پس از حملات تندي كه محمدرضا تاجيك عليه اصلاحات بر زبان جاري كرد، اكنون سعيد حجاريان قلمش را در اين راستا تيز كرده و هر روز مطالب جديدتري در تضعيف اين جريان منتشر ميكند.
حجاريان به تازگي با ارائه دستهبندي جديدي از جريان اصلاحات، به طور رسمي خروج بخشي از اصلاحطلبان با عنوان سبزها را از نظام پذيرفته است. وي در يادداشتي در پايگاه «مشق نو» وابسته به علوي تبار، اصلاحطلبان را به پنج طيف «چپ خط امامي، اصلاحطلب، جنبش سبز، خط امامي دستآموز و اصلاحطلب دستآموز» تقسيم كرده است و تصريح ميكند تفاوت اصلاحطلبان با چپ خط امامي در تجديدنظرطلبي آنهاست و سبزها از دايره نظام خارج شده و به اپوزيسيون پيوستهاند.
پرسش اساسي اين است كه هدف از اين اعترافات سنگين، اما ديرهنگام چيست و چرا تئوريسين اصلاحات در شرايط فعلي به فكر طيفبندي اين جريان افتاده است؟
نگاهي به روند نوشتههاي حجاريان نشان ميدهد وي نگراني زيادي درباره شكست اين جريان در انتخابات پيش رو دارد؛ از همين رو، نخستين پيشنهاد انتخاباتياش به اصلاحات براي مجلس يازدهم راهبرد تحريم بود؛ موضوعي كه با واكنش منفي طيفهاي زيادي از اين جريان مواجه شد. عقلاي اين جريان تحريم را به بهانه خالي كردن ميدان براي رقيب پس زدند؛ اما واقعيتهاي ديگري پشت آن نهفته بود كه يكي از آنها ميتوانست زدن تير خلاص بر پيكر بيجان اصلاحات باشد.
با رد قاطعانه پيشنهاد تحريم، حجاريان تلاشهاي خود را براي منصرف كردن اصلاحطلبان از ورود به رقابتهاي انتخاباتي در دستور كار قرار داد. وي اصلاحات را از گدايي قدرت منع كرد و گفت: «اصلاحات صدقهبگير نيست و اگر مكنت دارد، بايد با اتكا بر آن به بازار سياست برود. اگر پول بازار سياست را نداشتيم، بايد تلاش كنيم آن را كسب كنيم، نه آنكه به هر جنس بُنجلي تن دهيم.»
هنگامي كه تلاشهاي او براي منصرف كردن اين جريان به نتيجه نرسيد، ايده مشاركت مشروط را مطرح كرد كه ميگفت: «شايد عقلانيترين راهبرد را بتوان در «مشاركت مشروط» جست و از فرصت انتخابات استفاده كرد؛ ولي چنانچه شروط مطرح شده برآورده نشد، عطاي انتخابات را به لقايش بخشيد.»
از نظر بسياري از اصلاحطلبان، مشاركت مشروط ادامه همان طرح تحريم انتخابات تلقي ميشد؛ زيرا نه شروط اصلاحات مشخص بود و نه احتمال عقبنشيني نظام در مقابل شروط آنها وجود دارد؛ بنابراين، اين ايده در واقع نام ديگر تحريم بود؛ اما حجاريان با حضور اصلاحطلبان در جلسات شوراي نگهبان، گفتوگو با اصولگرايان و تقاضاي مجوز براي «جبهه اصلاحات ايران اسلامي» متوجه بيفايده بودن ايده انتخاباتي خود شده و اينك طرحي نو براي منصرف كردن آنها در انداخته است. در اين طرح حجاريان ميكوشد از يك اصلاحات در تقابل با نظام تعريف كرده و از سوي ديگر اصلاحطلبان درون قدرت را به اتهام همكاري با نظام به عنوان «دستآموز» معرفي كند. تأكيد وي بر اينكه بخشي از خط اماميها نيز دستآموز هستند، با هدف بدنام كردن برخي عناصر اصلي چپ مذهبي صورت ميگيرد.
احتمال ديگر اينكه وقتي جرياني اميد به موفقيت در انتخابات را ندارد، به طور طبيعي از گرم كردن تنور انتخاباتي كه برايشان ناني ندارد هم خودداري ميكنند. بسياري از اصلاحطلبان معتقدند بدون حضور آنها مشاركت حداكثري آسيب ميبيند. «آرمان» در همين رابطه در آخرين روز هفته گذشته به نقل يك اصلاحطلب نوشت: «اگر اصلاحطلبان وارد صحنه انتخابات نشوند، دو اتفاق خواهد افتاد؛ نخست اينكه مشاركت كاهش پيدا ميكند و دوم اينكه بالاجبار و در جهت عكسالعملي كه مردم نشان ميدهند به جناح مقابل نيز رأي نميدهند؛ بنابراين مجلس از حيث كيفيت به شدت افت خواهد كرد.»
احتمال قويتر اين است كه حجاريان و ديگر اصلاحطلباني كه خود را اصلي و ديگران را بدلي ميدانند، نگران تبديل شدن به اقليت در برابر اكثريت هستند. چنانكه موسويلاري «حجاريان را در اقليت خواند.» يا صادق خرازي از عقلاي اصلاحطلب خواست آلودگان اصلاحطلب را تصفيه كنند.
احتمال مهمتري از مسائل انتخاباتي نيز وجود دارد و آنكه اصلاحات در آستانه انشعابي بزرگ قرار گرفته كه ميتواند ميان شاخه درون قدرت و برون قدرتش فاصلهاي دائمي ايجاد كند.