انقلاب اسلامي با گذر از فراز و نشيبهاي گوناگون تاريخي و با وجود كارشكنيهاي مختلف دشمنان، به دهه پنجم حيات طيبه خود وارد شده است و در مقابل خود آرمانهايي را مرور ميكند كه هنوز تا تحقق كامل آنها فاصله دارد. امروز چگونگي تداوم حركت انقلاب و عبور از موانع پيشرو تا دستيابي به قلهها، از جمله مهمترين مسائلي است كه افكار عمومي انقلابيون را به خود مشغول كرده است.
صدور بيانيه گام دوم را ميتوان پاسخي به اين دغدغه و آغازي بر دور جديد مديريت كشور در عرصههاي مختلف فرهنگي، اقتصادي و سياسي دانست كه ميتواند كشور را در مسير تحقق آرمانها قرار دهد. مبتني بر بيانيه گام دوم، زمان چرخش نسلي نخبگان و مديران كشور فرا رسيده است و بايد تغييراتي در اين عرصه محقق شود.
نكته مهم نوشتار حاضر اين است كه بيانيه گام دوم مانند همه مفاهيم ارزشمند انساني ميتواند به فرصتي براي تحول جمهوري اسلامي و ضد خود و تهديدي عليه آينده انقلاب بدل شود. در اين راستا توجه به چند نكته ضروري است:
1ـ روح و گوهر بيانيه گام دوم به اين حقيقت اشاره دارد كه در چهل ساله دوم انقلاب اسلامي بايد شاهد تحولي جدي در فعالان سياسي، فرهنگي و اقتصادي كشور باشيم. بيانيه گام دوم، حركت انقلاب را به مثابه «دو امدادي» ميبيند كه دوندگان دور اول آن به خط پايان رسيدهاند و بايد امور انقلاب را به دوندگان جوان، پرانرژي، پرانگيزه و آماده به خدمت در دور دوم بسپارند! بنابراين قرار نيست دور دوم اين مسابقه و ميدان را نيز همان نسل اوليها طي كنند! قرار نيست كه فعالان گام اول براي ميدانداران گام دوم انقلاب برنامهريزي و آنان را مديريت كنند! فعالان گام اول بايد بپذيرند، همانطور كه روزگاري خود در جواني مسئوليتهاي خطير انقلاب را بر عهده گرفتند، امروز نيز جوانان اين سرزمين از همين توانايي و صلاحيت برخوردارند.
2ـ دوندگان دور اول اين دوي امدادي تجربياتي را كسب كردهاند كه موفقيت دوندگان گام دوم منوط به توجه به اين تجربههاست! اينگونه نيست، اكنون كه امور كشور قرار است به دست نسل جوان انقلابي بيفتند، نيازمندي به درسآموزي و تلمذ در برابر نسل اول مرتفع شده باشد! بيشك در دل تجربيات چهل ساله، آموزههاي ارزشمند فراواني است كه بايد به نسل جديد منتقل شود و ميدانداران گام دوم، پاي بر دوش تجربيات فعالان گام اول بگذارند!
3ـ منطق كليدي و لايتغير توزيع قدرت و مسئوليت در نظام اسلامي «شايستهسالاري» است. تقليل آن به جوانگرايي صرف و تأكيد بر سپردن همه امور به جوانان، قرائتي افراطي و انحرافي از بيانيه گام دوم خواهد بود. به واقع در اين الگو، جوانگرايي شرط لازم براي پذيرش مسئوليت در جمهوري اسلامي در چهل ساله دوم انقلاب است؛ اما مقولاتي مانند تعهد، تخصص، هوشمندي و بصيرت و دشمنشناسي، شروط كافي براي مشروعيتبخشي به پذيرش پست و سمت در نظام اسلامي به حساب ميآيد.
به واقع مديريت كشور در دهه پنجم ميدان آزمون و خطا نيست! قرار نيست جوانگرايي به فرصتي براي كسب تجربه بينجامد و هزينه آن را ملت بپردازند! قرار نيست اين تحول مديريتي يك شبه رخ دهد و جوانان بايد پلههاي ترقي را گام به گام طي كنند! به واقع جواناني بايد متولي امور شوند كه از ديگر صلاحيتهاي لازم برخوردار باشد، وگرنه حق پذيرش مسئوليت نخواهد داشت!
4ـ بايد مراقب بود بيانيه گام دوم به فرصتي براي فرصتطلبان بدل نشود تا براي تكيه زدن به قدرت، خود را پرچمدار بيانيه گام دوم معرفي كنند! در نظام اسلامي قدرت، ابزار تفوق و تفرعن و جاهطلبي و شهرت و... و فرصتي براي پر كردن جيب صاحبان قدرت و فرصتي براي طمعورزي نيست! در جهانبيني اسلامي و در مكتب اميرالمؤمنين(ع)، قدرت بستري براي خدمت به جامعه و گشودن گره مشكلات مردم و كمك به تحقق آرمانهاي نظام اسلامي است؛ بنابراين آنهايي كه بيانيه گام دوم را فرصتي براي طي كردن پلههاي قدرت ميبينند، بايد با نظارتهاي دقيق جوانان مؤمن انقلابي از دستيابي به نقشههاي شوم خود بازمانند!