«دختر آبي» يكي از داغترين سوژههاي اين روزهاي كشور است. سوژهاي كه نه تنها فضاي مجازي را تحت تأثير خود قرار داده كه در بسياري از جلسات و محافل رد پايي از خود بر جاي گذاشته است. داستان از اين قرار است كه دختري به نام «سحر خداياري» در اسفند ماه سال 1397 و در حالي كه پوشش نامناسب داشته است، با مأموران نيروي انتظامي درگير ميشود و به آنها توهين ميكند؛ بر همين اساس براي متهم مورد نظر با عنوان جريحهدار كردن عفت عمومي و توهين به مأموران، پرونده قضايي تشكيل شده و نامبرده از همان زمان با صدور قرار تأمين آزاد بوده است. او در روز حادثه به دادگاه مراجعه ميكند؛ از آنجا كه هنگام مراجعه او، رئيس دادگاه به دليل فوت يكي از بستگانش در مرخصي بوده، هيچ اقدام قضايي به عمل نميآيد و براي او وقت ديگري تعيين ميشود. اين فرد هم پس از خروج از واحد قضايي با بنزيني كه از قبل تهيه كرده بود، مبادرت به خودسوزي ميكند و بلافاصله به بيمارستان منتقل ميشود. اين اتفاق در حالي رخ ميدهد كه تا آن زمان هيچ دادگاهي در اين خصوص برگزار نشده و او هيچ حكم محكوميتي نداشته است.
سرآغاز داستان
پس از چند روز سحر خداياري در بيمارستان فوت ميكند و اينجا سرآغاز داستاني است كه طي آن جنجالي با نام «دختر آبي» به راه ميافتد. برخي با انتشار عكسي از دختري كه با لباس آبي در ورزشگاه حضور يافته بود، مدعي شدند صاحب عكس «سحر خداياري» است كه به دليل حضورش در ورزشگاه و تماشاي فوتبال از سوي قوه قضائيه دستگير و برايش پرونده تشكيل شده است. خودسوزي نامبرده هم در اعتراض به اين حكم اتفاق افتاده است. يكي از اولين رسانههايي كه اين خبر را بر روي خروجيهاي خود در تلگرام قرار داد، «خبر آنلاين» بود كه پس از آن بسياري از رسانههاي وابسته به اصلاحطلبان با استناد به خبر اين خبرگزاري آن را در كانالهاي خود كار كردند. در متن اين خبر با تيترِ «دختر آبي كه هفته گذشته جلوي دادسرا خودسوزي كرده بود، صبح امروز درگذشت.» آمده است: «اين دختر جوان هفته گذشته بعد از اينكه براي گرفتن تلفن همراهش به دادسرا مراجعه كرده بود، متوجه شد كه بايد براي تحمل شش ماه حبس به زندان بازگردد. او بعد از شنيدن اين خبر برآشفت و از دادسرا خارج شد و به گفته شاهدان در حاليكه فرياد ميكشيد و از موضوعي اعتراض داشت، اقدام به خودسوزي كرد.»
اين متن خبري است كه براي اولين بار منتشر شده است. پس از آن بسياري از سلبريتيها با انتشار پستي به قوانين مربوط به ورود خانمها به ورزشگاه اعتراض كردند. بسياري از بازيگران، خوانندگان، ورزشكاران و كساني كه اينفلوئنسر در فضاي مجازي هستند، به اين موضوع اشاره كرده و تلاش كردند با اين بهانه حاكميت را زير سؤال ببرند.
اما قسمت بدتر ماجرا آنجايي بود كه برخي نمايندگان مجلس با موج سلبريتيها همراه شدند. «پروانه سلحشوري» و «علي مطهري» دو نمايندهاي بودند كه وارد اين ماجرا شدند و به آن واكنش نشان دادند.
اما سؤال اينجاست، چه اتفاقي ميافتد كه كساني كه عنوان نمايندگي مردم در مجلس را به دوش ميكشند، اينگونه بدون تحقيق و عوامانه اظهار نظر ميكنند؟ جنجالسازي براي زير سؤال بردن نظام اسلامي تنها عنواني است كه ميتوان براي اين اتفاق انتخاب كرد. نمايندههاي مزبور با اين كارها و با اين عنوان كه هدفشان دفاع از حقوق زنان است درصدد رأيسازي براي خودشان هستند و البته سلبريتيهايي كه به جز افزايش دنبالكنندههايشان به چيز ديگري فكر نميكنند.
