فهم و ادراك موقعيت كنوني انقلاب و نظام اسلامي ايران نسبت به چند سده گذشته و همچنين در نگاهي مقايسهاي با كشورهاي همجوار و همگن از نظر مؤلفههاي قدرت ملي، ميزان و عمق نفوذ منطقهاي و مزيتهاي بينالمللي، در گرو فهم «تحول ذهني ايرانيان» و ادراك ارزش سرمايهاي به نام عزت سياسي و استقلال ملي در ابعاد گوناگون آن است. حكايت عزت و استقلال امروز جمهوري اسلامي حكايت گمشده تاريخي ذهن انسان مسلمان ايراني بود كه با كلام معجزهآساي امام و گفتمان انقلاب اسلامي و در قالب الهامبخش «ما ميتوانيم» رخ عيان كرد و انقلابي تمامعيار به معناي اتم كلمه در عرصهها و سطوح مختلف نرمافزاري و سختافزاري آدمها، نهادها و سازمانها اتفاق افتاد. نظام اسلامي امروز در نقطهاي رفيع، جايي كه در دوران معاصر هيچگاه آن را تجربه نكردهايم، قرار دارد.
آنچه بوديم
تمهيدي تاريخي ابعاد عظمت امروز ايران اسلامي و اهميت آن را به ما مينماياند؛ از دو قرن پيش و همزمان با شكستهاي ايران در مقابل روسيه در دو جنگ متوالي و جدايي هرات از ايران در زمان قاجار، اگرچه زمينههاي ضعف، زوال و انحطاط ايران آشكار شده بود و ايرانيان متوجه چالش عقبماندگي خود شدند؛ اما تلاشها براي احياي عظمت ايران در مقابل سلطه خارجي و استبداد داخلي همواره به صورت شكلگيري نهضتهاي استقلالخواهانه و آزاديخواهانه وجود داشته كه نخستين جرقه آن در نهضت تنباكو شعلهور شد و سپس در انقلاب مشروطه بروز و ظهور قدرتمندانهاي يافت. با اين حال، در بررسي نهضتهاي سياسيـ اجتماعي مترقيانه در ايران معاصر متوجه ميشويم هرگاه اين نهضتها براي احياي عظمت ايران كوشيدهاند يا هرگاه در روند تحولات، ميان خواستههاي امپرياليستي و ملي تصادم ايجاد شده است، دست پليد خارجي، ايرانيان عظمتطلب را به عقبنشيني واداشته و حاصل مبارزات آنها را تباه كرده است. نتيجه اين وضعيت براي ايران، عملاً نقض و از بين رفتن استقلال و تماميت ارضي كشور، از بين رفتن احساس عزت و اقتدار ملي، دستنشاندگي حكومتها و... بوده است.
در زمان محمدشاه قاجار وقتي ايران ميخواهد در بخشي از خاك خود نيرو پياده كند، بلافاصله با تهديد نظامي انگلستان مبني بر پياده كردن نيرو در خليجفارس به منظور آزادسازي هرات مواجه ميشود و در نهايت، دولت وقت ايران، در مقابل فشارهاي انگلستان تسليم ميشود و با انعقاد قرارداد «پاريس» استقلال هرات و جدايي آن را از ايران ميپذيرد. تسليم دولت ايران در مقابل فشارهاي روسها در برهه پس از انقلاب مشروطه، نمونه ديگري است كه موقعيت ما را در آن مقطع زماني تبيين ميكند. روسها با اقدام خود در به توپ بستن مجلس اول مشروطه، اين مجلس را با كمترين هزينه و به راحتي به تعطيلي كشاندند و در ادامه، با تهديد دولت ايران به اخراج هيئت مستشاري آمريكا از ايران و اولتيماتوم به دولت ايران (كه اگر ظرف 48 ساعت مستشاران مالي آمريكايي به رياست مورگان شوستر از ايران اخراج نشود، به ايران لشكركشي ميكند و آن گاه، هزينههاي لشكركشي را هم از دولت ايران ميگيرد) مجلس دوم مشروطه را نيز به تعطيلي كشاند و عملاً دستاوردهاي مبارزات آزاديخواهانه ملت ايران در قالب نهضت مشروطه را بر باد داد.
