«مذاكره» به معناي عام آن، هنر چانهزني و رد و بدل كردن امتياز ميان دو طرف و فرايندي است كه در آن طرفهاي درگير به دنبال منافع خود هستند و به طور طبيعي هر كدام مساعي خود را صرف تأمين حداكثري آن ميكنند تا منافع بيشتري به دست آورند. قدرت، ابزار اصلي در مذاكره به شمار ميآيد و طبيعي است كه هر يك از طرفين براي مذاكره بيشترين استفاده را از ابزارهاي قدرت خود بكنند. به همين خاطر گفته ميشود هدف مذاكره رسيدن به توافق بردـ برد است؛ چرا كه اگر دو طرف خود را دست برتر و پيروز ميدان مذاكرات بدانند، به طور طبيعي از آن راضي و خشنود خواهند شد.
اين كليدواژه دستمايه دولتمردان آمريكايي به ويژه در دوره دونالد ترامپ، رئيسجمهور فعلي اين كشور شده است؛ آن هم نه فقط درباره ايران، بلكه درباره كره شمالي، چين و كشورها و دولتهايي كه هر يك به نوعي منافع ايالات متحده را به چالش كشيده يا در معرض خطر قرار دادهاند. معناي مذاكره در ادبيات سردمداران كاخ سفيد، تحت فشار قرار دادن براي امتيازگيري است؛ چون محورها و موضوعاتي كه آمريكاييها به دنبال مذاكره براي آنها هستند، عموماً متكي بر قدرت تجاري، نظامي، هستهاي و علمي كشورها و ملتهاست و كمترين خواسته آمريكاييها، تضعيف اين عوامل قدرتساز است كه از خوي ابرقدرتي و زورگويي آنها نشئت ميگيرد.
آمريكاييها در روزها و هفتههاي اخير و براي تشديد فشارهاي اقتصادي كه با ابزار تحريمهاي ظالمانه عليه ملت ايران اعمال كردهاند، ابتدا با تحركات نظامي از قبيل اعزام ناو جنگي به منطقه و سپس با جنگ رواني پرحجم پيرامون آن، در صدد ايجاد رعب و وحشت و تلاش براي تغيير محاسبات مسئولان و دولتمردان كشورمان برآمدند و وقتي با مواضع قاطع مسئولان نظام مواجه شدند، سخن از مذاكره به ميان آوردند. با تكرار اين موضوع از سوي سياسيون آمريكا، برخي ها هم در گوشه و كنار كشور و با بهانههاي عوامفريبانه، نسخه مذاكره را تجويز كردند!
اين در حالي است كه تجربه برجام و مذاكره با 1+5 پيش روي ملت ايران است كه نه تنها گرهي از مشكلات كشور را نگشود، بلكه محدوديتهاي زيادي در صنعت صلحآميز هستهاي و فرآوردههاي آن به ما تحميل كرد. از آنجا كه آمريكا به عنوان عضو اين گروه به تعهدات خود پايبند نمانده و بيش از يك سال است كه از اين توافق خارج شده است، هيچ عقل سليمي مذاكره با چنين كشوري را تجويز نميكند. تأكيد رهبر معظم انقلاب بر مذاكره نكردن با آمريكا نيز كه در روزها و ماههاي اخير به طور صريح و روشن بيان شده، در همين راستاست.
معظمله در ديدار اخير خود با استادان دانشگاهها با اشاره به موضوع مذاكره، ضمن تبيين دقيق اين مسئله، از يك سو هر گونه مذاكره با آمريكا را نفي و مذاكره با اروپاييها و ديگر كشورها را بلامانع دانستند و از سوي ديگر «موضوع مذاكره» را كه از سوي آمريكاييها مطرح ميشود محل اشكال دانستند و گفتند: «روي هر موضوعي مذاكره نميكنيم؛ روي مسائل ناموسي انقلابـ به اين تعبير بگويم، روشنتر استـ مذاكره نميكنيم. در مورد تواناييهاي نظاميمان با كسي مذاكره نميكنيم.» ايشان نفس مذاكره با دولتمردان آمريكا را هم «بيفايده» و «با ضرر» دانسته و تأكيد كردند كه مسئولان اجرايي، ديپلماسي و اجرايي سياسي كشور بر عدم مذاكره متفقالقولند.
به نظر ميرسد مذاكره نكردن با آمريكا را كه در بيان رهبر معظم انقلاب به صورت شفاف تصريح شده، ميتوان حكمي از سوي حاكم اسلامي تلقي كرد؛ چرا كه وقتي رهبري بصير و باتدبير، شجاع و آگاه به زمان با توجه به مصالح عاليه جامعه اسلامي و آحاد افراد و اعضاي آن نسبت به يك موضوع مهم و راهبردي در اين سطح، موضع قطعي ابراز ميكند، بر همه مسئولان و متصديان امور اجرايي و سياست خارجي است كه از آن تبعيت كنند. بدون شك اين مواضع حكيمانه مبتني بر عزت، حكمت و مصلحت بوده و موجب اقتدار روزافزون نظام اسلامي و ملت بزرگ ايران و شكست و خذلان دشمنان و بدخواهان خواهد شد.