلمان را مبنی بر اینکه به دنبال کشاندن ناامنیها به داخل جمهوری اسلامی ایران است و حمله به یک مراسم نظامی را دلیل خود برای حمله مسلحانه نامیدن این اقدام بزدلانه نامید و سعی کرد با ژستی تهاجمگونه به دیگر تروریستها برای ادامه حمایتها امیدواری دهد. همچنین سکوت در کشور عربستان و حمایت پس از این اقدام تروریستی و محکوم نکردن آن گویای ادامه شرارت و شرارتانگیزی سران مفلوک این دو کشور عربی است که سابقه حمایت از تروریستهای تکفیری و کینه شکست آنان در سوریه و عراق را نیز در پرونده سیاه خود دارند.
البته این وقاحت معطوف به توهم برآمده از به هم پیوستگی مجموعهای از اشرار است که در دولتهای آمریکا و انگلیس در سطوح مختلف وجود دارند. ابراز شعف ترامپ از آشوبهای شهری ایران، منع دوتابعیتیها از سفر به ایران از سوی انگلیس و غیبت سفیر این کشور در زمان این عملیات تروریستی و میزبانی این کشور از سران این گروهک، آنان را شریک رسمی در شرارت و تروریسم قرار میدهد. روسیاهانی که به ادعای حقوق بشر، زمینهساز ترور کودکی چهار ساله و سربازانی بدون مهمات برای دفاع هستند، حتی اگر به ظاهر این اقدام جنایتکارانه و تروریستی را هم محکوم کنند، عامل اصلی این جنایت به حساب میآیند که لازم است مجموعههای گوناگون مدافع امنیت، اقتدار و منافع ملی آنان را وادار به تغییر این رویه شرارتآمیز یا پرداخت هزینههای آن کنند.