بین الملل >>  بین الملل >> اخبار ویژه
تاریخ انتشار : ۲۱ مهر ۱۳۹۷ - ۱۰:۴۶  ، 
کد خبر : ۳۱۲۶۰۷
گفتگو با دکتر علی‌حسن حیدری کارشناس مسائل منطقه و مسائل قومیت شناسی

تصمیمات دن کیشوتی آل سعود برای جبران شکست های راهبردی از ایران

کشورهای همسایه عرب ایران باید به عقل سیاسی خود رجوع کنند که همسایگی با قدرت بزرگی مانند ایران موضوعی دائمی و گریزی از آن نیست. نباید منافع و مزیت همسایگی را با جایگاه موقت اقماری آمریکا و اسراییل عوض کنند. چشم انداز روابط منطقه که لاجرم در سایه قدرت ائتلاف مقاومت شکل خواهد گرفت در سایه تدبیر یک روابط دوستانه و معقول با ایران قابل تصور و ترسیم خواهد بود نه در سایه نوکری قدرت استعمار که به طور حتم به سرنوشت محکوم پذیرش افول و تحویل جایگاه به قدرت‌های جدید خواهد بود.
پایگاه بصیرت / گفتگو با دکتر علی‌حسن حیدری

تصمیمات دن کیشوتی آل سعود برای جبران شکست های راهبردی از ایرانمؤلفه امنیت ملی نقش بی بدیلی در حفظ استقلال کشورها در ابعاد سیاسی، اقتصادی و تثبیت تمامیت ارضی ایفا می‌کند. برای درک اهمیت و جایگاه امنیت ملی در مدیریت کلان کشور داری، حکمرانان حتماً باید تصویر و تفسیر صحیح، متوازن و کارکردی از مؤلفه امنیت ملی داشته باشند. دکتر علی‌حسن حیدری کارشناس مسائل منطقه و مسائل قومیت شناسی، در گفت و گوی اختصاصی با بصیرت به این موضوع و تلاش ناکام برخی کشورهای وابسته منطقه برای خدشه وارد کردن به امنیت کشور پرداخته است.

بصیرت: اهمیت امنیت ملی ایران و تلاش دشمن و همچنین عوامل آن در جهت ایجاد نا امن‌سازی ایران باتوجه به شکست‌های منطقه‌ای را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

امنیت ملی از کلان مؤلفه‌های زیرساختی هر کشور است که مولد قدرت ملی و اقتدار ملی است. امروزه حفظ، گسترش منافع ملی، وحدت و انسجام ملی پیوند بلافصل با وجود امنیت ملی دارد. مؤلفه امنیت ملی نقش بی بدیلی در حفظ استقلال کشورها در ابعاد سیاسی، اقتصادی و تثبیت تمامیت ارضی ایفا می‌کند. برای درک اهمیت و جایگاه امنیت ملی در مدیریت کلان کشور داری، حکمرانان حتماً باید تصویر و تفسیر صحیح، متوازن و کارکردی از مؤلفه امنیت ملی داشته باشند. ملت‌ها و دولت‌هایی که تاریخ تحولات جهانی را می‌شناسند به دور از عصبیت‌های قومی و قبیله‌ای امنیت ملی را تعریف و تفسیر می‌کنند، درک منطقی‌تر و معقول‌تری از جایگاه آن در زندگی فردی، اجتماعی در سطوح ملی و منطقه‌ای دارند. از این رو به راحتی حاضر نیستند، امنیت محلی، پیرامونی و در سطوح بالاتر امنیت ملی خود را به هر قیمتی مخدوش و یا زایل گردانند. حتی حاضرند بخشی از منافع فردی و گروهی خود بگذرند تا امنیت جمعی محقق شود و از گزند بازیگران مزاحم و متخاصم در امان باشند.

