رشتههای گوناگون هنری از جمله بخشهای اشتغالزا و رونقبخش اقتصادی محسوب میشوند که زمینه رشد و توسعه آنها در جای جای کشور ما فراهم است. ایران به دلیل شهرت جهانی در برخی رشتهها و محصولات هنری جایگاه و ظرفیت ویژهای برای برندسازی و تجاریسازی محصولات هنری دارد. با این حال وضعیت کنونی حوزههای گوناگون هنری نشان میدهد که این حوزه مورد توجه قرار نگرفته است. هنر و هنرمند در کشور مورد بیمهری قرار دارد و آنچنان که باید توجه جدی به آنها نمیشود.
در این میان این پرسشها مطرح میشود که هنر قلمزنی، معرقکاری و منبتکاری اصفهان، سفالگری یزد و کرمان، گلیمبافی بیرجند و کاشان، چاقوسازی و ملیلهکاری زنجان و دیگر رشتههای گوناگون هنری فاخر کشورمان در میان انواع مشاغل و تولیدیهای کوچک و بزرگ کشور چه جایگاهی دارند؟ آیا هدفگذاری توسعهای برای این رشتهها در کشور وجود دارد؟ این رشتهها چه درصدی از برنامهریزیهای کلان دولتی در حوزه اشتغالزایی را به خود اختصاص میدهند؟ در حوزه سیاستهای حمایتی از تولید داخلی، تاکنون چه حمایتهایی از تولیدات و تولیدکنندگان محصولات هنری کشور شده است؟ و...
در این شماره به بررسی وضعیت رشتههای هنری خوشنویسی، تهذیب، منبت و معرقکاری از زبان استاد فضلالله فیضی پرداختهایم.
این هنرمند ۴۷ ساله، در اصل استاد خوشنویسی است؛ اما در تمامی حوزههای هنری یاد شده نیز تسلط دارد. وی درباره علت فعالیتش در چندین رشته هنری میگوید: «هنر خوشنویسی، هنری خاص است و تنها افراد مطلع میتوانند به ظرافتهای این هنر پی ببرند و عموم مردم معمولاً با آن بیگانه هستند. ما برای اینکه بتوانیم اقشار بیشتری را به این هنر علاقهمند کنیم، هنر خوشنویسی را به شکل تجسمیتر درآوردهایم تا تعداد بیشتری از مردم با آن ارتباط برقرار کنند؛ زیرا این نوع روشها برای مردم ملموستر و جذابتر است. تولیدات ما در این مسیر، تلفیقی از رشتههای مختلف هنری است که شامل طراحی، خوشنویسی، تذهیب، معرق و منبتکاری میشود.»
با وجود خاص بودن رشته خوشنویسی، استاد فیضی از اهمیت این رشته به عنوان مبنای فعالیت در رشتههای ترکیبی دیگر گفت و اینکه «کسی که خوشنویس است، بهتر و زیباتر میتواند حروف را معرق کند. بسیاری از استادان معرق هستند که در این رشته واقعاً ماهرند؛ ولی، چون خط را به خوبی نمیشناسند، ماحصل کار آنها در حوزه معرقکاری اثر جذابی نمیشود.»
در آثار تلفیقی وی آناتومی طرحها و ترکیب اجزاء به خوبی رعایت میشود. در خوشنویسی، به دلیل اینکه پایه هنری استاد فیضی است، این تبحر شکل جامعتری مییابد و در نقاشی و سایر بخشهای هنری دیگر نیز دقت و تخصصکاری وی مورد تأیید استادان فن است.
قابلیتها و مزیتهای اقتصادی
رشتههای مختلف هنری ظرفیت بسیار خوبی برای فعالیتهای اقتصادی دارند. «سرمایه اولیه مورد نیاز در بسیاری از رشتههای هنری در حد صفر است و این یعنی امکان ایجاد مشاغل متعدد با سرمایهگذاری صفر.» در صورت ایجاد زمینههای کاری مناسب و تضمین بازارهای فروش محصولات هنری، میزان جذب نیروی کار در این حوزه بسیار قابل توجه است. به طوری که میتوان در یک برنامهریزی کوتاهمدت چند ساله، اشتغالزایی میلیونی در حوزههای گوناگون هنری کشور به وجود آورد و درصد رو به رشد بیکاری کشور را کاهش داد.
«با گذشت زمان، ارزش اقتصادی محصولات مصرفی و ویترینی کاهش مییابد؛ اما محصولات هنری وضعیت عکس دارند و هرچقدر آثار هنری رنگ و بوی کهنگی مییابند، ارزش اقتصادی آنها به مراتب بالاتر میرود. همین ویژگی در آثار هنری موجب شده است به خرید محصولات هنری فاخر با نگاه سرمایه غیرجاری و سودآور نگریسته شود.»
مشکلات و موانع پیش رو
انسان به دلیل فطرت زیباییشناختی خویش، به رشتههای مختلف هنری علاقهمند است و در واقع بیشتر افراد در اقصینقاط دنیا مجذوب تولیدات هنری گوناگون میشوند. آقای فیضی در این زمینه نظر دیگری دارد و میگوید: «در کشور ما اولاً به دلیل شکل نگرفتن فرهنگ صحیح مصرف و ثانیاً کاهش توان خرید خانوار، خانوادههای ایرانی هزینه کمی برای خرید آثار هنری مختلف صرف میکنند.» وی همچنین با انتقاد از توجه کم مسئولان به ظرفیت صادراتی محصولات هنری میافزاید: «حمایت ناکافی از فرایند تولید و صادرات آثار هنری میان مسئولان و دستگاههای حاکمیتی موجب شده است در برخی رشتههای هنری مثل فرشبافی و محصولات معرق، منبت، قلمزنی و... نیز طی سالیان گذشته شاهد افت جایگاه ایران در میان کشورهای رقیب باشیم.»
بهگفته وی، بیشتر کارآموزان رشتههای هنری در میان راه خسته میشوند و از ادامه یادگیری بازمیمانند و با همان دانستههای ناقص محصول تولید میکنند. این امر نیز بر جایگاه هنر در کشور و دنیا لطمه میزند و موجب گسترش تولید محصولات ضعیف هنری در بازار میشود.
نبود گالریها و نمایشگاههای گوناگون هنری در کشور برای معرفی محصولات با هدف برندسازی آنان در کشور و ایجاد زمینه جذب توریست و ارزآوری از طریق فروش محصولات نمایشگاهی از جمله کمبودها محسوب میشود.
مورد بعد نبود تبلیغات مناسب رسانهای در صداوسیما و سایر رسانههای کشور است. معرفی هنرمندان مختلف کشور در رشتههای هنری، تولیدات هنری گوناگون و... میتواند زمینهساز اصلاح فرهنگ کشور در بخش هنر باشد.
سازمانها و ارگانهای حاکمیتی نیز نقش فعالی در احیای رشتههای هنری ایفا نمیکنند. همچنین حمایت مالی و کاری زیادی هم از هنرمندان و... نمیشود؛ ولی امکانات فراوان دولتی و مراکز مختلف با عنوان مراکز هنری و فرهنگستانها در کشور وجود دارد که البته بهرهوری صحیحی از این امکانات در راستای ارتقای جایگاه هنر کشور صورت نمیگیرد.