اکنون جمهوری اسلامی در یک مقطع حساس تاریخی، اقدام به اتخاذ تصمیمات راهبردی در موضوع «برجام» کرده است. کاهش «تعهدات برجامی» از سوی ایران، مهمترین تصمیم مسئولان جمهوری اسلامی پس از انعقاد این توافقنامه بینالمللی و اجرای آن به حساب میآید.
دعوت به خویشتنداری و صبر پیشه کردن هر یک از طرفها در منازعات دوجانبه، چندجانبه و بینالمللی، یک اصل ثابت و رویه معمول است؛ اما به دلایل گوناگون، در یک نقطه معین در هر منازعه و اختلافی، صبر هر یک از طرفهای آن منازعه ممکن است پایان یافته و وضعیتهای جدید رقم بخورد. در چنین شرایطی برای ذهنهای فعال و پرسشگر، این سؤال پدید میآید که چرا و به چه دلیل این صبوری به خرج دادنها و خویشتنداری کردنها پایان یافت؟ آیا با محاسبات دقیق انجام شده و بر مبنای عقلانیت، چنین تصمیماتی اتخاذ شده یا بر اساس محاسبات غلط انجام گرفته است؟ تأمین «منافع حیاتی»، «منافع ملی» و در صدر این منافع، تأمین «امنیت ملی»، شاخصههای اصلی و معیارهای درست برای پاسخ دادن به این قبیل پرسشها است. اکنون جمهوری اسلامی در یک مقطع حساس تاریخی، اقدام به اتخاذ تصمیمات راهبردی در موضوع «برجام» کرده است. کاهش «تعهدات برجامی» از سوی ایران، مهمترین تصمیم مسئولان جمهوری اسلامی پس از انعقاد این توافقنامه بینالمللی و اجرای آن به حساب میآید. وقتی در تاریخ 18 اردیبهشت 1398، جمهوری اسلامی چنین تصمیمی را اتخاذ و اعلام کرد، این پرسش مطرح شد که چرا صبر راهبردی ایران در برابر بدعهدیهای طرفهای مقابل در برجام پایان یافت؟
با معیار و ملاک «منافع ملی» و «حقوق ملت ایران»، به آسانی میتوان دلایل پایان یافتن صبر راهبردی جمهوری اسلامی ایران در موضوع «برجام» را درک و آن را به صورت معقول و منطقی تبیین کرد. استفاده از دانشها و فناوریهای نوین و از جمله فناوری هستهای و برخورداری از منافع آن، حق طبیعی برای همه ملتها و کشورها محسوب میشود. در هنگامه و پس از دستیابی ملت ایران به چرخه سوخت هستهای، غربیها با محوریت آمریکا با اهداف و انگیزههای سیاسی، آن را بهانه قرار داده و جمهوری اسلامی را به تلاش و حرکت به سمت تولید سلاح هستهای متهم کرده، کشورمان را با انواع تحریمهای ظالمانه تحت فشار قرار دادند. نظر به اینکه در دکترین دفاعی جمهوری اسلامی، سلاح هستهای نه تنها هیچ جایگاهی ندارد؛ بلکه بر مبنای فتوای شرعی رهبر معظم انقلاب اسلامی؛ تولید، نگهداری و استفاده از آن خلاف شرع اعلام شده، ایران تصمیم به مذاکرات هستهای با هدف شفافسازی و اعتمادسازی بینالمللی در این موضوع گرفت. مذاکرات هستهای بین ایران و کشورهای گروه 1+5، در نهایت به «برجام» منتهی شد. بر اساس برجام، از یکسو ایران متعهد به پذیرش مجموعهای از محدودیتها در فعالیتهای هستهای خود شد و از دیگر سو طرفهای مقابل و در رأس آنها آمریکاییها، متعهد به برداشتن تحریمهای ظالمانه وضع شده علیه ملت ایران شدند. با اجرایی شدن برجام، دولت ایران به سرعت به همه تعهدات برجامی خود عمل کرد؛ اما طرف مقابل نه تنها به آن تعهدات پذیرفته شده در برجام عمل نکرد، بلکه آمریکا با تصمیم ترامپ از برجام خارج شد و سیاست تشدید تحریمها و وضع تحریمهای جدید علیه ملت ایران را در پیش گرفت. سه کشور اروپایی شامل انگلیس، فرانسه و آلمان، با ابراز تأسف از خروج آمریکا از برجام، ضمن دعوت ایران به خویشتنداری در قبال این رفتار آمریکا، وعده دادند در صورت باقی ماندن جمهوری اسلامی در برجام، به تعهدات خود در راستای بهرهمند شدن ملت ایران از منافع اقتصادی برجام عمل کنند