امنیت ملی از چنان اهمیتی برخوردار است که اگر به خطر بیفتد تمامی ابعاد زندگی و زیرساخت‌های مدیریتی کشور در ابعاد مختلف به مخاطره خواهد افتاد و شکل پیچیده‌ای از آنارشیست بر کل جغرافیا و جمعیت کشور سایه خواهد افکند. کشور عزیز ما در دهه 1320 و 1358 یعنی قبل از انقلاب در بخش‌هایی تجربه تلخ را شاهد بوده است. همچنین در دهه اخیر کشورهای عراق، سوریه و لیبی تجربه تلخ پایدار را در دفتر خاطرات سیاسی خود ثبت کرده‌اند تا به عنوان دفترچه راهنمای خود در زندگی داشته باشند که در شرایط مشابه در دام بازیگران خارجی و عوامل نیابتی گرفتار نشوند.

به همان میزان امنیت ملی برای مردم و دولتمردان به عنوان حافظان و مدافعان منافع ملی و تمامیت ارضی از اهمیت برخوردار است، برای بازیگران بیرونی و عوامل مزدور هم آزاردهنده است. دشمنان خارجی و عوامل نیابتی به همان میزان حیات سیاسی، حیثیت و اعتبار روانی خود را در سلب امنیت، ایجاد بی ثباتی و غلبه دادن شرایط آنارشیست مدیریتی، جست وجو می‌کنند. در واقع هرچه امنیت ملی کشور از سوی حاکمان و مردم جدی‌تر گرفته شود و با قوت از آن محافظت شود به همان میزان از نفوذ، قدرت روانی، رسانه‌ای و نظامی بازیگران نیابتی کاسته خواهد شد. امروزه دشمن با شناخت نیم بندی از مؤلفه‌های قدرت ساز و اقتدار آفرین ایران اسلامی با تکیه به تجربه کشورهای عراق، سوریه و لیبی تلاش دارند با تکیه بر عوامل و پیاده نظام نیابتی ثبات و امنیت را در محیط پیرامونی ایران مورد حمله قرار دهند و احساس نا امنی را در ذهن و دل مردم به ویژه مناطقی که از تنوع قومی و مذهبی برخوردارند، به وجود بیاورند.

دشمن، دفاع هوشمندانه و قدرتمند ایران اسلامی از امنیت و ثبات ملی خود در شرایطی که محیط غرب آسیا دستخوش بحران زنجیره‌ای پایدار است، نمی‌توان تحمل کند. چون درصورت تداوم امنیت پایدار ایران عملاً قدرت تاثیرگذاری بر زیر ساخت‌های امنیت ساز در ایران را از دست خواهد داد و امکان تسری نا امنی بر ملت و دولت ایران را نخواهد داشت. مفروض دشمن توهم زده در وضعیت کنونی این است که در شرایطی که نبرد همه جانبه علیه ایران کلید خورده است، زمینه را برای سلب امنیت روانی جامعه فراهم کند و می‌توان با عملیات‌های تخریبی و تروریستی کور احساس امنیت را از جامعه گرفت و حس نا امنی را بر آن حاکم کرد و احساس تهدید، ترس بر روح و روان جامعه تحمیل کرد و روحیه مقاومت ملی جامعه شکسته شود.

در این میان خرده جریان‌های وارث مارکسیسم و مائویسم نیز به دلیل ماهیت ضد دینی و ضد فرهنگ ملی از یک سو پایان جنگ تحمیلی و فروپاشی حاکمیت حزب بعث در عراق از سوی دیگر، اعتبار و جایگاه خود را در میان خبرگان و نخبگان جامعه از دست داده بودند و اسلحه به عنوان بزرگترین اهرم روانی و رسانه‌ای برای فریب جوانان بود. بعد از ظهور داعش توانستند با کمک قدرت‌های غربی و عربی بار دیگر تریبون دار شوند و اسلحه به دست بگیرند و با شاخه‌های نظامی بار دیگر در جایگاه مزدوری در صف دشمنان این مرز و بوم سرمایه‌های ملی و محلی را تخریب کنند.

