يكي از شاخصههاي انتخابات شايسته نظام اسلامي اين است كه فرايند انتخابات به نحوي باشد كه در نهايت شايستگان و اصلحان بر مسند قدرت تكيه زنند. اين مسئله رمز تعالي و ارتقاي نظام اسلامي است كه در آموزههاي ديني نيز فراوان بر آن تأكيد شده است.
مسئله صلاحيتها را ميتوان دال مركزي توزيع قدرت در نظام سياسي در اسلام دانست. در نظام اسلامي هيچ مسند قدرتي نيست كه صاحب آن بدون داشتن صلاحيت، مشروعيت تكيه زدن بر آن را داشته باشد. اگر هر فرد در نظام اسلامي به اندازه ذرهاي قدرت داشته باشد، بايد به همان اندازه از صلاحيت برخوردار باشد؛ وگرنه حق اعمال آن قدرت را ندارد و قدرت مذكور نامشروع خواهد بود. در واقع صلاحيت رمز مشروعيت به حساب ميآيد و اين منطق جاري در نظام اسلامي است كه حاصل آن شايستهسالاري و تكيه زدن صاحبان صلاحيت بر مسند قدرت است.
در اين ميان اين پرسشها مطرح ميشود كه صلاحيتها براي نامزدهاي كسب قدرت در عرصههاي مختلف چگونه احراز ميشود؟ نقش نخبگان در اين ميانه چيست و چه بخشي از اين فرايند بر عهده تودههاي مردم است؟
در يك تقسيمبندي معقولانه براي تحقق شايستهسالاري فرايندي دو مرحلهاي طرحريزي شده است. شوراي نگهبان نهاد و مرجعي است كه مطابق با قانون اساسي بررسي صلاحيتها در انتخابات مختلف كشور را بر عهده دارد. همچنين با استعلام از نهادهاي قانوني چهارگانه اعم از دستگاههاي انتظامي، اطلاعاتي و امنيتي، صلاحيت حداقلي نامزدها را مطابق با معيارهاي قانوني كشور بررسي ميكند.
گام دوم احراز صلاحيتها كه از آن ميتوان به عنوان احراز حداكثري ياد كرد و بر عهده مردم گذاشته شده است، انتخاب اصلح است. در واقع، مرحله تكميلي و پاياني احراز صلاحيتها كه تشخيص و انتخاب آن بر عهده مردم واگذار شده است نه بر عهده مسئولان و نخبگان! و در تعبيري از رهبري، اصلح گزيني «هنر مردم» خوانده شده است. به واقع اين مردم هستند كه با شناخت و تشخيص خود بهترين را بر ميگزينند و بر مسند قدرت مينشانند.
البته اين تعبير بدان معنا نيست كه تودههاي ملت نيازمند راهنمايي و مشورت با نخبگان و آگاهان نيستند، بلكه به آن معناست كه قرار نيست نخبگان به جاي تودهها تصميم بگيرند و ملت در امر انتخابات مقلد نخبگان شود. به واقع رهنمود و توصيه نخبگان و آگاهان ملت تنها در سطح ارشاد و راهنمايي باقي است و تصميم نهايي به ملت واگذار شده كه آزادانه و البته آگاهانه به پاي صندوقهاي رأي بروند و نامزدهاي مورد علاقه خود را تعيين كنند و هر چه حاصل خروجي اين فرايند باشد، قطعاً مطلوب نظام اسلامي خواهد بود.
يكي از پرسشهاي مطرح در زمينه انتخاب اصلح آن است كه با توجه به وجود دستگاه نظارتي شوراي نگهبان و تأييد صلاحيت نامزدها، چرا اينقدر بر تلاش براي انتخاب اصلح تأكيد شده است؟ پاسخ اين پرسش را ميتوان در كلام رهبر معظم انقلاب اسلامي جستوجو كرد. معظمله در اين باره ميفرمايند: «البته هيچكس در صحنه انتخابات وارد نميشود، مگر اينكه شوراي نگهبان صلاحيت او را اعلام كند؛ بنابراين كساني كه وارد صحنه انتخابات ميشوند، اشخاصي هستند كه شوراي نگهبان، كه امين مردم در اين قضيه است، پاي اسم آنها را امضا كرده و اعلام صلاحيت نموده است؛ بنابراين، همه صلاحيت دارند؛ منتها امر رياست جمهوري، بالاتر از اين حرفهاست. بايد گشت و اصلح را پيدا كرد... مهم است. چون اين امر مهم است، تفاضل هرچه هم كم باشد، اهميت پيدا ميكند. در كارهاي كلان، اين طور است.» (13/2/1376)
اين الگو ضمن آنكه تضمينكننده شايستهسالاري با تعريف فرايند دو مرحله احراز صلاحيتهاست، اولاً توانسته بين اثرگذاري نخبگان و تودهها نيز نوعي توازن برقرار كند، ثانياً با سپردن مرحله اصلي و نهايي انتخاب به مردم، الگويي ناب از مردمسالاري ديني را به نمايش بگذارد كه در ميان همه دموكراسيهاي دنيا ممتاز و بينظير است.