کربلا را تو مپندار که شهری است میان شهرها و نامی است در میان نامها، نه! کربلا حرم حق است و هیچ کس را جز یاران امام حسین (ع) راهی به سوی حقیقتی نیست... هر شهید کربلایی دارد... و برای ما کربلا پیش از آن که یک شهر باشد یک افق است.
«هر کس میخواهد ما را بشناسد داستان کربلا را بخواند. اگر چه خواندن داستان را سودی نیست، اگر دل کربلایی نباشد. از باب استعاره نیست اگر عاشورا را قلب تاریخ گفتهاند. زمان هر سال در محرم تجدید میشود و حیات انسان هر بار در سیدالشهدا (ع)، حُب حسین (ع) سرّالاسرار شهداست. کربلا را تو مپندار که شهری است میان شهرها و نامی است در میان نامها، نه! کربلا حرم حق است و هیچ کس را جز یاران امام حسین (ع) راهی به سوی حقیقتی نیست... هر شهید کربلایی دارد... و برای ما کربلا پیش از آن که یک شهر باشد یک افق است. یک منظر معنوی است که آن را به تعداد شهدایمان فتح کردهایم، نه یک بار، نه دوبار، به تعداد شهدایمان...» اینها گوشهای از نوشتههای سید شهیدان اهل قلم، شهید آوینی در وصف کربلا و سید الشهدا (ع) است.
افقی که شهید آوینی میدید همانی بود که حضرت زینب سلام ا... علیها فرمود: «ما رأیتُ الّا جَمیلا «فهمیدن این جمیل و آن افق یعنی بصیرت عاشورا. بصیرت عاشورا منحصر در روز عاشورا نیست بلکه از روز ۸ ذی الحجه شروع و تا برگشت اسرا به مدینه، این بصیرت ادامه دارد و آموختنی است.
قیام اباعبد ا... الحسین علیه السلام محورهای بسیار بالای بصیرتی دارد که به شش محور آن در این مجال پرداخته خواهد شد تا سرفصل رفتاری در سبک زندگی عاشورائیان انقلابی قرار گیرد.
محور دشمن شناسی:
«یا اَباعَبْدِاللَّهِ اِنّی سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُمْ اِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ وَ لَعَنَ اللَّهُ آلَ زِیادٍ وَ آلَ مَرْوانَ وَ لَعَنَ اللَّهُ بَنی اُمَیَّةَ قاطِبَةً وَ لَعَنَ اللَّهُ ابْنَ مَرْجانَةَ وَ لَعَنَ اللَّهُ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ لَعَنَ اللَّهُ شِمْراً «تاکنون به این شیوه لعن در زیارت عاشورا دقت کرده اید؟ عزاداران حسینی معمولاً پلیدترین دشمن سیدالشهدا علیه السلام را شمر میدانند در حالی که شمر ملعون یک مهره اجرایی و قصی القلب بود لکن کمتر به پشت صحنه ماجرا میپردازند.
ترتیبهای لعن را ببینید: «آل زیاد –آل مروان- بنی امیه- ابن مرجانه- عمر بن سعد – شمر «این فراز از زیارت عاشورا به عاشورا ئیان انقلابی درس دشمن شناسی میدهد، بدین معنا که جریان باطل را باید جریان شناسانه کامل و جامع شناخت.
با این توضیحات پاسخ به این سوال آسان میشود که چرا مقام معظم رهبری در بدترین جنایات داعش، داعش را دشمن اصلی ندانسته و دشمن اصلی را آمریکا و رژیم صهیونیستی معرفی میکنند.
