«چه كسي به اصلاحطلبان رأي ميدهد؟» اين پرسش را ميتوان بزرگترين چالش پيش روي طيف اصلاحات در سال 1398 دانست. اسفند ماه سال جاري، در حالي انتخابات مجلس يازدهم برگزار خواهد شد كه كارنامه دولت مورد حمايت اصلاحطلبان و عملكرد مجلس برآمده از پيروزي 30 بر صفر «ليست اميد» در تهران، آنقدر نااميدكننده است كه حتي رهبران اين جريان نيز بخت پيروزي در انتخابات پيش رو را بسيار اندك ميدانند! چنانكه رئيس دولت اصلاحات در جمع نزديكانش اعلام كرده است كه «تكرار»هاي او هم ديگر سودي نخواهد داشت.
چالشي كه نظريهپردازان جريان اصلاحات را به تكاپوي درانداختن طرحي نو با هدف عبور از اين بحران واداشته است. شاخصترين آنها «سعيد حجاريان» است؛ عضو دوره اول شوراي شهر تهران كه در همه اين سالها نقش بسزايي در تعيين راهبردها و تاكتيكهاي اصلاحات داشته است!
حجاريان اين بار چه ميگويد؟
براي يافتن پاسخ اين پرسش بايد از جمله «پروژه اصلاحات به انتخابات گره نخورده است» سعيد حجاريان در گفتوگو با پايگاه «مشق نو» آغاز كنيم. بر أساس اين جمله حجاريان اين بار قصد دارد سناريوي خود را با ظاهري فراانتخاباتي بنويسد. همچنين در ميزگردي با حضور «مصطفي تاجزاده» و «عباس علويتبار» كه در روزنامه «شرق» منتشر شده در اين باره ميگويد: «تجربه نشان داده است، اكتفا به صندوق رأي به ضرر ما تمام شده است؛ مثلاً در انتخابات رياستجمهوري سال 1396، تنها به صندوق توجه كرديم و فرداي پس از انتخابات ديديم كه چه شد.»
زماني بهتر ميتوانيم راهكار سعيد حجاريان را دريابيم كه بدانيم او درباره شرايط اصلاحطلبان و اداره كشور به سايت «جماران» گفته است: «بضاعت روحاني در مقطع فعلي در همين حد است؛ چراكه ما از اول انقلاب تا به امروز كادرسازي نكردهايم، اگر كادرسازي ميكرديم، اكنون كابينه بهتري داشتيم. خود آقاي روحاني هم نيرويي بهتر از اين وزراي پيشنهادي نداشت. اگر داشت معرفي ميكرد. مسئله اين است كه كفگير به ته ديگ خورده است و نه كسي را باقي گذاشتهايم و نه نيرويي تربيت كردهايم.»
مقدمهاي كه حجاريان، تالي آن را در گفتوگو با «مشق نو» عنوان كرده است و ميگويد: «تاكتيك اصلي اصلاحات، سازماندهي نيروها از پايين است. اين روش در گسترش احزاب، سازمان آهنين، بسيج تودهاي و انواع سازمانهاي مردمنهاد متجلي ميشود و حتي بعضي مواقع ميتوان به نافرماني مدني فكر كرد. اساساً معتقدم فشار از پايين با انتخابات پديد نميآيد. انتخابات به معناي كنوني آن، مصداق گدايي قدرت است. اصلاحات صدقهبگير نيست و اگر مكنت دارد، بايد با اتكا بر آن به بازار سياست برود. اگر پول بازار سياست را نداشتيم، بايد تلاش كنيم آن را كسب كنيم نه آنكه به هر جنس بُنجلي تن دهيم. اين گفتمان بايد تحكيم و ترويج شود. معتقدم با مكانيسمهايي فراتر از احزاب برآمده از كميسيون ماده 10 ميتوان به مصاف بحران نمايندگي رفت و به شبكههاي اجتماعي مستقل فكر كرد. ابتدا بايد تجمع سلولي داشت و اقداماتي مانند كتابخواني، جزوهخواني و... صورت داد؛ سپس تجمعهاي موضوعي و بعد هم تجمعهاي سراسري انجام شود.» اما جالب اين است كه حجاريان در پس اين ظاهر فراانتخاباتي هدفي انتخاباتي را پنهان كرده هدفي كه اين نظريهپرداز اصلاحطلب در ميزگرد «شرق» از آن رونمايي ميكند، سعيد حجاريان با انتقاد از تحريم و سكوت انتخابات مجلس هفتم شوراي اسلامي از سوي «مجمع روحانيون مبارز» و اطلاق عنوان «سكوت منفعل» بر آن تأكيد ميكند: «ميشود در انتخابات حاضر شد؛ ولي تنها از فرصت انتخابات استفاده كرد. زمان انتخابات فضا باز است، سياسيون امكان سخنراني دارند و احزاب ميتوانند سازمان حزبيشان را تقويت كنند. ذيل اين راهحل ميتوانيم زمين سياست را خالي نكنيم؛ اما لزوماً سياستمداران انتخاباتي هم تعريف نشويم؛ يعني اساساً كانديدا معرفي نكنيم؛ البته اگر نمايندگان شايستهاي انتخاب شدند، ميتوانيم از زبان و تريبون آنها سخن بگوييم بيآنكه مسئوليتي متوجه اصلاحطلبي كنيم.»
ترجمان ساده اين جملات اين ميشود كه، اصلاحطلبان از يك سو از فضاي تبليغات انتخاباتي براي طرح سخنان تند و راديكال خود و هدايت افكار عمومي استفاده ميكنند و از سوي ديگر، به طور رسمي از هيچ كانديدايي حمايت نميكند تا هم حساسيت و زدگياي را كه نسبت به نيروهاي اصلاحطلب و نامزدهاي اين جريان ميان مردم به وجود آمده است دور بزنند و هم از پاسخگويي درباره عملكرد منتخبان احتمالي نزديك به اين جريان شانه خالي كنند. به تعبير ديگر اصلاحطلبان اين بار قصد دارند سربازان نامرئي خود را به ميدان انتخابات بفرستند تا بدون هزينه از برند اصلاحات مجلس را فتح كنند.