نکته دیگر که می‌توان به درک اهمیت تقویت امنیت ملی از سوی حاکمیت و تلاش قدرت‌های متخاصم برای فرو کاهیدن آن کمک کرد، توجه به پیوند منافع ملی با امنیت ملی به عنوان یکی از شاخصه‌های عام حکمرانی است. یک سرزمین با کلیت اقوام و اقلیت‌های ساکن در آن هویت ملی را شکل می‌دهند که بخش ارزش‌های ملی و مذهبی آن کشور را شامل می‌شود. هویت ملی در کنار وظایف دولت در تأمین نیازهای مادی و معنوی ملت منافع ملی را تشکیل می‌دهند. هر عامل از داخل و یا از بیرون مرزهای رسمی این مأموریت را مختل کند، عامل مزاحم و برهم زننده وحدت، انسجام و انتظام در کشور محسوب می‌شوند و به عنوان یک عامل تهدید کننده منافع ملی و حیاتی خواهند بود. دولت به عنوان حافظ امنیت ملی و تأمین کننده منافع ملی حق دارد با قدرت با عوامل مخرب و زایل کننده برخورد کند.

بنابراین، امنیت مردم و امنیت حاکمیت، دو روی یک سکه هستند و غفلت از هر یک از این دو جزء، امنیت ملی را دچار نقصان می‌کند. خلاف حکومت‌های دیکتاتوری، در نظام دموکراتیک ایران اسلامی، بین امنیت حکومت و امنیت مردم، تضاد و تعارض وجود ندارد، حکومت موظف است هزینه دفاع از امنیت ملی را به عهده بگیرد و عوامل تهدید کننده ثبات و امنیت ملی را مجازات کند؛ بنابراین پایبندی به روش‌های دموکراتیک در حکومت اسلامی نیز مهم‌ترین ضامن حفظ اعتماد مردم به حکومت بوده و از آغاز پیدایش تعارض میان امنیت مردم و حکومت، جلوگیری کرده است. این ویژگی در کنار امنیت پایدار ملی چیزی نیست که دشمنان بیرونی و نوچه‌های مزدور آنها بتوانند آن را تحمل کنند.

بصیرت: نقش اساسی گروهک‌های تروریستی در جنگ نیابتی و پیچیده بودن چگونگی برخورد با دشمن در این جنگ چه تاثیراتی می‌تواند بر امنیت داخلی کشور بگذارد؟

گروه‌های معاند که در شکل هسته‌های کوچک مسلح در محیط پیرامونی ایران حضور دارند برغم سرمایه گذاری‌های بازیگران غربی، عربی ـ عبری برای احیا و توسعه ساختاری امروز از تفرقه و تشتت درون سازمانی شدید رنج می‌برند. خرده جریان‌های رقیب در درون کومله، دموکرات و حتی گروه‌های قومی دیگر مانند الاهوازیه و دیگرجریان های مدعی دفاع از حقوق مردم در جنوب شرق، در شرایط فعلی امکان خروج آنها از وضعیت انفعال تاریخی دشوار کرده است.

این خرده جریان‌های میراث دار مارکس، مائو و یا مارکسیسم‌های رقیق شده که عقبه ایدئولوژیک آنها بعد از فروپاشی کمونیسم از دست رفته و به دلیل شناخت جامعه قومی از ماهیت ضددینی آن‌ها تکیه گاه مردمی ندارند، تلاش دارند با انجام اقدامات تروریستی و تخریبی قابلیت خود را در اجرای سناریوهای بازیگران متخاصم ایران اسلامی به نمایش بگذارند تا قوت لایموتی بدست آورند و حیات سیاسی و نظامی خود را در اذهان جامعه پیرامونی به ویژه نسل جوان که حافظه تاریخی آنها از خاطرات تلخ دوران فعالیت این جریان‌ها بی اطلاع و یا کم اطلاع است باز سازی کنند و در چهره مدافعان خلق و منافع قومی زمینه بی ثباتی را فراهم آورند. تجربه تلخی که بخشی از جوانان جهان اسلام در کشورهای سوریه، عراق و لیبی در دام آن گرفتار آمدند و صفحات تلخی در تاریخ غرب آسیا به جای گذاشتند.