«مارقین- ناآگاهها- آن کسانی بودند که در مقابل امام بزرگوار ما، موقعیّت کشور را، موقعیّت انقلاب را، موقعیّت ملّت ایران را نفهمیدند، جبههبندی دشمنان را نشناختند، شیوههای دشمنیِ دشمنان را درک نکردند، به چیزهای کوچک سرگرم شدند، عظمت حرکت امام را نتوانستند تشخیص بدهند. اگر نمونههایی را بخواهیم مشاهده کنیم، در این دورانِ ما امثال گروههای داعش و مانند اینها، و در اوّل انقلاب، گروههای منافقین و اشباه آنها [بودند]که رؤسایشان خائن و زیردستهایشان- طبقات پایینشان- جاهل و فریبخورده بودند» ۱۳۹۷/۰۳/۱۴ بیانات در مراسم بیست و نهمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمهالله)
محور ولایتمداری
سپاهیان وسایل غارت شده از شهدای کربلا را نزد یزید بردند. در میان آن وسایل، پرچم بزرگی بود که نشانی از وفاداری حضرت ابوالفضل العباس نسبت به امامش بود. یزید و حاضران بهت زده بودند، چون همه جای چوبه پرچم، سوراخ شده و آسیب دیده و تنها جای یک دست بر روی چوبه آن سالم بود. یزید از روی حیرت و تعجب پرسید: این پرچم را چه کسی حمل میکرد؟ گفتند: عباس بن علی (علیهما السلام)
یزید از روی تحیر و تعجب برای تجلیل از پرچمدار کربلا سه بار برخاست و نشست. سپس رو به حاضران کرد و گفت: «به این پرچم بنگرید که بر اثر صدمات و ضربه ها، هیچ جایش سالم نمانده است؛ جز دستگیره پرچم که پرچمدار با وفاداری آن جا را میگرفته و تحت هیچ شرایطی علم را رها نکرده است. سپس گفت:. این است معنای وفای ابوالفضل به امامش.
رمز بقاء بیش از چهل سال از انقلاب اسلامی اتصال امت به امام بوده است. به نقل از یکی از بزرگان: اگر امت بی امام خطر ندارد واگر امام بی امت اقتدار ندارد، اما قطعاً امت متصل به امام شکست ندارد. این تجربه موفقیت آمیز بیش از چهل سال است که انقلاب اسلامی ایران را در اوج دشمنیها و کینه توزیهای دشمنانش، با خود دارد و به پیش میبرد.
محور بی بهانگی
انسان نیازمند حجت برهان و بهانه شکنی است. خداوند در هدف بعثت انبیا میفرماید: «لئلا یکون للناس علی الله حجه بعد الرسل. تا برای مردم پس از (فرستادن) پیامبران در مقابل خدا (بهانه و) حجتی نباشد.» (سوره نسا آیه ۱۶۵)
کربلا حجت بالغه است برای همه آنانی که نتوانستن یا نمیشود را فریاد میزنند، اتمام حجت است. کربلا از نظرگاه سنی «حجت» است و تقریباً هر کس در کربلا میتواند الگوی سنی خود را بیابد، نوجوانان قاسم، عبدالله بن الحسن و عمرو بن جناده را، جوانان و میانسالان علی اکبر، عباس، عبدالله و جعفر را، پیران حبیب، عابس و مسلم بن عوسجه را، زنان زینب (س) رباب و ام وهب را و حتی کودکان، اصغر و سکینه را. کربلا از این جهت نیز در جنگهای تاریخ اسلام یک استثنا است... کربلا سرزمین بی بهانگی است، تشنگی بهانه نجنگیدن و تنهایی، دلیل گریز تسلیم و ذلت پذیری نیست.
