در آستانه شروع جنگ تحميلي ياد ميكنيم از روزهاي سخت دفاع مقدس، از 31 شهريور 1358 تا مهر 1360؛ يعني سال اول جنگ كه روزهاي سخت هشت سال دفاع مقدس ناميده ميشود. اين مدت، حوادث و رويدادهاي غمانگيزي را به دنبال داشت، با كمي تأمل به ياد آوريم هجوم سراسري ارتش متجاوز رژيم بعث عراق به مرزهاي هوايي، زميني و دريايي ايران، بمباران شهرها، خاموشيها و شبهاي تاريك، آژير خطر، خبر اشغال شهرهايي چون قصر شيرين، نفت شهر، سومار، مهران، دهلران بستان و غيره همچنين دفاع سرسختانه جوانان برومند و انقلابي مرزنشينان از شهرهاي سرپل ذهاب، گيلان غرب، عشاير ايلام و به ويژه خرمشهر و سوسنگرد كه در جلوگيري از سقوط اهواز و آبادان بسيار مؤثر بودند. در اين ميان آتش سنگين و سقوط موشكهاي 9 متري روي شهر دزفول، نشستن پاي صحبتهاي آوارگان و مهاجران جنگي، شنيدن جنايت متجاوزان رژيم بعث عراق و به اسارت گرفتن فرزندان خيلي جانسوز است. بايد دشمن داخلي و ستون پنجميهاي منافق و جنايتهاي پي در پي آنها را هم به مصيبتها اضافه كنيم. در مديريت جنگ، كسي به عنوان فرمانده كل قوا زمام امور را در اختيار داشت كه به دلسوختگان و مدافعان مردم اهميتي نميداد و او معتقد به عمليات مدرن كلاسيك بود؛ چون نگاه به بيرون مرزها داشت. او به مجامع بينالمللي و كشورهاي خارجي، مذاكره، صلح و پايان جنگ اميد داشت، به ظرفيتهاي داخل كشور هيچ بهايي نميداد و همواره نهادهاي انقلابي، جهاد سازندگي سپاه پاسداران، انجمنهاي اسلامي ارتش، بسيجيها، عشاير، روحانيت، ستاد جنگهاي نامنظم، حزباللهي و نيروهاي مردمي را مزاحم خود تلقي ميكرد و در اين رابطه پيوسته پروژهاي جنجالي را در دستور كار داشت. سخنرانيهاي تفرقهافكن و مأيوسكننده و تخريب شخصيتها و نهادهاي نظام نيز اعصاب مردم را خرد ميكرد. به ياد داريم در 14 اسفند ماه 1359 در دانشگاه تهران چه غائلهاي بر پا كرد. در همان روزها، رزمندگان جبهه و جنگ بدون اعتنا به او راه مقاومت خود را ادامه داده و عملياتهاي پارتيزاني و چريكي را هر شب عليه متجاوزان انجام ميدادند. همچنين متجاوزان را مجبور به توقف كردند و در موضع انفعالي قرار دادند. نبايد فراموش كرد كه در اين يك سال چه عناصر مبارز قوي، شجاع، توانمند، انقلابي و با سابقهاي شهيد شدند؛ چهرههاي درخشاني مانند دكتر مصطفي چمران، اصغر وصالي، سعيد گلابخش، معروف به محسن چريك، رستمي، حسين علمالهدي، غيور اصلي، علي قرباني و جمعي از دانشجويان پيرو خط امام كه هر كدام وزنهاي براي نظام انقلاب و دفاع بودند. اين مقاومت ادامه داشت و بنيصدر روز به روز رو به افول و حاشيه ميرفت تا اينكه امام اختيار و فرماندهي كل قوا را از او گرفت و مجلس رأي به عدم كفايت سياسي او داد. در اين ميان تحركات در جبهه شتابي بيسابقه گرفت و منافقان به حمايت بنيصدر عليه نظام جمهوري اسلامي جنگي مسلحانه اعلام كردند. همچنين با طرح يك كودتا عليه نظام، ترور و حذف فيزيكي شخصيتها را در دستور كارشان قرار دادند و با بمبگذاري، انفجار، ترور و آدمكشيهاي بسياري در تابستان سال 1360 دست به كار شدند؛ اما نظام در برابر همه ضربات سنگين دشمنان داخلي و خارجي راستقامت ايستاد و مقاومت كرد. سپس چهرههاي جديد، مديريت جنگ را در اختيار گرفتند، روند تحولات در مدار انقلاب گرفت و پيروزي جديدي رقم زده شد.