امروز نیز خرده جریان‌های وارث ایدئولوژِی ضددینی کمونیسم در جایگاه کاتالیزور ائتلاف ضد ایرانی تلاش دارند، هرچند گاه با تعرض به امنیت ملی- به عنوان نقطه مزیتی راهبردی ایران در منطقه بحران زده غرب آسیا احساس نا امنی را بر محیط ملی ایران منتقل کند. دشمن با کمک خرده جریان‌های مزدور می‌خواهد چنین القاء کنند که حکمرانی در ایران در شرایط فعلی نه تنها در تأمین معیشت مردم ناتوان است بلکه امنیت آنها را نیز نمی‌تواند تأمین کند. مسلم این فهم فراتر از عقل ناقص الخلقه های مانند کومله، دموکرات، الاهوازیه و غیره است، این ایده بخشی از سناریوی سازمان‌های اطلاعاتی و امنیتی حامیان جریان‌های تروریستی است که قصد دارند، مزیت‌های حکمرانی ملی را در ایران اسلامی هدف قرار دهند. جبهه غربی و عربی بر این اعتقادند، غلبه بر ایران ممکن نخواهد شد مگر اینکه از طریق کشاندن احساس نا امنی با کمک عوامل نیابتی. در شرایط فعلی دشمن قصد دارد با بهره گیری از مزدوران نیابتی چنین القاء کند که توان کشاندن جنگ به عمق جغرافیایی ایران را دارد. البته این مساله مسبوق با سابق است.

تجربه تاریخی موید این موضوع است که تمسک دشمن به عوامل نیابتی، روشی منسوخ در مواجهه با ایران اسلامی است و نمی‌تواند بی ثباتی را در گستره جغرافیایی و جمعیتی ایران اسلامی تحمیل کند. چرا که همواره این اقدامات کور در مقابل هوشمندی مردم مسلمان و مدافعان هویت ایرانی و اسلامی سرانجامی جزء ناکامی و بی حیثیتی سیاسی و نظامی برای گروهک‌ها در بر نداشته است. در آینده نیز قربانی اصلی این سناریوی کسی غیر از عوامل مزدور وطن فروش نخواهد بود. قدرت‌های بزرگ سرانجام با تغییر اوضاع پشت آنها را خالی خواهند کرد و رهبران اروپایی نشین این مزدوران نیز با اهل و عیال در سایه دلارهای دریافتی در بهترین مناطق آلمان، سوئد، بلژیک و ... گذران زندگی خواهند کرد.

بصیرت: عملیات موشکی اخیر سپاه چه تاثیری برفروپاشی جریان‌های ضد ایرانی خواهد اشت؟

سپاه پاسداران انقلاب اسلامی همواره ثابت کرده است که مدافعی سرسخت و شکست ناپذیر برای امنیت ملی، منافع ملی در گستره جغرافیای ایران اسلامی و جهان اسلام است. سپاه این پدیده نظامی قرن امروزه به نیروی بلامنازع بر سر امنیت ملی تبدیل شده است نه با کسی شوخی دارد و نه مسامحه و معامله بر سر آن را می‌پذیرد. از این روست که سپاه تاکنون میخ تابوت خیلی از سرشاخه‌های نظامی مزدوران نیابتی در داخل و خارج از مرز را کوبیده است.

سپاه در سه عملیات هوشمندانه و مداقه گرانه موشکی به منطقه دیرالزور و بوکمال در سوریه و حمله به خانه تیمی مزدوران میراث دار مارکس و مائو در منطقه شمال عراق قدرت و اقتدار ملی را به نمایش گذاشت. محل استقرار مزدوران نیابتی را بر سر مرکزیت آنها آوار کرد. حمله موشکی به مقر فرماندهی سربازان نیابتی جبهه غرب و عربی حاوی پیام‌ها و پیامدهایی است که بعد از حمله موشکی به مقر داعش در سوریه از نوع خود بی نظیر است که از چند بعد قابل تحلیل و تفسیر است.

1. دادن این پیام به حامیان منطقه‌ای و فرامنطقه ای گروهک‌های تروریستی که کشور مقتدر ایران، از میزانی از هوشمندی برخوردار است که در دام اطلاعاتی و امنیتی دشمن گرفتار نخواهد آمد و به جای در گیری با هسته‌های ذلیل و مزدور در داخل مرزها، عقبه جغرافیایی و لجستیکی آنها را هدف قرار خواهد داد و آبشخور سیاسی و مالی بازیگران طراح را در هر کجا که باشد، هدف قرار خواهد داد.

