نظامهاي گوناگون سياسي در مورد موضوع تحليل سياسي و ميزان اطلاعرساني در ميان افكار عمومي در مورد مسائل مختلف داخلي و سياسي دو رويكرد را در پيش ميگيرند. رويكرد اول خاصگرايي و محدود كردن اين موضوعات در حوزههاي دانشگاهي و در ميان گروهها و جريانهاي خاص و رويكرد دوم عمومي كردن اين مسائل و آگاه شدن افكار عمومي از همه مسائل مهم سياسي است. در واقع اينكه مردم و ملت يك كشور با پديدههاي سياسي و اجتماعي داخلي و خارجي بيگانه باشند يا به صورت شفاف در جريان اين امور قرار بگيرند، دو رويه متفاوت است كه حكومتها برحسب ماهيت اصلي خود يك روش را انتخاب ميكنند.
جمهوري اسلامي ايران برخلاف رژيم پيشين و بسياري از كشورهاي غربي و شرقي به جاي خاصانگاري و بيگانه شدن با جامعه، مسير دوم را انتخاب كرده و اين همان راهي است كه از بدو انقلاب اسلامي با رهنمود از انبيا و ائمه، نگاهش به جامعه، رويكرد «امام و امت» بوده و هيچ فاصلهاي در حوزههاي بينشي و دانشي عرصه سياسي بين اين دو ركن اصلي قائل نيست. فهم مسائل و پديدههاي سياسي در سطوح گوناگون ملي، منطقهاي و جهاني براي آحاد جامعه از لوازم اصلي مشاركت سياسي است كه رسانههاي جمهوري اسلامي ايران موظف به تبيين آن هستند.
رهبر معظم انقلاب(مدظلهالعالي) با همين رويكرد اصيل و اسلامي رويه جمهوري اسلامي ايران در بالا بردن سطح بصيرت سياسي جامعه را تبيين ميكنند و در بيانيه گام دوم انقلاب اسلامي ميفرمايند: «تحليل سياسي و فهم مسائل بينالمللي در موضوعاتي همچون جنايات غرب به خصوص آمريكا، مسئله فلسطين و ظلم تاريخي به ملت آن، مسئله جنگافروزيها و رذالتها و دخالتهاي قدرتهاي قلدر در امور ملتها و امثال آن را از انحصار طبقه محدود و عزلتگزيدهاي به نام روشنفكر، بيرون آورد. اينگونه روشنفكري ميان عموم مردم در همه كشور و همه ساحتهاي زندگي جاري شد و مسائلي از اين دست حتي براي نوجوانان و نونهالان، روشن و قابل فهم گشت».
مثال عيني و روشن براي جامعه توجه به رسانه ملي قبل و بعد از انقلاب اسلامي است؛ در حالي كه تمام دغدغههاي رسانهها و مطبوعات رژيم سابق متمركز بر كپيبرداري از فيلمها و برنامههاي غربي بود، بعد از انقلاب اسلامي مهمترين رسالت رسانهها در همه عرصههاي رسانهاي توجه به اخبار و تحليلهاي سياسي است كه اوج اين حركت روشنگرانه را ميتوان در تأسيس شبكه خبر در سال 1378 و بعد از آن در عرصه جهاني در شبكههاي انگليسي زبان «پرستيوي» و عربي زبان «العالم» مشاهده كرد.
جمهوري اسلامي ايران با اعتقاد راسخ به مردمسالاري ديني و با هدف كيفيت بخشيدن به مشاركت مردم در حوزه سياسي اين رويه را دنبال كرده است تا با رويكرد بصيرتافزايي سياسي و افزايش سطح دانش و بينش سياسي افكار عمومي در داخل و خارج از كشور، سياست و مسائل پيرامون آن را از انحصار روشنفكران، دانشگاهيان و جريانهاي محدود سياسي خارج كند و اين از واقعيتهايي است كه در چهل سال گذشته بر همگان نمايان شده است؛ تا جايي كه افكار عمومي در داخل كشور در كمترين زمان ممكن از بسياري از اين مسائل و موضوعات آگاه شده و با واكنشهاي منطقي و وفادارانه به اين حوزهها ميتوانند تكيهگاه محكم نظام جمهوري اسلامي ايران در پيشبرد اهداف خود باشند. در واقع آنچه موتور محرك مشاركت سياسي مردم در نظام جمهوري اسلامي ايران است، همين افزايش دانش و بينش سياسي است كه از طريق روشنگري عمومي به دست آمده است و اگر اين روشنگري عمومي نبود حضور مردم در صحنههاي گوناگون مانند انتخابات، راهپيمايي و... يا ميبايست كاهش مييافت يا شبيه سياه لشكري ميشد كه اين حضور و مشاركت گسترده را به يك كارناوال تبديل ميكرد. امروزه در نقاط مختلف جهان تجمعات سياسي برگزار ميشود كه نمونه آن كارناوالهاي تبليغاتي است كه در كشورهاي گوناگون غربي شكل ميگيرد؛ اما به دليل نداشتن آگاهي و دانش و بينش عمومي شركتكنندگان در اين راهپيماييها، هيچگاه پيامدي كه مشاركت در ايران دارد در آنجا مشاهده نميشود.
با وجود حركت پيشروانه جمهوري اسلامي ايران در چهل سال گذشته، گام دوم انقلاب اسلامي يعني چهل سالگي دوم آن نيازمند ترميم برخي كاستيها و نقصهايي است كه در اين مسير پر افتخار ممكن است مانع تحقق اهداف مورد نظر جمهوري اسلامي ايران شود. يكي از اين موانع فرهنگي كه بايد از بين برود حضور جوانان انقلابي و خانوادههاي ايشان، همچنين حضور پررنگتر طلاب و روحانيون عزيز در عرصه شبكههاي اجتماعي براي مقابله با هجمههاي سنگين ضد انقلاب و دشمنان اسلام است. پيروي از انديشههاي رهبر معظم انقلاب به ما ميآموزد كه اين عرصه مهم روشنگري را براي دشمن خالي نگذاريم و براي آگاهي دادن به جامعه و مردم از هيچ ابزار رسانهاي غفلت نكنيم.