اصل ماجرا
اما پس از مطرح شدن چنين ادعاهايي در فضاي مجازي و البته كشيده شدن آن به جامعه از طريق سه كانال مختلف متوجه ميشويم تنها قسمت واقعي ماجرا خودسوزي و مرگ دختري به نام سحر خداياري است؛ اما نه به آن دلايلي كه سلبريتيها، رسانهها و برخي نمايندگان ميخواهند به مردم بنمايانند. به اين ترتيب، چند خبر پس از خبر اوليه منتشر شد كه از آنها ميتوان براي سنجش صحت و سقم اين داستان استفاده كرد. اولين آن واكنش فراهاني، سردبير خبرگزاري «ميزان»، وابسته به قوه قضائيه است كه اعلام كرد: «صدور حكم شش ماه حبس دروغ محض است. هيچ اقدام قضايي انجام نشد و حكمي صادر نشد.»
پس از اين ماجرا «خبرآنلاين» خبر خود مبني بر صدور حكم شش ماه حبس را به شدت تكذيب ميكند. هرچند اين خبر از كانال اين خبرگزاري حذف شده؛ اما تصاوير آن موجود است.
دومين اتفاق مربوط به گفتوگويي است كه اصل ماجرا از زبان پدر سحر خداياري بيان ميشود. او در گفتوگو با رسانهها ميگويد: «دختر من از نظر عصبي مشكل داشت و در آن روز هم اعصابش به هم ميريزد و فحاشي ميكند و با مأمور نيروي انتظامي درگير ميشود. هركسي كه ميگويد سحر قرباني شده بيدليل اين حرف را ميزند، سحر قرباني چه شده؟ يك مشكل عصبي داشته كه در روزي كه به دادگاه ميرود باز هم اعصابش به هم ميريزد و بعد اقدام به خودسوزي ميكند.»
«حيدرعلي خداياري» همچنين اضافه ميكند: «هيچ حكمي مبني بر زنداني شدن سحر صادر نشده و ما به عنوان خانواده سحر اعلام ميكنيم كه اصلاً قرار نبوده سحر زنداني شود.»
اتفاق سوم ويدئويي است كه از صاحب عكس دختر آبيپوش در ورزشگاه منتشر ميشود كه او اعلام ميكند عكسش به اشتباه به عنوان عكس سحر خداياري منتشر شده است. حتي بهنوش بختياري در يكي از پستهايش براي دختر آبي مرثيهسرايي كرده، در پست ديگري اعلام كرده كسي كه عكسش دست به دست ميشود، «آيسان احتشامي» است كه چند سال پيش در ورزشگاه حضور پيدا كرده است.
تداوم دور باطل!
اين سه اتفاق نشان ميدهد ضد انقلاب و رسانههايي كه به هر بهانهاي به دنبال ضربه زدن به نظام اسلامي هستند، اين بار بسيار ناشيانه در اين داستان وارد شدهاند. از مريم رجوي و گروهك منافقين كه دستشان به خون ملت ايران آلوده است گرفته تا پهلويها كه در دوره حكومتشان هيچ حقي را براي زنان ايراني قائل نبودند همه و همه سعي كردند خود را دلسوز سحر خداياري و خانوادهاش نشان دهند و اشك تمساح بريزند.
طبيعي است دشمنان و بدخواهان به دنبال ضربه زدن به جمهوري اسلامي باشند همانگونه كه در چهل سال گذشته همين رويه را دنبال كردهاند، اما به نظر ميرسد برخي رسانهها و سلبريتيها روز به روز ولنگارتر شده و در آن چيزي كه تخصصش را ندارند وارد ميشوند؛ اما اين اتفاق تا كجا ميتواند ادامه پيدا كند؟ تا زماني كه قوه قضائيه وارد اين قضايا نشده و با كساني كه چنين موضوعاتي را ايجاد كرده و اشاعه ميدهند، برخورد نكند تغييري در رويه سلبريتيهاي بيسواد و رسانههاي فرصتطلب ايجاد نخواهد شد. اين اتفاقات سبب از بين رفتن امنيت رواني مردم و ايجاد هزينههايي براي جمهوري اسلامي در سطح بينالمللي ميشود. اما متأسفانه بايد گفت آبها كه از آسياب بيفتد، سلبريتي جماعت باز هم به زندگي عادي خود بازخواهد گشت بدون آنكه در جايي پاسخگو باشد و اين دور باطل ادامه خواهد داشت...