نزدیک به چهار دهه از تسخير سفارتخانه آمريکا در تهران که عملاً به کانوني براي براندازي انقلاب اسلامي نوپاي ملت ايران تبديل شده بود، ميگذرد[...]
یادداشت: نزدیک
به چهار دهه از تسخير سفارتخانه آمريکا در تهران که عملاً به کانوني براي
براندازي انقلاب اسلامي نوپاي ملت ايران تبديل شده بود، ميگذرد. در طول
اين سالها بزرگداشت اين حماسه تاريخي به فرصتي براي بازخواني چرايي و
ماهيتشناسی استکبارستيزي ملت ايران و تقويت اين روحيه در نسل جوان کشور
تبدیل شده است و گاه مناقشات کلاميـ سياسي نيز در ذيل آن به ویژه در محافل
دانشجويي شکل گرفته است.
درباره منطق استکبارستيزي بايد توجه کرد،
واژه «استکبار» که در ادبيات سياسي انقلاب اسلامي همواره به بهرهبرداري
ميرسد، از تعاليم قرآن کريم مايه ميگيرد. اين واژه که مفهوم آن اظهار علو
و برتري در زمين و بر ديگران بزرگي فروختن و خود را قاهر و مسلط دانستن
است، در آيات گوناگون قرآني و براي نماياندن ماهيت قدرتهاي استکباري در هر
عصر و زمان و معرفي خصال و صفات و روحيات و عملکردهايشان مطرح میشود.
انقلاب اسلامي نيز تلاش کرد واژهها و مفاهيم قرآني و اسلامي را در ادبيات
سياسي وارد کند که از جمله مهمترين آنها واژه «استکبار» بود. حضرت
امام(ره) بارها در طول مبارزه با يادآوري اين نکته که «اين نزاع و
مبارزهاي كه الآن بين كفر و اسلام است، اين منازعه بين ما و آمريكا نيست،
بين اسلام است و كفر» تلاش کردند ماهيت اسلامي و الهي استکبارستيزي را به
ملت ايران گوشزد کنند تا بر اثر غفلت سطح مبارزه تا کسب منافع مادي و
غيرالهي تنزل نيابد.
باید توجه کرد، بین جبهه حق و استکبار امکان
هیچگونه سازشی وجود ندارد؛ چرا که هر گونه تلاش براي نزديكي و مصالحه با
استكبار نافي عزت مسلمين است. استکبار در زيادهخواهي خود حد يقفي ندارد؛
از این رو تلاش براي مصالحه با آن ثمربخش نخواهد بود، مگر آنکه با ذبح عزت
جامعه اسلامي همراه شود که این با اساس اسلام و بندگی خداوند متعال
ناسازگاری دارد.
اصل اساسي در مبارزه با استكبار جهاني، «تداوم و هميشگي
بودن» مبارزه است. به تعبیر حضرت امام(ره) مبارزه ما با استکبار جهاني
«جنگ عقيده است و جغرافيا و مرز نميشناسد»، «جنگ حق و باطلي که تمامشدني
نيست» و «اين جنگ از آدم تا ختم زندگي وجود دارد». داستان مهدویت و ظهور
عدالتگستر جهانی، سکانس پایانی این مبارزه خواهد بود. انشاءالله