با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، نظام سلطه جهانی به سردمداری آمریکا از همان روز اول به دنبال تغییر نظام و انحراف از دستاوردهای انقلاب اسلامی بود؛ بنابراین جمهوری اسلامی همواره از سوی آنان به شکلهای گوناگون تهدید میشد. جمهوری اسلامی ایران برای حفظ بقا و امنیت خود به فناوری توازن قوا در مقابل آمریکا و همپیمانان منطقهای او بود. حفظ توازن قدرت در مقابل ارتشهای دشمن به فناوری و بودجه نظامی کلان نیاز دارد. اگر توازن قدرت در مقابل دشمنی که هر روز تهدید میکند شکل نگیرد، نتیجهای جز تسلیم و پذیرش خواستههای او باقی نمیماند. پذیرش و تسلیم شدن در مقابل دشمن با اصول «نه شرقی، نه غربی جمهوری اسلامی» سازگار نیست. اکنون در مقابل دشمنی که توان ایجاد توازن قدرت را در برابر او ندارید دو راه حل باقی میماند؛ نخست اینکه با دست خالی به مذاکره و گفتوگو با او بپردازید که در دیدگاه امام خمینی(ره) این رابطه و مذاکره، رابطه گرگ و میش محسوب میشود و بازنده اصلی کشور ضعیفتر است؛ اما مسیر دوم موازنه تهدید در مقابل دشمن قوی است. در این موازنه تلاش میشود به همان اندازه که دشمن تهدید میکند شما هم بتوانید او را تهدید کنید. برای توازن تهدید نیازمند توازن قدرت نیستید، بلکه از راههای متعدد و با هزینهها و فناوری پایینتر میتوانید آمریکا و دوستان منطقهای او را تهدید راهبردی کنید. این گونه موازنه که به صورت ائتلاف و اتحاد نمایان میشود، به دو شکل از سوی کشورها شکل میگیرد:
الفـ موازنه درونگرا که به معنای افزایش قدرت داخلی خود کشورهاست(برنامه موشکی ایران)؛
بـ موازنه برونگرا که همان ائتلاف و اتحاد است(برنامه منطقهای ایران).
جمهوری اسلامی ایران در دوره رهبری آیتالله خامنهای توانست توازن تهدید در منطقه را ایجاد کند؛ بنابراین راهبرد اصلی آمریکا مقابله با قدرت توازن تهدید جمهوری اسلامی بود. مقابله با برنامه هستهای، برنامه موشکی و منطقهای جمهوری اسلامی ایران نیز بر همین اساس تعریف شده است. آمریکا به خوبی دریافته که اگر قدرت منطقهای و موشکی ایران مهار نشود، هیچ گزینه نظامی برای مقابله با ایران اعتبار نخواهد داشت؛ چرا که جمهوری اسلامی اگر چه از نظر توازن قدرت در مرتبه پایینتری قرار دارد، میتواند با توازن تهدید منافع آمریکا و دوستان منطقهای او را تهدید کند. به همین دلیل ایالات متحده آمریکا پس از آنکه در برجام به بسیاری از خواستههای خود مبنی بر کنترل و عقبگرد برنامه هستهای ایران دست یافت، با توجه به تجربه گذشته، در مرحله جدید با بهانهجوییهای گوناگون نفوذ و قدرت منطقهای جمهوری اسلامی و برنامه موشکی ایران را نشانه رفت. شروط دوازدهگانه آمریکا از ایران نیز بر همین اساس طراحی شده است.
در حال حاضر در مقابل فشارها و تحریمهای آمریکا گروهی معتقدند که اکنون عصر گفتوگوست نه عصر موشک؛ از این رو با راهبرد موازنه تهدید با آمریکا مخالفند. سیره عملی و نظری رهبر معظم انقلاب در سالهای رهبری ایشان، بر ایجاد موازنه تهدید و حفظ بازدارندگی با دشمنان منطقهای و بینالمللی جمهوری اسلامی ایران استوار است. اگر غربگرایان بر راهبرد گفتوگو و مذاکره با آمریکا تأکید دارند، رهبر معظم انقلاب ضمن مخالفت با راهبرد مذاکره، به موازنه تهدید و بازدارندگی معتقد هستند که آن را ناموس ملت ایران میدانند. ایشان درباره حفظ قدرت بازدارندگی میفرمایند:
«آنچه جمهوری اسلامی دارد، آنچه تاکنون تحصیل کرده استـ که با ابتکار خود و با همت خود تحصیل کرده است و رهین منت هیچ دولت و هیچ قدرت دیگری نیستـ برای بازدارندگی و برای داشتن اقتدار بازدارنده به دست آورده است و تحصیل کرده است. بعد از این هم در این راه پیش خواهد رفت. ما بعد از این هم تا آنجایی که بتوانیم و با همه همتمان، با همه تلاشمان، با همه استعداد نیروی انسانیمان که کم هم نیست، در راه افزایش قدرت بازدارندگی پیش خواهیم رفت و آن را به کار خواهیم گرفت. امروز جوانان ما توانستهاند به قدرت موشکی اول منطقه تبدیل بشوند. دشمن میداند که اگر یکی بزند، ده تا میخورد؛ پس موشک، مایه امنیت و نقطه قوت است. ببینید دشمن روی مسئله موشکی متمرکز میشود. یک عدهای هم متأسفانه در داخل با دشمن همصدا میشوند که «آقا چه فایدهای دارد؟»»
رهبر فرزانه انقلاب همواره بر حفظ قدرت بازدارندگی تأکید کرده و با جایگزینی آن از طریق مذاکره مخالفت ورزیدهاند. ایشان در پاسخ به این رویکرد که اکنون عصر گفتوگوست نه عصر مذاکره فرمودند:
«اینکه بعضیها بیایند بگویند «فردای دنیا، فردای مذاکره است، فردای موشک نیست»، این حرف اگر از روی ناآگاهی گفته شده باشد، خب ناآگاهی است. اگر از روی آگاهی گفته شده باشد، خیانت است. چطور [چنین چیزی] ممکن است؟ اگر چنانچه نظام جمهوری اسلامی دنبال علم برود، دنبال فناوری برود، دنبال مذاکره سیاسی برود، دنبال کارهای گوناگون تجاری و اقتصادی برودـ که همه اینها لازم استـ اما قدرت دفاعی نداشته باشد، توانایی دفاع کردن نداشته باشد، هر بیسروپایی و [هر] دولت فزرتی کذایی او را تهدید میکند که اگر فلان کار را نکردید، ما موشک میزنیم. خب اگر شما امکان دفاع نداشته باشید، مجبورید عقبنشینی کنید.»
در واقع رهبر معظم انقلاب بر عکس جریان غربگرا در ایران به مذاکره نگاه راهبردی نداشته، بلکه به طور تاکتیکی از آن استفاده کردهاند. ایشان مسیر عزت و سربلندی و اقتدار ملت ایران را ساخت درونی قدرت میدانند. از دیدگاه ایشان امنیت خریدنی نیست، بلکه باید به کمک موازنه تهدید و قدرت بازدارندگی، آن را تولید کرد. اگر سیره عملی و نظری رهبر معظم انقلاب به ویژه طی سی سال گذشته را به دقت بررسی کنیم متوجه میشویم لحظهای از این راهبرد غفلت نشده است.