2. هدف قرار دادن عمق استراتژیک دشمن بدون حضور مستقیم و هزینه انسانی

3. انتقال نا امنی و اضطراب در کانون استقرار دشمن و فرو پاشی روانی درون سازمانی

4. دادن این پیام به حامیان محلی، منطقه‌ای و جهانی، در چهار جهت جغرافیایی کشور، یا باید در قالب معاهدات و کنوانسیون‌های بین المللی گروهک‌های تروریستی را با همکاری ایران و قدرت‌های پایبند به مبارزه علیه تروریسم باشند و یا آماده ضربه هوشمند کشنده ایران باشند. این‌ها یا باید مسئولیت بپذیرند و از تبدیل مناطق تحت کنترل خود به کانون جریان‌های ضد ایرانی و سرشاخه‌های سرویس‌های موساد و سیا جلو گیری به عمل آورد و به تعهدات امنیتی خود پایبند باشد. در غیر این صورت شریک جرم مجرمان خواهند بود و باید هزینه سهل انگاری و یا تعمد سیاسی و امنیتی را بپردازند. چون ایران به عنوان بزرگترین قدرت حامی هویت ایرانی و منافع ملی در منطقه اجازه نخواهد داد شمال عراق به پناهگاه گروه‌های ضد مردمی میراث دار مارکسیسم و مائویسم تیدیل شود و امنیت ملی ایران را بازیچه نوچه‌های اردوگاه اجباری سیاسی، سیا و موساد در منطقه پیرامونی ایران گردد.

حمله هوشمندانه دقیق موشکی در کنار آثار روانی انهدام کنندگی برای خانه‌های تیمی مزدوران بیگانه، بدلیل تلفات سنگینی که از کادر رهبری آن گرفت، باعث شد، مغز فرماندهی و طراحی تشکیلاتی آن دچار آسیب جدی شود و تا مدت ها امکان بازسازی سازمانی را از دست بدهد. در واقع باید گفت که شبکه قدرت گروهک در حمله موشکی دچار آسیب جدی شده است و امکان بازگشت زود هنگام آن وجود ندارد، البته این به معنای آن نیست که ما در آینده شاهد اقدامات تخریبی از ناحیه این گروهک نباشیم چرا که این گروهک برای دادن اعتماد به نفس به بدنه خود و حفظ حیثت سیاسی در فضای رسانه‌ای نیاز به اقدامات هر چند کوچک دارد.

بصیرت: در حمله تروریستی اخیر به اهواز، گروهک اهوازیه بر وابسته بودن به عربستان سعودی و حمایت مالی ریاض تأکید داشته است. با توجه به افشاگری جنبش حزب‌الله عراق که مسئول حادثه تروریستی در اهواز و ایجاد ناآرامی در جنوب عراق را عربستان می‌داند، اقدامات اخیر چه تاثیراتی بر روابط ایران و عربستان خواهد داشت؟

نسل جدیدی در هیئت حاکمه عربستان ظهور کرده کهارتباط فکری و سیاسی خود را با حاکمان گذشته عربستان قطع نموده و برخلاف سیاست‌های هیئت‌هایحاکمه قبلی که سعی می‌نمودند موضع پدرانه نسبت به مشکلات کشورهای عربی و مسلمان داشته باشند و با احتیاط نسبت به تحولاتی که در اطراف آنها پدید می‌آید، برخورد کنند. حاکمیت کنونی با نگرشی جدید حیات عربستانو بازیابی نقش اول را در منطقه مبتنی بر موضع‌گیری‌ها و دخالت‌های علنی در تحولات منطقه می‌بینند و جبران این ضعف را در تقویت پیوند سیاسی و نظامی به آمریکا، انعقاد قراردادهای نظامی و اقتصادی جست و جو می‌کنند و حتی با زیر پا گذاشتن آرمان‌های فلسطین و حمایت از جهان عرب راضی به برقراری ارتباط تاریخی با رژیم اشغالگر قدس شده است و از بیان آن نیز نگرانی ندارند.