و در مقابل تحریمهای آمریکا بایستند. با گذشت یک سال از خروج آمریکا از برجام و استمرار پایبندی ایران به تعهدات برجامی، مشخص شد اروپاییها نه تنها هیچ ارادهای برای شکستن تحریمهای ظالمانه علیه ملت ایران ندارند؛ بلکه در اعمال فشارهای ظالمانه به جمهوری اسلامی به صورت علمی و برخلاف شعارهای اعلامی، با آمریکا همراه هستند. بدیهی است در چنین شرایطی، استمرار صبر راهبردی ایران و تداوم خویشتنداری در برابر بدعهدیها، معنایی جز پایمال کردن «حقوق ملت ایران» نداشته باشد. بر همین اساس، جمهوری اسلامی در سالروز خروج آمریکا از برجام و در راستای تأمین منافع ملی و امنیت ملی، به دوران خویشتنداری در برابر عهدشکنیهای طرفهای مقابل در برجام پایان داد و سیاست «کاهش محدودیتها» در فعالیتهای هستهای را در پیش گرفت. جمهوری اسلامی فرایند کاهش محدودیتها را با تعیین مهلت 60 روزه مشخص و به اروپایی اعلام کرد تحت هیچ شرایطی این مهلت تمدید نخواهد شد. تنها شرط جمهوری اسلامی برای بازگشت به تعهدات برجامی، عمل طرفهای مقابل به تعهدات طبق برجام است. در بخشی از بیانیه شورای عالی امنیت ملی، ضمن تشریح چرایی پایان صبر راهبردی جمهوری اسلامی، فرایند اعمال سیاست کاهش تعهدات و محدودیتها اعلام شده است: «اکنون یک سال از خروج غیر قانونی ایالات متحده آمریکا از توافق برجام و نقض مصوبات شورای امنیت سازمان ملل متحد توسط آمریکا میگذرد و آن کشور با قلدری تمام و برخلاف تمامی اصول شناخته شده بینالمللی تحریمهای یکجانبه و غیر قانونی خود را مجدداً اعمال کرده است. این زورگویی آشکار آمریکا متأسفانه با هیچ اقدام در خور و متناسب از سوی شورای امنیت و یا اعضای باقی مانده در برجام مواجه نشده است. جمهوری اسلامی ایران در طول یک سال گذشته، نهایت خویشتنداری را از خود نشان داده و به درخواست دیگر اعضای برجام، فرصت قابل توجهی در اختیار آنها قرار داده است تا اثرات و تبعات خروج آمریکا از برجام را جبران کننند.» در ادامه این بیانیه آمده است: «متأسفانه این حسن نیت و خویشتنداری هوشمندانه مردم ایران بیپاسخ مانده و غیر از صدور بیانیههای سیاسی، هنوز سازوکار عملیاتی برای جبران تحریمهای آمریکا مستقر نشده است. بنابراین، جمهوری اسلامی برای تأمین حقوق خود و بازگرداندن توازن به مطالبات طرفین در این توافق، گزینهای غیر از «کاهش تعهدات» ندارد.»
براساس بیانیه شورای عالی امنیت ملی، فرایند کاهش تعهدات عبارت است از:
1ـ کنار گذاشتن تعهد رعایت مربوط به سطح نگهداری ذخایر اورانیوم غنی شده و ذخایر آب سنگین از روز صدور بیانیه.
2ـ پس از پایان مهلت 60 روز، چنانچه طرفهای مقابل به تعهدات به ویژه در حوزههای بانکی و نفتی عمل نکنند، جمهوری اسلامی رعایت محدودیتهای مربوط به سطح غنیسازی اورانیوم و اقدامات مربوط به مدرنسازی رآکتور آب سنگین اراک را نیز متوقف خواهد کرد.
3ـ در صورت استمرار بیتعهدیهای طرفهای مقابل، جمهوری اسلامی مرحله به مرحله اجرای تعهدات خود را متوقف میکند. اکنون و در آستانه پایان مهلت 60 روزه، جمهوری اسلامی سطح نگهداری اورانیوم غنی شده را به بالای 300 کیلوگرم افزایش داده و با مشخص شدن ادامه بدعهدی طرف اروپایی، ایران در آستانه کاهش مرحله دیگری از محدودیتها قرار گرفته است. اظهارات رئیسجمهور کشورمان مبنی بر اینکه اینستکس تو خالی به درد ما نمیخورد و از 16 تیر، سطح غنیسازی ما 3/67 درصد نخواهد بود و در هر سطحی که نیاز داشته باشیم، غنیسازی خواهیم کرد، از اراده جدی جمهوری اسلامی برای تأمین منافع ملی حکایت دارد.