صبح صادق >>  نگاه >> گزارش
تاریخ انتشار : ۱۴ مهر ۱۳۹۸ - ۱۴:۳۷  ، 
کد خبر : ۳۱۷۴۳۰
نگاهی به تنافی و تناقض‌های تعریف سکولاریسم و مدیریت اجتماعی

سکولارها چه می‌گویند؟

پایگاه بصیرت / سامان فکری

تجزیه و تحلیل مسائل روز در عرصه اندیشه معاصر افزون بر انباشت علمی و دانشی برای مخاطبان عزیز می‌تواند تمهیدی برای پاسخ به خیل شبهات و پرسش‌های ریز و درشتی باشد که روزانه در پستوی اتاق‌های فکر و مراکز مطالعاتی غربی و صهیونیستی و حتی سران مرتجع عربی، که امروز در حوزه راهبردی خود را بازنده تحولات منطقه‌ای می‌بینند، علیه جمهوری اسلامی ایران و مبانی دینی حکومت اسلامی آن تولید و تبلیغ می‌شود. به جرئت می‌توان گفت یکی از مهم‌ترین این مسائل، تبلیغات سکولارها علیه حکومت دینی و نظام مقدس اسلامی ایران است که باید با پاسخ‌های درست و منطقی به شبهات و القائات سوء و تبلیغات دامنه‌دار طرفداران سکولاریسم علیه حاکمیت دینی و جایگاه دین، که معمولاً نظرات خود را در لفافه‌های منطقی و نگاه‌های علمی و انسانی ارائه می‌دهند، پاسخ داده شود

 

سکولارها چه می‌گویند؟

تعریف و نقدهای زیادی از سکولاریسم و حکومت سکولار شده است و طبعاً هر کس با نگاه ارزشی و مبانی معرفت‌شناسی خود آن را تعریف و تحدید می‌کند. سکولاریسم را معمولاً در دو ساحت مختلف مورد توجه و تحلیل قرار داده‌اند. در ساحت سیاسى گفته‌اند که در نهاد دولت نباید هیچ دین یا مذهبى را معیار ارزش‌گذارى و قانون‌گذارى قرار داد و دین تنها با حوزه خصوصى مردم ارتباط مى‌یابد؛ اما از نگاهى عمیق‌تر، سکولاریسم را دیدگاهى در باب معرفت و دانش اجتماعى دانسته‌اند و معتقدند که مسائل و قوانین اجتماعى را نه مى‌توان و نه باید بر اساس مقولات ثابت، غیبى و دور از دسترس محاسبات عقلانى و تجربى تنظیم و حل و فصل کرد.

شاید بهترین تعبیر در این خصوص همان باشد که هالیواک‌، پدر سکولاریسم، بیان مى‌کرد و تقریباً در همه تعریف‌هاى بعدى نیز پژواک یافت: «معرفت سکولار آشکارا نوعى از معرفت است که بر این زندگى بنا شده است، مربوط به هدایت این زندگى است، سعادت این زندگانى را رهبرى مى‌کند و قابلیت دارد که با تجربه این زندگى آزموده شود.»(1)

جالب است بدانیم که تعریف هالیواک شباهت زیادی به تعریف دین از منظر اسلامی و کارویژه آن از نگاه اندیشمندان اسلامی مانند امام(ره) دارد؛ زیرا امام درباره دین و کارکرد ویژه آن معتقد است که دین باید شئون انسانی و اجتماعی انسان را مدیریت کند، دست سیاست را بگیرد و جامعه را به صلاح و سعادت رهنمون سازد؛ اما برخی محققان ایرانی از جمله مصطفی ملکیان آن را به گونه‌ای تعریف می‌کنند که به دموکراسی میل می‌کند. در گفتار ملکیان به ظاهر هیچ تعریفى از سکولاریسم ارائه نشده؛ اما از زوایاى سخن مى‌توان تا اندازه‌اى تلقى ایشان را دریافت. به نظر مى‌رسد در متون منسوب به وی نیز سکولاریسم در همان تعریف و کاربردی آمده که سروش در کتاب خود «سنت و سکولاریسم» با این معنا آورده است: «مراجعه به پسند و خواست عمومى مردم، به عنوان معیار تصمیم‌گیرى در زندگى جمعى.»(2) البته به نظر وی، تنها در امورى به پسند عمومى مراجعه مى‌شود که از سنخ حقایق قابل تحقیق نباشند، وگرنه در امورى که مى‌توان درستى آن را اثبات کرد، تمسک به نظر مردم موجه نیست. راه و رسم تشخیص پسند عمومى هم از راه رأى‌گیرى میسر مى‌شود و در صورت نبود وحدت نظر بین آحاد مردم، رأى اکثریت ملاک عمل قرار مى‌گیرد. اگر این برداشت درست باشد، باید گفت که ویژگى اصلى سکولاریسم از نظر وی توجه به آراى عمومى در مدیریت اجتماعى است. با این وصف، سکولاریسم معنایى نزدیک به دموکراسى پیدا مى‌کند و ایجاد تمایز جدى میان آنها چندان ساده نیست.

