هنگام تأمل در آيات نوراني قرآن كريم با وعدههاي متعددي از لسان الهي مواجه ميشويم كه هم داراي ابعاد انذار و هم سرشار از تبشير است؛ اين انذار و تبشيرها در كنار هم سبب ميشود مؤمن راه را گم نكند؛ ترس داشته باشد، اما ترسو نشود؛ توكل داشته باشد، اما از مجاهدت و تلاش براي رسيدن به هدف باز نايستد. او همچنان مانند تشنهاي كه به دنبال سيراب شدن است، فضل و رجاي خود را در اعمالي ميبيند كه براي خدا انجام ميگيرد؛ رهبران راستين الهي در يك جامعه ديني همچنان كه خود را در سير اليالحق نگه داشتهاند، در جستوجوي راهي بودهاند كه سير من الخلق الي الحق را براي مؤمنان و مجاهدان بيابند، آنها را از ميان كفار، منافقين و بيتفاوتها مانند دانههاي مرواريد جدا كرده و در خزائن الهي براي سرنوشتي جاودان ذخيره كنند. انقلاب اسلامي كه به تازگي گام دوم خود را براي تمدن نوين اسلامي آغاز كرده است، پديدهاي از جنس وعدههاي الهي و معيت خداوند را با خود دارد. اين انقلاب بر خود ميبالد كه مديون تلاشهاي انبيا از آدم تا خاتم و همچنين ائمه اطهار است؛ بر خود ميبالد كه وعدههايش از جنس قرآني و مكتب وحي، داراي نورانيت و درخششي است كه در مكان و زمان كهنه و حاشيه گزين نميشود. معيت و همراهي خداوند با اين انقلاب خود را در برهههاي گوناگون نشان داده است؛ معيت از واژههاي ديرين اولياءالله هنگامي كه خواستهاند نصرت و ياري خداوند را نشان بدهند و ديگران را از ترس برهانند، بوده است. خداوند در قرآن كريم همراهي خود را با موسي و هارون اينگونه گوشزد كرده است: «قَالَ لَا تَخَافَا إِنَّنِي مَعَكُمَا أَسْمَعُ وَأَرَى»؛ گفت نترسيد من با شما هستم، ميشنوم و ميبينم. موسي چون با ترس ياران خود مواجه شد اينگونه به آنها روحيه داد: «إِنَّ مَعِيَ رَبِّي سَيَهْدِينِ». در سوره محمد هم به پيامبراكرم(ص) وعده داد: «وَاللهُ مَعَكُمْ»؛ ايشان در غار ثور هنگامي كه ترس همراهش را ديد. به وي فرمود: «لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللهَ مَعَنَا». اين فرازهاي نوراني قرآن ما را هدايت ميكند. همراهي الهي بلاواسطه و محقق شدني است؛ هم خداوند وعده همراهي ميدهد و هم رهبر ديني به استقامت، مقاومت و همراهي خدا تأكيد ميكند. اما در جبهه مؤمنان و مسلمانان اگرچه صدق وعدههاي الهي همواره عيان شده است؛ اما همه مسلمانان در يك خط واحد يدالله نشدهاند؛ بلكه انسانهاي جبان و ترسويي در ميان آنان وجود داشته است كه نه تنها اين وعدهها و معيتها را باور نداشته؛ بلكه به دليل مرعوب شدن و از كار افتادن عقل دچار خطاي محاسباتي شده و تبليغات و ارعاب دشمن را به عنوان واقعيتهاي مفروض پذيرفتهاند و مسير جبهه انقلابي را براي رسيدن به اهدافش طولاني كردهاند.
در صدر اسلام آدمهاي ترسو نيز در جبهه مؤمنان يافت ميشدند؛ به همين دليل پيامبراكرم(ص) به اميرالمؤمنين در آن وصيت معروف خود فرمودند: «ولاتشاورنّ جبانا. لأنّه يضيّق عليك المخرج»؛ با آدم جبان و ترسو در هيچ كارى مشورت نكن، زيرا گريزگاه و دريچه فرج را بر رويت مىبندد. اما همين انسانهاي ترسو و جبان در وعدهگاه الهي رسوا و پشيمان هستند و راهي براي بازگشت در جبهه مؤمنين براي خود نميگذارند. در ساليان اخير نمونه واضح شكستهاي اين جبهه در قبال سكوت جبهه جبان و همراه با غرب را ميتوان مشاهده كرد؛ از يكسو خود را در پيروزيهاي مقاومت شريك ميدانند و از سوي ديگر از هيچ تلاشي براي خاموش كردن جبهه مقاومت مضايقه نميكنند. گفتمان مقاومت در سالهاي گذشته چه بسيار پيروزيهايي را در سايه مقاومت و شجاعت سربازان، بسيجيان و فرماندهان نصيب خود كرده است. در مسير انقلاب اسلامي همواره معيت الهي به منزله يك پشتيبان در همه مراحل مورد نظر بوده است.
اينكه امروزه رهبر معظم انقلاب از منطق مقاومت در انديشه امام سخن به ميان ميآورند، ناشي از جانمايه اين كلام است كه توكل و اعتماد به معيت و قدرت الهي به انسان نيروي رهاييبخش مقاومت عطا ميكند.