همه رنگها نیز در کربلا یافت میشوند؛ سیاه مانند جون، غلام ابوذر، سفید مانند اسلم ترکی. همه گروههای اجتماعی نیز گویی در کربلا نماینده دارند: معلمان، بازاریان، تازه ایمان آورندگان، غلامان و ... کربلا هرکس را که بخواهد با تکیه بر بهانهها صحنه حق را رها کند، خلع سلاح میکند؛ حتی کودک با گریه خویشتن میتواند نقش آفرین باشد. (توجیه المسائل کربلا، صفحه ۳۱ (مقام معظم رهبری در مراسم هفتمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمهالله) در همین موضوع فرمودند:
«توجّه کنید برادران و خواهران! مطلب مهمّی است که در واقعه کربلا از این دیدگاه دقّت شود که اگر امام حسین علیهالسّلام میخواست در مقابل حوادثِ بسیار تلخ و دشواری مثل شهادت علی اصغر، اسارت زنان، تشنگی کودکان، کشته شدن همه جوانان و حوادثِ فراوانِ دیگری که در کربلا قابل احصاست، با دیدِ یک متشرّعِ معمولی نگاه کند و عظمتِ رسالتِ خود را به فراموشی بسپارد، قدم به قدم میتوانست عقب نشینی کند و بگوید: دیگر تکلیف نداریم. حال با یزید بیعت میکنیم. چاره چیست؟! (الضرورات تبیح المحذورات)، اما امام حسین علیهالسّلام چنین نکرد. این، نشانگر استقامت آن حضرت است. استقامت یعنی این! استقامت، همه جا به معنای تحمّل مشکلات نیست. تحمّل مشکلات برای انسان بزرگ، آسانتر است تا تحمّل مسائلی که بر حسب موازین - موازین شرعی، موازین عرفی، موازین عقلی ساده - ممکن است خلاف مصلحت به نظر آید. تحمّل این ها، مشکلتر از سایر مشکلات است.» ۱۳۷۵/۰۳/۱۴
محور زمان شناسی
یکى از کسانى که در طول راه کربلا به سیدالشهدا علیه السلام پیوست و همراه او شد. امام حسین علیه السلام کسى را مىخواست که به راه آشنا باشد، تا از بیراهه به سوى کوفه رود.
طرماح بن عدى اعلام کرد که من راه را مىشناسم و جلو افتاد و به سوى کربلا روان شدند. وقتى جلو افتاد، اشعارى را هم مىخواند که با این مطلع، آغاز مىشود:
یا ناقتى لاتذعرى من زجر وامضى بنا قبل طلوع الفجر.) اعیان الشیعه، ج ۷، ص ۳۹۶ (و مضمون اشعار، در ستایش از دودمان رسول خدا صلی الله علیه و آله و سیدالشهداست. در میانه راه، اجازه طلبید که به قبیله خود سر زده و به خانواده رسیدگى کند و برگردد. رفت و پس از چند روز وقتى دوباره برگشت به «عذیب الهجانات» که رسید، خبر شهادت امام را شنید. اندوهگین شد و گریست، از این که توفیق شهادت در رکاب امام، نصیب او نشد. (حیاة الامام الحسین علیه السلام، ج ۳، ص ۸۳)
مقام معظم رهبری در باب لحظه شناسی و انجام تکلیف در زمان خود، فرمایشات متعددی دارند و از جمله مصادیقی که بارها و بارها در بیانات به آن اشاره نموده اند، بحث توابین است که به ۳ مورد از این فرمایشات اشاره میشود.