آشتى‌ناپذیرى  با سکولاریسم

در هر دو دیدگاه به سکولاریسم‌ـ چه نگرش سیاسى و چه نگرش معرفتى‌ـ گزاره‌هاى دینى نمى‌توانند با اتکا به آتوریته یا مرجعیت دین، مبنا و معیار مدیریت اجتماعى قرار گیرند. از این جهت، هیچ فرقى وجود ندارد که اکثریت جامعه این آتوریته را پذیرفته باشند یا خیر؛ البته اصرار استاد ملکیان بر لزوم مراجعه به رأى عموم مردم براى پذیرش دین به عنوان مرجع تصمیم‌گیرى‌هاى اجتماعى، شاید این گمان را تصدیق کند که در این حالت، باز هم مرجع واقعى پسند عمومى است؛ ولى نباید فراموش کرد که سکولاریسم داعیه فراترى دارد و بر این عقیده است که مقوله دولت را باید برکنار از دین داشت و دین منطقاً یا واقعاً نمى‌تواند در اداره حکومت نقش مثبتى ایفا کند. در یک دولت سکولار، محتواى قوانین و روش‌هاى مدیریت براساس مؤلفه‌ها و مشخصه‌هاى عرفى و این جهانى گزینش مى‌شود و هیچ معیار و ارزش فرازمانى پذیرفته نیست.

تنافى این تعریف با نظریه جناب ملکیان، از اینجا روشن مى‌شود که وی در تعریف حکومت دینى معتقد است که «مراد من از حکومت دینى، حکومتى است که تصمیم‌گیرى‌هاى جمعى در آن همه براساس معتقداتى صورت مى‌گیرد که در یک دین و مذهب وجود دارد؛ چه معتقداتى که در ناحیه هستى‌شناسى و مابعدالطبیعه آن دین وجود دارد، چه آنها که در ناحیه انسان‌شناسى آن است و چه معتقداتى که در ناحیه وظیفه‌شناسى و اخلاق آن دین و مذهب وجود دارد... در جامعه ما نیز فعلاً مراد از حکومت دینى، چنین حکومتى است.»(3)

این تعریف کاملاً درست و پذیرفته است؛ اما با این تعریف از حکومت دینى، در عمل، مرجعیت (یک دین و مذهب) به عنوان مبناى تصمیم‌گیرى‌هاى اجتماعى پذیرفته مى‌شود؛ حال آن که در سکولاریسم‌ـ با مفهوم رایج آن‌ـ چنین مرجعیتى پذیرفته نیست؛ بنابراین این احتمال وجود دارد که خواننده با تعریف ایشان از سکولاریسم همراه نشود و پروژه مورد نظر از همان آغاز دچار سستى و کاستى شود.

 

نتیجه

براساس آنچه گفته شد، در تعریف و تقریرهاى رایج از سکولاریسم می‌توان نوعی سازش‌ناپذیرى این اندیشه را با دولت دینى مشاهده کرد. سخن گفتن برخی مانند ملکیان از هم‌سازی و ایجاد سازش میان این دو مقوله مقرون به موفقیت نیست؛ زیرا بنیان‌های آنها از حیث ماهیتی و لوازم با یکدیگر ناساز و متفاوتند. اقتضاى اندیشه سکولاریسم لزوماً یک دولت سکولار است و براى رسیدن به یک دولت دینى، پیشاپیش باید سکولاریسم را به کنارى نهاد؛ البته طبیعی است که اولاً سکولاریسم با دین‌داری شهروندان سر ستیز ندارد و در یک حاکمیت سکولار، ممکن است مردم به صورت شخصى یا جمعى به وظایف دینى خود عمل کنند.

ثانیاً، ممکن است در یک دولت سکولار، برخى‌ـ یا حتى همه قوانین دینى‌ـ از فرایندهاى قانون‌گذارى عبور کنند و با ملاک‌هاى عرفى و عقلایى بررسى و تصویب شوند. به عبارت دیگر، سکولاریسم با حضور برخى قوانین دینى‌ـ البته بدون وصف (دینى)ـ در ساختار حکومت ناسازگارى ندارد.

پی‌نوشت‌ها

محمدتقی سبحانی، «بازخوانى نسبت سکولاریسم و حکومت دینى»، فصلنامه نقد و نظر، 1383، شماره 35 و 36 ، ص 32ـ 29.

عبدالکریم سروش و دیگران، سنت و سکولاریسم، تهران: مؤسسه فرهنگى صراط، 1381، صص 254ـ 250.

همان، ص 254.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات