حدود يك ماه پيش، در ادامه فضاسازيهاي تكراري و دروغين رسانههاي معاند و پوشش شبكههاي اجتماعي دنباله رو خط اختلافافكني در ميان مسئولان و كارگزاران نظام، به بهانه دستگيري يكي از مديران اجرايي حوزه رياست قوه قضائيه، تمركز ويژهاي بر آيتالله آملي لاريجاني، رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام صورت گرفت. هدف اين خبرسازيها، القاي مخالفت وي با رسيدگي به تخلفات فرد متهم بود و حتي ادعا شد رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام در نامهاي به رهبر معظم انقلاب براي مهاجرت به نجف استجازه كرده است. حواشي ساختگي بلندگوهاي تبليغاتي دشمن، منجر به اظهار نظر آيتالله يزدي در جمعي محدود شد كه انتشار خبر اين ديدار و پاسخ آيتالله آملي به وي به رنجش و نگراني دلسوزان انقلاب و نظام اسلامي انجاميد. آنها وقوع اين اتفاق را به ويژه در ميان دو شخصيت روحاني باسابقه و داراي مسئوليت عالي در نظام جمهوري اسلامي پذيرفته نميدانستند؛ موضوعي كه شايد تا حدودي به امر رايج و پذيرفته شده در ميان سياسيون و چهرههاي منتسب به جناحها و جريانهاي سياسي تبديل شده باشد.
دو هفته پس از اين ماجرا، آيتالله آملي لاريجاني در پاسخ به نامه جمعي از اعضاي مجمع تشخيص مصلحت نظام، بر حفظ وحدت و همدلي و حركت در مسير هدايتهاي رهبر معظم انقلاب تأكيد كرد و نوشت: «از همه دلسوزاني كه نامه اينجانب موجب كدورت خاطرشان شده است عذرخواهي ميكنم و اميدوارم همه با اجتناب از حواشي و عوارض، در صف واحد براي رفع مشكلات مردم كه حقيقتاً امروز كمرشكن است تلاش كنيم.»
درباره اين موضوع و حواشي رسانهاي فراواني كه براي آن ساخته و پرداخته شد، توجه به دو نكته خالي از لطف نيست؛ اولي هوشياري در برابر جنگ رسانهاي دشمن را ميطلبد و دومي ميتواند الگويي براي حركت در مسير سياستورزي باشد.
1ـ همان رسانههاي بيگانه كه يك ماه پيش با دروغپراكنيهاي متعدد به بروز اختلاف ميان مسئولان اميدوار شده بودند و روزانه دهها گزارش و تحليل درباره آن منتشر ميكردند، اين بار با سانسور هدفمند از انتشار واقعيت خودداري كردند و مانند هميشه استانداردهاي دوگانه خود را در پوشش رسانهاي به كار گرفتند. اين رسانهها مدام آزادي بيان و جريان آزاد اطلاعات را تكرار ميكنند؛ اما واقعيت اين است كه در عمل از آن در حد يك شعار استفاده كرده و قوانين و مقررات مربوط به اصول و قواعد رسانه را هم تنها در مواردي كه به نفع كمپانيها و دولتهاي متبوعشان باشد اجرا ميكنند.
2ـ محتواي اين نامه نشان داد بازيهاي سياسي رايج در ميان گروهها و جريانهاي سياسي در دنيا كه رشحاتي از آن در بگومگوها و دعواهاي سياسي داخل كشور در مقاطع مختلف قابل مشاهده است، در ادبيات شخصيتهايي كه اگرچه مناصب سياسي و حكومتي دارند، اما خاستگاه اصليشان علوم ديني و مكتب فقه جعفري است، متفاوت بوده و همواره جوهره اخلاق و تأثير معنويت در آن ديده ميشود. اذعان شجاعانه به اشتباه بودن مباحثات و مجادلاتي كه سبب خدشهدار شدن اذهان شده و تأكيد بر حركت در مسير آرمانهاي انقلاب و هدايتهاي امام جامعه، حكم آب سردي را دارد كه بر شعلههاي آتش بدخواهان و كينهتوزان براي اختلافافكني و تشويش افكار زبانه ميكشد، ريخته ميشود و آن را به خاكستر تبديل ميكند و آمال و آرزوهاي دشمنان را كه ميخواستند از اين نمد كلاهي ببافند نقش بر آب ميكند.
اين سبك و شيوه بايد سرلوحه دولتمردان به معناي عام آن و فعالان عرصه سياسي در سطوح گوناگون قرار گيرد تا اخلاق، كه پايه اصلي دين اسلام و مقصد نهايي آن است، در همه جوانب كشورداري بيشتر ظهور كند.