یادداشت: با نگاهی به تاریخ آمریکا به خوبی قابل درک است که این کشور تقریباً همیشه در حال جنگ بوده است. جیمی کارتر، سیونهمین رئیسجمهور این کشور اعتراف کرده آمریکا فقط 16 سال از تاریخ 242 ساله خود را در صلح بوده است. وی در ادامه سخنرانی خود دلیل جنگطلبی آمریکا را تمایل این کشور برای مجبور کردن کشورهای دیگر به قبول کردن اصول آمریکایی دانست؛ از این رو به گواه تاریخ معاصر، آمریکا در حدود 70 جنگ حضور مستقیم و غیر مستقیم داشته است. از حمله به پاناما در سال 1902 گرفته تا حمله مستقیم موشکی به سوریه در سال 2018 تنها بخشی از جنایتهای آمریکای تروریست علیه مردم جهان است. اگرچه آمریکا موفق شده است مستقل بودن برخی از کشورها را در حوزههای نظامی و سیاسی به طور کامل از بین ببرد؛ ولی امروز دیگر توان تحمیل کردن اصول آمریکایی را ندارد. آرزویی که آمریکا حدود 40 سال است درباره جمهوری اسلامی ایران در سر پرورانده است. حرف اول و آخر آمریکا در قبال کشورمان این است که جمهوری اسلامی ایران نباید مستقل باشد و همچون برخی کشورهای مرتجع عربی باید تابع محض سیاستهای آمریکا باشد. امروز هزینه پیروی نکردن ایران از اصول آمریکا برای خود ایالات متحده به مراتب بیشتر از کشورمان است؛ از این رو در این زمینه دو نکته اساسی وجود دارد. 1ـ جمهوری اسلامی ایران به تأسی از قرآن کریم همواره موافق جهانی شدن بوده است. اینکه خداوند متعال به پیامبر اسلام(ص) وعده جهانی شدن دین اسلام را میدهد، در واقع تأییدی بر این نکته است. بنابراین جهانی شدن با جهانیسازی به مراتب متفاوت است. سند 2030 هم که برخی به دنبال اجرای آن هستند، به معنای پذیرفتن اصول آمریکایی و قبول جهانیسازی از سوی موافقین چنین برنامهای است.
2ـ امروز بخش اعظمی از قدرت آمریکا برگرفته از عملیات روانی است. وقتی این کشور به کشور دیگری حمله نظامی میکند از ماهها قبل عملیات روانی علیه آن کشور را شروع میکند تا بتواند افکار عمومی را با خود همراه کند. بنابراین آمریکا از قدرت حقیقی در همه عرصهها برخوردار نیست. اشاره دیروز رهبر معظم انقلاب مبنی بر اینکه «دشمن نفسهای آخر را میکشد» تأکیدی بر این واقعیت است که جمهوری اسلامی ایران ماهیت اصلی آمریکا را درک کرده است. مستقل بودن ایران آغاز حرکتی است که جرئت مقابله با سیاستهای آمریکا را در منطقه و جهان به کشورها داده است.