اگر معیار سادهزیستی زندگی بدون تجمل اقشار ضعیف جامعه باشد، حضرت امام (ره) را نمیتوان سادهزیست نامید؛ چراکه ایشان خود را با اضعفالناس تطبیق میکردند و نمیخواستند چیزی را مصرف کنند که پایینترین قشر جامعه نمیتواند از آن بهره گیرد.
حضرت امام(ره) فقط ساده زندگی نمیکردند، بلکه به سادهزیستن اعتقاد داشتند و کم مصرف کردن را ارزش و نشانه مؤمن میدانستند؛ از این رو مکرر میفرمودند یک موی کوخنشینان را با همه دنیای بالانشینها عوض نمیکنند. در اعتقادات حضرت امام(ره) اسراف و تبذیر حرام بود و این باور را در همه اعمالشان بروز میدادند.
سیره زندگی ایشان چه آن موقع که طلبهای ساده بودند و برای کسب علم در دیار غربت غریبانه زندگی میکردند و چه آن موقع که استادی بنام در حوزههای علمیه ایران و نجف بودند، هیچ تغییری نکرد. ایشان در همه دوران زندگی خود، چه در ایران چه در عراق، ترکیه و پاریس، در قبل و بعد از انقلاب، هرگز ملک شخصی نداشتند و همیشه مستأجر بودند.
بیشترین زحمت برای انقلاب اسلامی را تحمل کردند؛ اما کوچکترین بهرهای از مادیات آن نه برای خود و نه خانوادهشان نبردند. امام(ره) همان کسی بودند که میگویند وقتی تازه داماد بودند، همسر جوانشان برای خرید یک قطعه ملحفه برای پوشاندن رختخوابها نیاز مالی داشت. وقتی عروس خانم با پسانداز شش ماههاش توانسته بود یک تکه پارچه بخرد، با خوشحالی نشان همسرش داد تا تدبیرش در منزل را واگویه کند و لابد بارکالله از امامش بشنود؛ اما ایشان را ناراحت یافت. منقول است که امام در آن شرایط فرمودهاند معلوم میشود به شما پول اضافه میدهیم. البته باید توجه داشت، احتمالاً حضرت امام در آن شرایط از سهم امام استفاده میکردند و تأکیدشان به لزوم استفاده حداقلی از آن بوده است.
چنانکه نقل شده است وقتی در نجف یک دستگاه کولر آبی برایشان تهیه کردند تا قدری گرمای شدید نجف را برایشان قابل تحملتر کنند، قبول نکردند و فرمودند: «تا زمانی که همه طلبهها نتوانند از کولر استفاده کنند چگونه راضی شوم از آن استفاده کنم.» چون گرمای داخل اتاقها قابل تحمل نبودند، تصمیم گرفتند حیاط را فرش کنند و یک پنکه تهیه کنند. امام وقتی شنیدند برای ساختن یک کرسی، نئوپان خریداری شده، عصبانی شده و فرمودند بالاخره شما ما را جهنمی میکنید.
حضرت امام وقتی از شدت گرما مریض شدند، دکتر عراقی سؤال میکند که غذا چه میخورند؟ اطرافیان به دکتر میگویند غذای آقا نان و ماست خیار است؛ چون خیار کم است، همان ماست را استفاده میکنند. حضرت امام(ره) ناراحت شده و میفرمایند چرا اسرارشان را فاش میکنند. ایشان در دو سال اولی که در نجف بودند، یخچال نداشتند و وقتی شیخ نصرالله خلخالی میخواست از پول خودش برای منزل ایشان یخچال بخرد، راضی نشدند. خود امام(ره) تا دو سال با کلمنهای دستی کوچک آب میخوردند و یخچال بزرگ نداشتند و میفرمودند: «طلبهها ندارند»؛ بعد از دو سال که وضع شهریه طلاب بهتر شد و همه توانستند یخچال بخرند، امام فرمودند: «حالا که همه دارند شما هم بیاورید و بگذارید.»
در زندگی شخصی، دو پیراهن بیشتر نداشتند که یک روز در میان عوض میکردند. جورابهایشان را خودشان تکه میانداختند و به نظافت اهمیت بسیاری میدادند؛ اما برای شستوشو نمیخواستند از پودر رختشویی غیرکوپنی استفاده کنند. بر مصرف کالاهای کوپنی به میزان سهمیهای که دولت اعلام میکرد، اصرار داشتند و اجازه نمیدادند از کالاهای غیر کوپنی استفاده شود. در مورد کالاهای غیر کوپنی هم فقط به اندازه مصرف روزانه تأکید داشتند. یک روز که مستخدمشان دو کیلو گوجه خریده بود، علت را جویا شدند و شنیدند علت احتمال کاهش و کمبود کالا بوده، با ناراحتی فرمودند؛ بروید پس بدهید. وقتی گران شد یا باید مانند دیگران بخریم یا اگر نتوانستیم استفاده نمیکنیم.
سالها در حسینیه جماران از مردم ایران و میهمانان خارجی پذیرایی میکردند؛ اما وقتی یک ظرف گچ برای تعمیر ترکهای سقف مشاهده کردند، فریاد زدند: «تعطیلش کنید تا من زندهام اجازه چنین کارهایی را نخواهم داد.»