کارشناس سیاسیدیدار سالیانه کارگران با رهبر معظم انقلاب در هفته گذشته و به مناسبت روز ملی کارآفرینی در فضایی خاص و سرشار از معنویت و عشق به ولایت و رهبری برگزار شد و مانند همیشه دربردارنده ظرایف و دقایقی از سوی ایشان بود که میتواند راهنمای زندگی ما باشد. نکات مهمی که معظمله درباره کار و نگاه ارزشی به کار ایراد کردند، بسیار مغتنم و راهگشا برای اصلاح نگاه فرهنگ عمومی ایرانی به کار و این مقوله حیاتبخش و مولد است. ایشان میفرمایند: «یکی از وظایف بزرگ جامعه اسلامی و مسئولان همین است که ارزش کار را برای افکار عمومی روشن کنند. کار بشود یک ارزش، نه فقط یک نیاز. البته کار، نیاز است... اما صرفاً یک نیاز نیست. کار یک ارزش والا در جامعه است. این را بایستی ما به شکل فهم عمومی و ادراک عمومی مردم دربیاوریم؛ اگر این معناـ به معنای واقعی کلمهـ روشن شد، آن وقت ارزش کارگر بالا خواهد رفت.»
این نگاه از یکسو از آسیبشناسی در فرهنگ عمومی ما و نسبتی که ما ایرانیها با مقولهای به نام کار برقرار میکنیم، ناشی میشود و از سوی دیگر برگرفته از آموزهها و تعالیم اسلامی است. اینکه بپذیریم سطح و وجه رفاهخواهی، راحتطلبی و لاکچری خرج کردن ما ایرانیها در مقایسه با وجه تلاشگری، صرفهجویی و خستگیناپذیری از کار و تلاش در منشور فرهنگ عمومی ایرانی پررنگتر است، توهین نیست و نباید زود واکنش نشان دهیم که چرا به فرهنگ غنی ایرانی و اسلامی ما توهین میشود یا این همه پیشرفت و توسعه پس کار کیست و محصول کدام فرهنگ است؟ و... بله ما به مدد تفضلات الهی و نفسهای پاک شهدا و بزرگانی از قافله علم، جهاد و کار کشورمان، که فرهنگ فردی اصلاحشده در پرتو تعالیم ناب اسلامی و ایرانی و انباشت تجربه از آدمها و کشورهای موفق داشتهاند و به تنهایی در برخی حوزهها، مانند تولید ابزارهای دفاعی، توسعه دانشهای مسالمتآمیز هستهای و... مرزهای دانش را جابهجا کردهاند، کارها و دستاوردهای زیادی داشتهایم و انشاءالله خواهیم داشت؛ اما آنچه مدنظر است «فرهنگ عمومی کار» است که با اقناع ذهنها و تحریک انگیزهها در سطح ملی و عمومی هم فراگیری بیشتر در بین مردم داشته باشد و هم چرخهای بیشتری را در عرصههای متعددی از وجوه گوناگون نیازهای جامعه ایجاد کند تا محصولات بیشمارتری برای توسعه داخل و کمک به ملتهای مسلمان منطقه به وجود بیاید؛ برای نمونه طبق آمار، از جمعیت 80 میلیونی ما تنها 20 میلیون کار میکنند و حدود 23 میلیون که میتوانند کار کنند و بر چرخه تولید کشور تحرک جدی ببخشند، با راضی شدن به درآمدهایی مانند دریافت سود از بانکها و اداره مستغلات و... نه تنها کار تولیدی به مفهوم رایج آن ندارند، بلکه بیشتر وقت خود را صرف گشت و گذار و خوشگذرانی و... میکنند یا همه پول خود را به جای تولید، در سودجوییهای حلال و گاه حرام به کار میبرند؛ بنابراین این بخش از فرهنگ عمومی ما در کنار دهها نقطه درخشان و امیدبخش، سخت نیازمند اصلاح و تقویت است و تا زمانی که واقعبینانه به این موضوع وارد نشویم و از تمام ظرفیتهای تربیتی، جامعهپذیری و فرهنگ سیاسی ایرانی و اسلامی و انسانی خودمان استفاده نکنیم، شاید موفق نشویم. نکته دیگر این است که این امر وجدانی برای هر ایرانی از طریق نظرسنجیها نیز به تأیید بیشتر آنها رسیده است؛ پس باید به این موضوع توجه کنیم و با ابزارهای فرهنگی و رسانهای برای اصلاح این فرهنگ غلط تلاش کنیم.
در بعد آموزههای اسلامی درباره کار نیز، دین مبین اسلام غوغا کرده و چنان تعابیر بلند و توصیفهایی درخشان از کار به مثابه بزرگترین سرمایه، تفریح، جوهر انسانی، رونقبخش راهها و آبادی شهرها و جلب محبتها و نزدیک کردن دلها و... به کار برده که انسان از این قدرت پیشبینی و واقعگویی، که امروزه از راههای تجربی، جامعهشناختی، روانشناختی و تاریخی به اثبات رسیده است، انگشت حیرت میگزد! اما نگاه ارزشی به کار با سایر نگاهها مانند رویکرد نیاز و تأمین زندگی با آن، رویکرد خلاقانه و مولدانه به کار و غیره چه تفاوتی دارد؟ اگر همه آنها را در نگاه به کار، دوایر متداخلی در نظر بگیریم، دایره وسیعتر و بزرگتری که دیگر دایرهها در آن محاط و محصورند، دایره «رویکرد ارزشی به کار» میشود و به مثابه «چون که صد آید نود هم پیش ماست» جامعهای که با رهیافت ارزشی به کار مینگرد، از مواهب و مزایای نگاههای دیگر مانند تأمین نیازمندیهای فردی و اجتماعی، یا ترقی و توسعه بودن یا بازداشتن افراد از بزهکاری و کمک به رونق تولید و مولد بودن نیز برخوردار میشود؛ در حالی که عکس آن این امکان را ایجاد نمیکند. نگاه ارزشی علاوه بر داشتن امکانات و ظرفیتهای نگاههای دیگر توسعه، عناصر و مقومهایی دارد که در توسعهیافتهترین نگاهها به کار پیدا نمیشود و آن، نگاه به کرامت و ارزش انسانی کار و کارگر است. بر این اساس دیگر به انسان و کارگر به مثابه ابزار پر شدن انبانهای اقتصاد سرمایهداری نگریسته نمیشود یا انسانها قربانی ساختن جامعه بیطبقه سوسیالیستی و اشتراکی نمیشوند، بلکه کار انسان ابراز دوستی با خدا و جهاد برای تأمین نیازمندیهای مخلوقات او میشود. این چنین اگر ارزش کار درست فهم شود، کار ارزشی هم محقق میشود.