حکمرانی جدید در عربستان که می‌توان از آن به عنوان شکل نئودیکتاتوری از آن یاد کرد، دیکتاتوری که در ذیل عنوان دموکراسی هدایت شده از بیرون قابل تعریف است، بعد از تجارب تلخی که در مدیریت بحران یمن، سوریه و عراق به عنوان فرمانده جریان‌های درگیر جنگ نیابتی در کارنامه سیاسی خود دارد در شرایط فعلی در افکار عمومی داخلی، در نزد نخبگان سعودی و حتی اربابان بیرونی به شدت خود را تحقیر شده می‌داند. به طوری که ترامپ بارها اعلام کند دولت ثرومند شما حتی با هواپیماها و تسلیحاتی که ما در اختیارتان قرار داده‌ایم دو هفته بیشتر تاب مقاومت در جنگ‌های آینده نخواهید داشت. حقارت همه جانبه حکمرانان جدید سعودی باعث شده است که آنها با ضرب قدرت دینار و دلار در صدد جبران این ناکامی‌ها برآیند. از جمله این راه‌ها کشاندن جنگ نیابتی با کمک گروه‌های تروریستی در داخل ایران به عنوان عامل اصلی شکست تاریخ آنها است؛ بنابراین نسل جدید حکمرانی عربستان سعودی با محوریت محمد بن سلمان، معتقد است که عربستان باید برای بازیابی نقش منطقه‌ای خود با اتکاء به سایر کشورها با اقداماتی تهاجمی در مقابل ایران جایگاه اصلی خود را باز یابد.

باید توجه داشت؛ سیاست‌های اتخاذ شده حکمرانان جدید سعودی مبتنی بر منطق نیست و صرفاً یک سری ماجراجویی متأثر از شکست راهبردیاست. لذا عده‌ای از تحلیگران معتقدند که این گونه اقدامات هیئت حاکمه عربستان ناشی از تصمیمات نابخردانه حکمران خام و ناپخته‌ای است که با " الفبای" سیاست بیگانه‌اند و خود را در فضای قدرتی اقماری جبهه صهیونیسم مسیحی (آمریکا و رژیم صهیونیستی) می‌بیند و انرژی و قدرت سیاسی و امنیتی خود را از آن‌ها می‌گیرد.

مثلث عربستان، رژیم صهیونیستی و آمریکا به عنوان ستون فقرات جبهه ضد مقاومت در شش سال گذشته بزرگترین ناکامی‌های سیاسی و امنیتی خود را از جبهه مقاومت با محوریت و مدیریت ایران اسلامی تجربه کرده‌اند. در شرایط بعد از این شکست استراتژیک تلاش دارند برای بازگشت به عمق استراتژی جهان اسلام و باز سازی اعتبار از دست رفته تاریخی خود محیط ایران را بی ثبات سازند و با کمک مزدوران خود که سال‌ها در اردوگاه‌های اجباری سیاسی در کردستان عراق، امارات متحده عربی و آمریکا مورد ترحمشان قرار داده‌اند، بی ثباتی را به عمق جغرافیایی ایران بکشانند غافل از این که قدرت بزرگی مانند ایران انهدام خانه‌های تیمی اعزامی از سوی آنها اکتفا نخواهد کرد بلکه عقبه استراتژیک و لجستیکی آنها را در هر نقطه‌ای مورد هدف قرار خواهد داد. ایران قدرتمند ثابت کرده است خانه‌های تیمی چه در خاک قدرت محلی بی مسئولیتی مانند اقلیم در عراق باشد چه در سوریه و چه در هر کشور دیگری با موشک‌های نقطه زن دور برد و میان برد هدف قرار خواهند گرفت، چرا که ایران اسلامی در مساله امنیت و تمامیت عرضی با هیچ کس و هیچ دولتی تعارف نداشته، ندارد و نخواهد داشت. این نکته را حامیان جریان‌های مزدور در جهان عرب و غرب باید تحرکات و غلط کاری‌های سیاسی و امنیتی‌شان به دقت مدنظر داشته باشند. در صورت ادامه حمایت‌ها شاید فردا خانه تیمی آنها در هر نقطه‌ای مورد هدف قرا گیرد و این حق هر کشور مستقلی است که مخالفان و برهم زنندگان امنیت ملی‌اش را مهار، کنترل و منهدم کنند. حامیان این جریان چند گزینه بیشتر پیش رو ندارند: 1- مزدوران را تحویل ایران دهند، 2- آن‌ها را از خاک خود اخراج کنند 3- کمپ‌های پرورش ترور را تعطیل کنند 4- منتظر فرود آمدن موشک‌های نقطه زن ایران در محل استقرار آنها باشند.