«عدّهی توّابین، چند برابر عدّهی شهدای کربلاست. شهدای کربلا همه در یک روز کشته شدند؛ توّابین نیز همه در یک روز کشته شدند. اما اثری که توّابین در تاریخ گذاشتند، یک هزارم اثری که شهدای کربلا گذاشتند، نیست! به خاطر اینکه در وقت خود نیامدند. کار را در لحظهی خود انجام ندادند. دیر تصمیم گرفتند و دیر تشخیص دادند» (بیانات در دیدار فرماندهان لشکر ۲۷ محمد رسولالله (ص) ۲۰/۳/۷۵ («فرق بین شهدای کربلا و توّابین همین است. شهدای کربلا هم شهید شدند، توّابین هم شهید شدند. فاصلهی زمانی بین آنها هم خیلی زیاد نبود؛ اما شهدای کربلا در عرش انسانیت قرار دارند، شهدای توّابین نه؛ مقامشان با آنها خیلی فرق دارد. چرا؟ چون شهدای کربلا به ندای حسین بن علی علیهالسّلام در وقتِ خود پاسخ دادند؛ ولی توّابین به ندای آن حضرت، بعد از گذشتن وقت پاسخ دادند. فرقش این است»)۱۳۷۸/۰۶/۰۸بیانات در دیدار خانوادههاى شهیدان قائن («توّابین آن وقتی که باید میآمدند -که عاشورا بود- نیامدند، وقتی آمدند که کار از کار گذشته بود. یا قیام مردم مدینه با رهبری عبدالله بن حنظله. آمدند در مقابل یزید ایستادند، قیام کردند، حاکم مدینه را بیرون کردند، امّا دیر؛ آنوقتی که شنیدند که حسینبنعلی (علیهماالسّلام) از مدینه خارج شد، آنوقت باید به این فکر میافتادند، نیفتادند؛ دیر به فکر افتادند، یک سال بعد [به فکر افتادند]؛ نتیجه هم همانی شد که تاریخ ثبت کرده است؛ قتلعام شدند، تارومار شدند، نابود شدند، هیچ کاری هم نتوانستند بکنند. کار را در وقت باید انجام داد.»( ۱۳۹۵/۱۰/۱۹بیانات در دیدار مردم قم)
محور اراده انقلابی
شمر در جنگ صفین حاضر بود و در شمار شیعیان لشکریان امام علی علیه السلام، شجاعت از خود نشان داد. او در این جنگ به دلیل درگیری با «ادهم بن محرز باهلی»، به سختی مجروح شد (تاریخ الطبری، ج ۵، ص ۲۸؛ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج ۵، ص ۲۱۳) او ۱۶ بار با پای پیاده به مکه رفت و شبها به تهجد و شب زنده داری معروف بود با تمام اینها عاقبت شد جلاد دشت کربلا.
فراموش نکنیم که شمر بن ذی الجوشن، نخستین و آخرین بدطینت جهان نبوده و نیست. زمین، هیچگاه خالی از شمرها نبوده و نیست و نخواهد بود، چونان که هیچ زمانی، زمین خالی از حجت و نیک نامان نبوده است. ممکن است در جهان پر از اضطراب، حسین بن علیها کم باشند، اما رسوایی و نفرین حق طلبان همواره عاقبت بد اندیشی و بد خواهی امثال شمر است.
با علی در بدر بودن شرط نیست؛ای برادر نهروان در پیش روست.
اگر قرار است جمهوری اسلامی ایران، حضور مقتدرانه و عزتمند در عرصه و صحنه داخلی و بینالملل داشته باشد، جز با اراده انقلابی امکان پذیر نیست. اراده انقلابی، مقطعی و تابع زمان خاص نیست. به عبارتی در اراده انقلابی نگاه منفعتی حمل نمیشود. تاریخ صدر اسلام وتاریخ انقلاب اسلامی ایران از ابتدا تاکنون از این کج رفتهها کم ندیده است؛ چه اصحاب حضرت رسول (ص) که در جنگ صفین در مقابل امام زمان خویش شمشیر کشیدند و چه برخی جا ماندگان انقلابی، که فکر کردند، چون برای انقلاب زحمت کشیده اند و زندان رفته اند پس طلبکار انقلاباند.
رهبر معظم انقلاب در بیانیه گام دوم انقلاب فرمودند:
«وسوسهی مال و مقام و ریاست، حتّی در عَلَویترین حکومت تاریخ یعنی حکومت خود حضرت امیر المؤمنین (علیهالسّلام) کسانی را لغزاند، پس خطر بُروز این تهدید در جمهوری اسلامی هم که روزی مدیران و مسئولانش مسابقهی زهد انقلابی و سادهزیستی میدادند، هرگز بعید نبوده و نیست.»
