دولت آمریکا با آگاهی از وابستگی بخشی از درآمد ارزی کشور به خامفروشی نفت، بارها در طول تاریخِ مناسبات ایران و آمریکا خیز برداشته تا با استفاده از سلاح تحریم، فروش نفت ایران را با کاهش یا حداقل با اخلال مواجه کند؛ از این رو، خواست آمریکا برای آزمودن دوباره این راه، امر بیگانهای برای ایرانیها نیست؛ اما آنچه این بار متمایز مینماید، اولاً، تهدید به صفر رساندن فروش نفت ایران است و ثانیاً، حواشی و جوانب عملیاتی و رسانهای آن است که این بار چنان «بزرگنمایی» و «واقعنمایی» از این توان محل تردید میشود که برای کسانی که از وضعیت انرژی در جهان برآوردی ندارند یا توان ایران و آمریکا در این کار را نمیسنجند، خود را در برابر عملیات روانی و جنگ نرم دروغین رسانهای شبکه بزرگ صهیونیسم بینالملل و نظام سلطه سرمایهداری میبازند و برای کسانی که سواد رسانهای کافی و تحلیل درستی برای تحلیل موضوع ندارند، این ذهنیت پیش میآید که نکند واقعاً شریان سیاه اقتصادی ایران از حرکت در سلولها و چرخه صنعت جهان بازماند و ما را از دلارهای متأسفانه حرکتبخش اقتصاد داخلی بازدارد؟
این یادداشت درصدد نیست به رطب و یابس استدلال کند که نمیتوان در دنیای صنعتی امروزـ که به شدت هنوز 85 درصد به انرژیهای تجدیدناپذیر گاز و نفت محتاج استـ فروش نفت کشوری حتی ضعیفتر از ایران را تحریم کرد و آمریکا نمیتواند این وضعیت را برای نفت ایران به وجود آورد که البته این نکات و استدلالها در جای خود درست و قابل اتکا بوده و حاکی از واقعیتهایی است که نباید از نظر دور داشت، اما ما در این سطور میخواهیم با ارائه چند نکته تحلیلیـ اطلاعاتی از وضعیت انرژی، زاویه دیدی در منظر چشم مخاطبان عزیز بگشاییم که از این قبیل سؤالات در ذهن خود دارند و تا حدودی با نگرانی وضعیت را رصد میکنند تا خود درباره نتیجهبخش بودن یا نبودن این تهدید داوری کنند.
1ـ درآمد حاصل از فروش نفت ایران مطابق با گفته کارشناسان همه اقتصاد ایران نیست؛ بلکه یک شانزدهم اقتصاد ملی ایران است. پس اگر بر فرض هم آنها موفق شوند ما را از درآمد نفت محروم کنند، فرصتی برای ما ایجاد میشود تا خواسته چهل ساله رهبران انقلاب اسلامی مبنی بر حرکت در مسیر قطع وابستگی اقتصاد کشور به نفت را کلید بزنیم. البته در بحث بودجه عمومی دولت که بیشتر به درآمدهای این حوزه وابسته است، مسلماً با فشارهایی مواجه خواهیم شد که خود این هم میتواند دولت را به فکر تجدید نظر در راههای کسب درآمد و تأمین مخارج عمومی بیندازند؛ از این رو آمریکاییها برخلاف گندهگوییها، توان ایجاد شرایط عسر و حرج اقتصادی و اضطرار ملی را برای شیر نشسته بر چهارراه مواصلاتی 75 درصد انرژی دنیا ندارند.
2ـ موضوع نفت ایران به ویژه برای کشورهایی که در طول سالیان گذشته خریدار نفت ما بودهاند و خوراک تغذیه دستگاههای صنعتی و اقتصادی آنها با معیارهای منحصربهفرد نفت ایران تنظیم شده و به این زودی جایگزین هم ندارند یا به صرفه اقتصادی نیست، مایه اختلاف آنها با آمریکا شده است و خبرها حاکی از موفقیت رایزنیهای آنها برای معافیت ولو غیر اعلامی خرید نفت ایران از سوی این کشورهاست. افزون بر این، با تنش تجاری ایجاد شده بین چین و آمریکا در این شرایط، چه بسا چین که یکی از بزرگترین خریداران نفت ایران است، اساساً توجهی به تهدیدات آمریکا نکند. چین از توان بهرهگیری از این موضوع برای فشار به آمریکا برخوردار است و همین عامل بزرگترین نگرانی آمریکا از لوث شدن تهدید تو خالی خود در به صفر رساندن نفت ایران به شمار میآید.
3ـ ناتوانی عربستان در جایگزین کردن نفت ایران در بازار، سیاستِ به صفر رساندن صادرات نفت ایران را با چالشی ویژه روبهرو کرده است. پایگاه «بلومبرگ» و دیگر پایگاههای تحلیلی بارها تأکید کردهاند ظرفیت تولید عربستان محدود است و با توجه به تقاضای رو به افزایش بازار و شرایط تولید نفت در لیبی، ونزوئلا و نیجریه، حتی با ظرفیت کامل خود نیز نمیتواند پاسخگوی نیاز بازار باشد.
4ـ مسئله امنیت انتقال انرژی نیز بسیار مهم و تعیینکننده برای کشورهای منطقه است. حادثه انفجار فجیره حادثه بدی بود و از نظر جمهوری اسلامی ایران محکوم است؛ اما نکته راهبردی و درسآموز آن این بود که بازی با امنیت انرژی جهان، قمار بزرگی است که دنیا به احمقها اجازه آن را نخواهد داد.