آنچه سایهی جنگ را از سر کشور کم کرده و امنیت را بر آن حکمفرما کرده است، نه مذاکره و نشست و برخاست با دشمن، بلکه مجاهدتهای سربازان امنیت کشور ازجمله مهمترین آنها مدافعان حرم هستند.
حادثه تروریستی اخیر در تهران، اگرچه نخستین عملیات تروریستی در سالهای اخیر در تهران بود، بویژه از زمان ناامن شدن منطقه و کشیده شدن دامنهی شعلههای تروریسم به اروپا، اما این نخستین عملیات ترویستهای اجارهای در کشور نیست، بلکه آنها پیش از این با حمله به پاسگاه مرزی کشورمان در منطقهی میرجاوه، حمله به یک پاسگاه انتظامی در اهواز و پیش از این، در چندین نوبت، حمله به برخی اماکن نظامی در شمالغرب کشور در سال گذشته و... پرده از خباثت خود برداشته بودند. با این وجود، آنچه در این میان بیش از همه موردتوجه قرار گرفت، کشاندن عملیات تروریستی به تهران بود. درواقع، آنها با این اقدام خود، دامنهی عملیات را از مرزها به داخل خاک ایران کشاندند. به هرحال، در ارتباط با این حادثهِی تروریستی توجه به چند نکته ضروری است:
1- این حادثه نخستین عملیات تروریستی تکفیریها در ایران، بویژه تهران نبود، بلکه آنها پیش از این نیز بارها قصد انجام عملیات تروریستی در ایران داشتهاند که توسط نیروهای اطلاعاتی - امنیتی کشورمان، عملیاتهای آنها پیش از وقوع کشف و خنثی شده است. به عنوان مثال در همین رابطه فقط در سال 95 بیش از 50 تیم تروریستی مشابه در تهران دستگیر شده است و یا اینکه دیروز در اقصی نقاط کشور بیش از 40 نفر از این تروریستها شناسایی و دستگیر شدند. بنابراین، حادثهی اخیر علیرغم جانکاه بودن، اما به هیچوجه ذرهای از اهمیت مجاهدتهای سربازان تأمین امنیت کشور را کم نمیکند.
2- حادثهی اخیر، سیاست عقلانی و مبتنی بر محاسبات صحیح جمهوری اسلامی در دفاع از حریم اهلبیت در عراق و سوریه را نشان داد؛ زیرا این حادثه که بخوبی از نیات شوم تکفیریها در قبال کشورمان پرده برداشت، نشان داد که اگر مدافعان جان برکف کشورمان در عراق و سوریه حاضر نمیشدند، اکنون صحنهی امنیت و وضعیت عمومی کشور به مطلوبیت کنونی نبود. درواقع، این حادثه نشان داد که برخلاف تبلیغات سوء برخی طیفها در داخل کشور، مدافعان حرم، نه تنها از حریم اهلبیت دفاع میکنند، بلکه با این کار خود از حریم امنیت کشور نیز پاسداری میکنند. در همین زمینه قابلذکر است که آنچه سایهی جنگ را از سر کشور کم کرده و امنیت را بر آن حکمفرما کرده است، نه مذاکره و نشستوبرخاست با دشمن، بلکه مجاهدتهای سربازان امنیت کشور ازجمله مهمترین آنها مدافعان حرم است.
3- علیرغم هزینهبردار بودن این حادثه و تأسف بابت وقوع خسارتبار آن، اما حداقل از دو جهت عمده حائز اهمیت بود؛ صف خدشهناپذیر ملت و مسئولان در مقابل تروریسم و وحدت آنها را به نمایش گذاشت؛ زیرا با قاطعیت میتوان گفت که قاطبهی ملت در ضرورت برخورد با این تروریستها پشتیبان مسئولان و مأموران تأمین امنیت کشور بوده و هستند. این حادثه همچنین حاوی این پیام مهم بود که در پاسداری از امنیت کشور باید پیوسته مراقب بود.
4- آنچه بیش از همه در این میان جالبتوجه بود، مشابهت این عملیات تروریستی با عملیاتهای تروریستی منافقین در دههی 60 بود. از اینرو، همانگونه که منافقین در آن زمان منفور ملت بودند و توطئهها و ترورهای آنها نتوانست در صراط مستقیم ملت ایران خللی وارد کند، تروریستهای کنونی نیز که از اذناب منافقین دههی 60 و موردحمایت آنها هستند، نیز منفور ملت بوده و در حدی نیستند که ترقهبازیشان در اردهی ملت ایران تأثیری داشته باشد.
5- کشاندن عملیات تروریستی از مرزهای ایران به داخل کشور و بویژه تهران، راهبرد سعودیها برای ناامنسازی ایران از یکسو و هدف قراردادن ظرفیتهای راهبردی ایران در منطقه و به نوعی جبران شکستهای خود از ایران در منطقه است. از اینرو، عاملان حادثهی تروریستی تهران را میتوان تروریستهایی اجارهای دانست. علاوه بر این، حامیان تروریسم باید بدانند با این قبیل کارها نمیتوانند جمهوری اسلامی را از راه سراسر عزت و اقتدار خود مأیوس و پشیمان کنند. درواقع، این قبیل اقدامات به هیچوجه جبرانی برای شکستهای حامیان تروریسم در منطقه نیست و آنها با این قبیل کارها نمیتوانند معادلهی تحولات منطقه را به نفع خود تغییر دهند.