شش سال از آغاز به کار دولت اعتدال ميگذرد و فرصت براي ارزيابی عملکرد آن فرا رسیده است. در طول اين سالها، مشکلات اقتصادي به مهمترين مسائل دولت بدل شده است. هر چند در عرصههاي ديگري مانند فرهنگ، سياست داخلي و خارجي نيز مسائل و معضلات زیادی وجود داشت که انتظار ميرفت دولت براي حل آنان عملکرد شایستهای داشته باشد.
در اين ميان، تز کليدي دولت براي حل مشکلات معيشتي مردم هماني بود که در شعار انتخاباتي آقاي روحاني مطرح شد. وي تنها نامزدي بود که وعده ميداد با حل مسئله هستهاي از طريق مذاکره، وضعيت اقتصادي را بهبود خواهد بخشيد و معتقد بود: «خوب است که سانتريفيوژها بچرخند؛ اما چرخ زندگي مردم هم بايد بچرخد.» روحاني با اين شعار توانست اعتماد اکثريت مردم را در انتخابات سال 1392 کسب کند. مردم نیز منتظر شدند تا رئيسجمهور منتخب به وعده داده شده عمل کند.
هرچند روحاني تلاش کرد با طراحي برنامهاي مشخص در مسير حل مناقشات بينالمللي جمهوري اسلامي از طريق گفتوگو و مذاکره گام بردارد، آنچه حاصل شد، برجامي بود که امروز پس از شش سال تأثیری در حل مشکلات اقتصادي نداشته است! وضعيت کنوني کشور حکايت از آن دارد که رويکرد اتخاذ شده براي حل مشکلات کشور، پاسخگو نبوده و شعار انتخاباتي روحاني با توجه به راهبرد اتخاذ شده دولت اعتدال از همان ابتدا اشتباه بوده است. دشمن مکارتر از آن بود که بتوان به آن اعتماد کرد و طماعتر از آن که به قراردادی پایبند بماند!
ريشه اشتباه راهبردي دولت را بايد در بنيان آن یافت که به جاي تکيه بر داشتهها و تواناييهاي داخلي، تعامل با بیرون را راهحل مشکلات کشور میدانست. فرصت شش ساله از دست رفته اگر صرف تجهيز و ساماندهي و بسيج نيروهاي داخلي براي عبور از تحريمها ميشد و اگر توان دولت به جاي مشغول شدن به بازیهاي ديپلماتيک، به تقويت ساخت دروني کشور معطوف میشد، بدون شک شرايط کشور امروز در وضعيت مناسبتتري بود.
این روزها تقريباً فرد منصفي یافت نمیشود که به ناکام بودن راهبرد اتخاذي شش ساله دولت اعتقادي نداشته باشد؛ اما در اين ميان برخي تلاش میکنند تا آدرس غلط به افکار عمومي بدهند و با فرافکني پس از شش سال از جايگاه پاسخگويي بگريزند. اين افراد که بيش از منافع ملي نگران صندوقهاي رأي در اسفند 1398 و 1400 هستند، تلاش میکنند با فريب افکار عمومي عوامل ديگري را به عنوان علل وضعيت کنوني اقتصاد کشور معرفي کنند.
در همين راستا، مصطفي تاجزاده، عضو افراطي حزب منحله مشارکت و از عوامل فعال فتنه 88 که در به قدرت رسيدن دولت اعتدال نقشآفرين بوده مدعي است: «راهحل مشکلات اقتصادي، سياسي است. همچنان که در سال 1391 مشکلات اقتصادي کشور با يک تصميم سياسي مهار شد. راه نجات ميهن در عرصه بينالمللي مذاکره و تفاهم و در عرصه داخلي انتخابات آزاد است.»
واقعيت این است که چنين ادعاهايي از دوم خردادماه سال 1376 از سوی اين جريان مطرح بوده است. انتخابات آزاد و در نگاهی کلانتر تقدم توسعه سياسي بر توسعه اقتصادي يا برعکس، بحث دنبالهدار و بيسرانجامي است که اين جريان سالها اذهان عمومي کشور را به خود مشغول کرده و فرصتهاي زيادي را از بين برده است. اين جريان حتي در تحقق توسعه سياسي نيز تنها مدعي است و حرف تازهای براي گفتن ندارد و آنچه از توسعه سياسي و حل مشکلات اقتصادي کشور از طريق حل مشکلات سياسي نيز مطرح میکند، چيزي جز جاریسازی روند سکولاريزاسيون در نظام اسلامي يا به تعبير ديگر نرماليزاسيون جمهوري اسلامي نيست که غرب براي مهار ملت ايران طرحريزي کرده است. ايادي غربگراي داخل کشور سالهاست اين ادعاها را مطرح میکنند؛ بيتوجه به اين حقيقت که ملت ايران به دنبال راهکارهاي بومي پيشرفت است که باید آن را در قالب الگوي اسلاميـ ایراني پيشرفت دنبال کند.
اين جريان در آستانه انتخابات و در زمانهاي که ملت مطابق با ارزيابي کارنامهاي که جريانهاي سياسي از خود به جاي گذاشتهاند، به خوبي آگاه است که آنچه محصول عملکرد دولت اعتدال و فراکسيون اميد است، بر کاهش شديد آرای اردوگاه اصلاحطلب تأثیر خواهد گذاشت؛ بنابراین با تمسک به شگردهاي رسانهاي و از طريق فريب افکار عمومي، تلاش میکند حافظه تاريخي جامعه را مخدوش و مردم را در آستانه انتخابات دچار خطاي محاسباتي کند که اين امر با هوشمندي ملت ناکام خواهد ماند.