اين روزها موضوعات مختلفي در رسانههاي اپوزيسيون خارج نشين مشاهده ميکنيم که غالبا براي به انحراف کشاندن افکار عمومي داخل و تغيير محاسبات مردم هستند.
اين روزها موضوعات مختلفي در رسانههاي اپوزيسيون خارج نشين مشاهده ميکنيم که غالبا براي به انحراف کشاندن افکار عمومي داخل و تغيير محاسبات مردم هستند. چيزي که آنها اين روزها با آمار و اطلاعات غلط شبکههاي خود را پر ميکنند بر اساس شرايط موجود در فضاي بوجود آمده در داخل و منطقه است. از اعزام ناو هواپيمابر آمريکا به خليج فارس گرفته تا تغييرات مرتبط با اين نوع تحرکات مثل تغيير فرمانده سپاه و حتي کمک حشدالشعبي در قضاياي سيل اخير.
اين رسانه ها به نوعي تمامي اين اتفاقات را به هم ربط داده و چنان تصوير سازي مي کنند تا مخاطب خود را به مرحلهاي از باور برسانند که در زمان بسيار نزديک قرار است اتفاق خاصي مثل جنگ رخ دهد و دائما سايه جنگ را به مردم گوشزد ميکنند در اين ميان متاسفانه برخي اشخاص و نشريات نيز يا مغرضانه و يا از روي ناداني پازل آنها را تکميل ميکنند.
نمونههايي از مواردي که در فضاي رسانه اي به آن دامن ميزنند عبارتند از:
1- کوبيدن بر طبل جنگ:
شبکه هاي رسانه اي مثل آمد نيوز و بيان که از جمله شبکه هاي مخالف نظام هستند با انتشار توانايي هاي ادوات جنگي و نيروهاي اعزامي آمريکا به خليج فارس و بزرگنمايي فعاليت آنها سعي در القا جنگ در زمان بسيار کوتاه هستند. در بستر فضاي مجازي با پخش کليپي از سربازان مستقر در روي ناو آمريکايي به باوراندن اين امر که چنگ نزديک است در تلاشند. جالبتر اينکه حتي تغييرات در مسئوليتهاي کلان نظام مثل سپاه و قوه قضائيه را به عنوان تحرکات انفعالي نظام در مقابل جنگ احتمالي جلوه مي دهند.
2- القاء کودتا توسط سپاه!:
در مصاحبه بين مجري يکي از شبکه هاي معاند با مهدي خزعلي(اپوزسيون داخل کشور)، تغيير فرمانده سپاه را يک اقدام فوري تلقي نموده و با ارائه آمارهاي غلط سعي در واقعي جلوه دادن کودتا دارند. براي نمونه آقاي خزعلي احتمال جنگ با آمريکا را 30 %، جنگ با عربستان را 50%، و کودتاي سپاه را 70% عنوان ميکند و با آمار و ارقام خود ساخته سعي در القاء اين نکته هستند که تغيير فرمانده سپاه و همچنين تغيير رئيس قوه قضائيه در جهت کودتا! و براي حفظ نظام و از بين بردن فتنه 98! مي باشد.!
3- القاء ناکارآمدي نظام و معرفي نمودن اپوزيسيون بعنوان ناجي مردم:
مهدي خزعلي در پاسخ به سوال مجري شبکه معلوم الحال مبني بر اينکه آيا شمارش معکوس براي نظام ج ا ايران آغاز شده است يا نه؟ اينگونه پاسخ ميدهد که: شمارش معکوس آغاز شده و ما بايد در هر صورت کاري حساب شده و هدفمند داشته باشيم چه نظام متلاشي بشود و يا نشود. اگر متلاشي شد به مقصود رسيده ايم و اگر نشد در انتخابات حضور پيدا مي کنيم و يک "نه" به نظام ميگوييم و آن انتخاب اشخاصي است که ما تعيين ميکنيم نه اصولگرا باشند و نه اصلاح طلب. ما 900 نفر را در جبهه آزادي سازماندهي کرديم و برنامه هاي اساسي داريم. ايشان در ادامه اينگونه عنوان ميکند که ما بايد 150 کرسي مجلس را به دست بگيريم و اشخاص جديد وارد مجلس کنيم و بعد براي رياست جمهوري خيز برداشته و در راستاي تغيير قانون اساسي قدمهاي اساسي برداريم تا مردم را از اين وضعيتي که هستند خلاص کنيم.
4- تحريک مردم براي اعتراض و اغتشاش:
هر چند مخالفين نظام در سالهاي متمادي متوجه شدهاند که گزينه نافرماني مدني در ايران اسلامي جواب نميدهد، اما با اين حال از خباثت خود در راستاي به صحنه کشاندن مردم با اخبار دروغ و اطلاعات غلط دست بر نميدارند. البته در فحواي سخنانشان نااميدي از حضور مردم در اغتشاشات موج ميزند اما دست بردار نيستند. براي نمونه در يکي از شبکهها مطلبي به قلم دکتر پيرمؤذن، نماينده مجلس ششم و هفتم آمده است: در تاريخ معاصر ايران دو اتفاق سرنوشت ساز بر ملت ايران تحميل شده است، يکي "انقلاب 57 "بود و ديگري "جنگ ايران و عراق". وی هر دو اين اتفاق را به ضرر مردم و به نفع طبقه روحانيون مسلط بر ايران قلمداد ميکند. و به تعبيري به مردم اينگونه القاء ميکند که حاکميت اسلامي با قال الباقر(ع) و قال الصادق(ع) مردم ايران را به قرن اول هجري برگرداند. لذا مدعی است براي رهايي از اين وضعيت بايد اعتراض کرد و خفتگان را بيدار کرد!
نتيجه اين که با نگاه به مواضع ساده لوحانه اپوزيسيون خارج نشين به خوبي ميتوان درماندگي و استيصال را مشاهده کرد. جرياني که حرف نويي براي گفتن ندارند و 40 سال است با سخنان تکراري در آرزوي براندازي نظام جمهوري اسلامي تلاش ميکنند. در اين ميان افکار پليد آنها براي مردم رو شده و ملت ايران با کوله باري از تجربه 40 ساله گام دوم را محکم تر بر مي دارند.