محور پرهیز از خطای محاسباتی
در جریان کربلا حدود ۱۲۰۰ نفر با امام حسین (علیه السلام) عازم کربلا شدند، اما روز عاشورا حداکثری که با امام حسین علیه السلام ماندند حدود ۱۲۰ نفر بوده است. نه آنهایی که رفتند بی دین بودند بلکه اعتقاد و باور به سید الشهدا داشتند ونه آنهایی که بودند بی عقل بودند ویا عقلانیت نمیدانستند بلکه اشکال کار در بحث محاسبات بود (اشتباه محاسباتی) بعبارتی ۱۸۰ نفر محاسبه کردند لشکر ۱۲۰۰ نفری در برابر لشکری دهها هزار نفری حتما شکست نتیجه آن است در مقابل ۱۲۰ نفر محاسبه معنوی کردند که این شکست نیست بلکه یک پرواز میان بُری است به سوی لقاءا. (برگرفته از سخنرانی آیت ا... علم الهدی ۱۳ مهر ۹۵)
بارها و بارها مقام معظم رهبری در باب اشتباه محاسباتی هشدارهای لازم را داده اند.
«محاسبهی غلط، یکی از بزرگترین خطرها است؛ گاهی حیات انسان را تهدید میکند؛ گاهی سرنوشت انسان را تهدید میکند؛ چون توان انسان، نیروی انسان، تواناییهای انسان، تحت سرپنجهی ارادهی او است، و ارادهی انسان تحت تأثیر دستگاه محاسباتی او است: اگر دستگاه محاسباتی بد کار کرد، ارادهی انسان تصمیمی میگیرد و در جهتی میرود که خطا است؛ آنوقت نیروهای انسان، همهی تواناییهای انسان در این جهتِ خطا به کار میافتد.» ۱۳۹۳/۰۴/۱۶ «دستگاه محاسباتى وقتى دچار اختلال شد، از داده هاى درست، خروجى هاى غلط به دست خواهد آورد؛ یعنى تجربهها هم دیگر به درد او نخواهد خورد. وقتى دستگاه محاسباتى خوب کار نکرد، درست کار نکرد و محاسبه درست انجام نگرفت، تجربهها هم دیگر به کار نمى آید.» ۱۳۹۳/۰۵/۰۱
بدیهی است که دشمن بهدنبال اختلال در نظام محاسباتی مسئولین کشور است ودلیل ان نیز عدم توانایی پیشبرد برنامههای پیش بینی شده خود در میدان واقعی و در مقابل سعی مضاعف و شبانه روزی با عملیات روانی جهت زیر سوال بردن مقاومت و ایستادگی ملت ایران است.
در این باب هوشیاری، هوشمندی و بصیرت بالای مسئولین، لازمه مقابله با این ترفند دشمن است. رهبر معظم انقلاب اخیرا در همین باب فلسفه همراه باهشدار خطای محاسباتی را گوشزد فرموده اند که حسن ختام این یادداشت میباشد:
«خطای محاسباتی در هر قضیّهای ناشی از این است که ما عوامل گوناگون این قضیّه را درست نبینیم. آنجایی که بحث بر سر یک مقابله است، بر سر یک برخوردِ دو جبهه با یکدیگر است، خطای محاسباتی از اینجا ناشی میشود که ما جبههی خودمان را هم درست نشناسیم، جبههی مقابل را هم درست نشناسیم؛ وقتی نشناختیم، در محاسبه اشتباه میکنیم؛ اگر درست شناختیم، محاسبهی ما جور دیگری خواهد بود.» ۱۳۹۸/۰۳/۱۴
از اینگونه مقالات بیشتر بذارید بسیار برای سخنرانی این ایام مناسب است وکاملا میتوان با شرایط روز تطبیق و بکار گرفت هم ساده وهم هوشمندانه ومخاطب پسند است.
پیشنهاد :اگر بصورت گاهنامه عادی هم برای دوستان ارسال گردد خوب است. تشکر مجدد