کشورهای همسایه عرب ایران باید به عقل سیاسی خود رجوع کنند که همسایگی با قدرت بزرگی مانند ایران موضوعی دائمی و گریزی از آن نیست. نباید منافع و مزیت همسایگی را با جایگاه موقت اقماری آمریکا و اسراییل عوض کنند. چشم انداز روابط منطقه که لاجرم در سایه قدرت ائتلاف مقاومت شکل خواهد گرفت در سایه تدبیر یک روابط دوستانه و معقول با ایران قابل تصور و ترسیم خواهد بود نه در سایه نوکری قدرت استعمار که به طور حتم به سرنوشت محکوم پذیرش افول و تحویل جایگاه به قدرت‌های جدید خواهد بود.

نکته پایانی این بخش اینکه چشم انداز روابط ایران با کشورهای منطقه به بازگشت این کشورها به جایگاه استقلال سیاسی و امنیتی و مراعات رسم همسایگی است در غیر این صورت تنش و چالش دنباله دار نتیجه‌ای جزء فرو پاشی تدریجی و قربانی شدن ریز قدرت های عربی در زیر چرخ ارابه‌های قدرتمند نخواهد داشت. بهتر است با صدای ارابه‌ها بیدار شوند قبل از این که ارابه‌ها از روی پیکر نحیف سیاسی حامیان تروریست‌ها عبور کنند؛ بنابراین بهتر است در زمانی که در کاخ‌های شیشه‌ای نشسته‌اند به رژه پولادین همسایه سنگ پرانی نکنند و بچه‌های ابله را تحریک به سنگ اندازی نکنند. نئو دیکتاتورهای منطقه بهتر است، از ادامه تصمیمات دن کیشوتی بپرهیزند.

اما درک چشم انداز روابط ایران و عربستان در گروه ماهیت نظام سیاسی حاکم در دو کشور، راهبردهای منطقه‌ای و رویکردهای سیاسی خارجی این دو کشور و عملکرد سیاسی آنها در قبال منافع و هویت جهان اسلام دارد. روابط ایران و عربستان سعودی به عنوان دو بازیگر قدرتمند و جهت‌دهنده به روندها و تحولات منطقه‌ای، همواره بر عنصر رقابت مبتنی بوده است. فارغ از برخی دوره‌های همکاری محدود و تفاهم تاکتیکی بر سر پاره‌ای موضوعات دوجانبه، در عرصه نظام منطقه‌ای خاورمیانه، گسترش نفوذ یکی از بازیگران موجد پیام‌ها و پیامدهایی برای دیگری بوده و در این رهگذر شاهد اقدامات خنثی‌کننده برای سد کردن نفوذ بوده‌ایم که با تنش نیز همراه شده است. در مقطع اخیر و به طور دقیق بعد از تحولات بهار عربی، شاهد ورود تهران و ریاض به فرآیندهای معطوف به رقابت و تنش آشکار هستیم. این وضعیت زمانی قابل تغییر خواهد بود که نئودیکتاتورهای حاکم بر کشور عربستان از ترجیح منافع آمریکا و اسراییل بر منافع ملی و جهان اسلام خود داری کنند و به دایره حامیان جبهه مقاومت بپیوندد و از خیانت به آرمان فلسطین و مقابله با حامیان و مدافعان آرمان فلسطین که امروز به عنوان جبهه مقاومت معروف است بپرهیزند.


نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات