«اثرات جانبی» وقتی مطرح میشود که یک بنگاه یا فرد فعالیتی را انجام دهد که به طور مستقیم بر دیگران (بنگاه یا فرد دیگر) اثر (مثبت یا منفی) بگذارد؛ ولی به ازای آن پولی پرداخت یا دریافت نکند. به این معنا که فرد یا بنگاه ایجادکننده اثر جانبی، هزینهها یا منافع ناشی از این عمل را در محاسبات خود وارد نمیکند. تعریف بالا با وجود ساده بودن، نکته مهمی دارد که میتواند منشأ بعضی از ابهامها بشود. هنگامیکه میگوییم به طور مستقیم، منظور کنار گذاشتن هر گونه اثری است که به وسیله قیمتها انتقال مییابد.
اثرات جانبی از نظر تأثیرگذاری بر امور اقتصادی به دو دسته مثبت یا منفی تقسیم میشود. اثر جانبی مثبت زمانی اتفاق میافتد که فعالیت بنگاه یا فرد تولیدکننده اثر جانبی سبب افزایش مطلوبیت واحدی شود که از آن تأثیر میپذیرد. برای نمونه وقتی فردی خلاقیتی به خرج میدهد و فکر یا کالای بدیعی عرضه میکند که تحولی در جامعه ایجاد میکند، شاید بابت آن مبلغی هم دریافت کند؛ اما اثرات مثبت آن به مراتب بیشتر از قیمت آن است و به کل جامعه میرسد. برای نمونه، ابداع فکر الگوریتم که سبب ایجاد رایانه شد، شاید برای مبدع آن درآمد چندانی هم ایجاد نکرده باشد؛ ولی منافع مثبت آن نصیب کل جامعه بشری شده
است.
اثر جانبی منفی زمانی اتفاق میافتد که فعالیت بنگاه یا فرد تولیدکننده اثر جانبی سبب کاهش مطلوبیت واحدی شود که از آن تأثیر میپذیرد. برای نمونه کارخانهای را در نظر بگیرید که فولاد تولید میکند. این کارخانه دود کورههای خود را به هوا میفرستد که اثر منفی بر محیط اطراف و از جمله بر فعالیتهای کشاورزی و نیز سلامت افراد پیرامون کارخانه دارد؛ اما این کارخانه به ازای این فعالیت که سایرین را متأثر میکند، مبلغی پرداخت نمیکند؛ از این رو کالای خود را ارزانتر از حالتی که مجبور به پرداخت هزینه تحمیل شده بر سایرین بود، عرضه میکند. اگر کارخانه مجبور میشد هزینههای تولید آلودگی را بپردازد، به طور مسلم برای کاهش هزینههایش مقدار کمتری آلودگی تولید میکرد.
در یک تقسیمبندی دیگر که بر اساس تعداد واحدهای اقتصادی درگیر انجام میشود، اثرات جانبی را به دو دسته «دوجانبه» و «چندجانبه» تقسیم میکنند.
اثر جانبی دوجانبه زمانی اتفاق میافتد که تنها یک واحد (فرد یا بنگاه) آن را تولید و تنها یک واحد از آن تأثیر میپذیرد، ولی در دسته دوم چند واحد تولیدکننده اثر جانبی بوده و چند واحد نیز از آن تأثیر میپذیرند که این دسته خود به دو دسته تمامشدنی و تمامنشدنی تقسیم
میشوند.
اثرات جانبی احتمالاً مورد توجهترین دلیل برای دخالتهای دولت از سوی اقتصاددانها هستند. از این مسئله به تناوب برای توجیه مالکیت دولت بر صنایع دارای اثرات جانبی مثبت و ممانعت از تولید کالاهای دارای اثرات جانبی منفی استفاده میشود.
در نهایت، «آدام اسمیت» اقتصاددان معروف خاطرنشان کرده است، خودمداری و خودپنداری معمولاً سبب میشود بازارها هر چه را که مردم میخواهند تولید کنند و برای آنکه فردی به ثروت دست پیدا کند، باید آنچه را که عموم مردم راغب و علاقهمند به خرید آن هستند، به فروش برساند. اثرات جانبی فواید اجتماعی ناشی از خودخواهی فردی را تحلیل و آن را به حداقل میرسانند.