در مقطع بعدي، ضعف نظامي ايران در برابر دشمن سبب سرنگوني دولت رضاشاه ميشود؛ زيرا قواي دولتي ايران در شهريور 1320 توان مقابله با نيروهاي اشغالگر متفقين را نداشتند و در اندك زماني تسليم شدند. در سال 1332 نيز عوامل خارجي، يعني آمريكا و انگليس با طرح كودتاي آژاكس، در امور داخلي ايران دخالت كردند، نهضت ملي را سرنگون و به اعاده رژيمي كمك كردند كه پس از كودتا به دستنشانده كامل آمريكا در ايران تبديل شد.
آنچه شديم
ايران در دوره معاصر همواره در مقابل فشارها و دخالتهاي خارجي آسيبپذير و شكننده بوده است؛ اما اين منحني همواره نزولي قدرت ايران در برابر مداخلات بيگانگان با نقطه عطف پيروزي انقلاب اسلامي، روند معكوسي پيدا ميكند؛ روندي كه تاريخ ايران را دگرگون ميكند و از آن برهه به بعد، ديگر دخالتهاي خارجي عامل وقوع تحولات ناخواسته در ايران نيست. در واقع، امروزه با وجود هزينههاي گزاف ميليارد دلاري و همراهسازي لشكري نيابتي از كشورهاي اقماري و وابسته، تيرهاي دشمن به هدف نميخورد و با اينكه حدود يك دهه از اعمال تحريمهاي فلجكننده آمريكا عليه كشورمان ميگذرد، امروزه آمريكاييها از هر زماني بابت تحقق اهدافشان در قبال جمهوري اسلامي نااميدتر هستند. جالب آنكه در اوج اعمال راهبرد فشار حداكثري، وقتي دشمن با ارسال پهپاد فوق پيشرفته به آسمان ايران تلاش دارد از ابزار نظامي براي تكميل حلقه محاصره راهبردي ايران استفاده كند و به زعم خود، پيامي معتبر به ايران ارسال كند كه در مقابل حمله نظامي آمريكاييها آسيبپذير است و چارهاي جز تسليم ندارد، رزمندگان اسلام با عمليات پدافندي دقيق و با سامانهاي تماماً بومي و ملي پهپاد رادارگريز آنها را در حالي سرنگون ميكنند كه دشمن قادر به اقدام متقابل نيست.
مروري بر برخي از حقايق سياسي و تاريخي نشان ميدهد، ضعف توان دفاعي در ايران معاصر هم عاملي براي شكست نهضتهاي مردمي بوده و هم عاملي براي محدودسازي كنشهاي معطوف به تجلي استقلال و حاكميت ملي بوده است، اما امروز در سايه الطاف الهي و تقويت روزافزون تواناييهاي درونزاي دفاعي، ابزار تهديد نظامي از دست دشمن خارج شده است و ديگر مانند گذشته معاصر، دشمن با تهديد يا حمله نظامي نميتواند جمهوري اسلامي را به تسليم وادار كند. اهميت اين موضوع وقتي بيشتر درك ميشود كه بدانيم به واسطه ضعف تاريخي ايران در حوزه دفاعي، هرگاه دشمن از ابزار تهديد نظامي استفاده كرده، نتيجه آن براي ملت ايران، چيزي جز شكست نبوده است.
گاهي نظراتي در جامعه و در محيطهاي آكادميك در مقايسه ايران امروز و نظام منحوس گذشته با هدف تبرئه و تطهير چهره سلسله منحوس پهلوي اظهار ميشود كه تعجببرانگيز است. همين اظهارات ضرورت توجه و تبيين علمي و دقيق دستاوردهاي عزتبخش انقلاب را به خوبي نشان ميدهد. موقعيت تاريخي و عظمتي كه در سايه عمل به ارزشهاي انقلاب براي كشور حاصل شده، اگر خوب و درست تبيين و به تبع در اذهان اجتماع ادراك نشود، ميتواند آسيبها و پيامدهاي خطرناكي داشته باشد و در بزنگاههاي مهمي، چون انتخابات خودش را نشان دهد.
امروز جوان ايراني نياز دارد كه بداند آنچه سايه جنگ را از سر كشور دور كرده، نه شعارهاي برخي گروهها و جريانهاي سياسي، بلكه اولاً حضور مردم در صحنه و ثانياً داشتن توان دفاعي راهبردي است كه امروز با زدن پهپاد آمريكايي قدرت ايران اسلامي را از سطح دفاعي بازدارنده به سطح ضربت متقابل ارتقا داده است.