امروزه فضای مجازی به واسطه دنیای هشتگها به محلی پر رونق برای بررسی، نقد و تبادل نظر درباره دیدگاهها و عملکرد مسئولان بدل شده و افکار عمومی با همسپاری یک هشتگ و ترندسازی آن موافقت یا مخالفت خود را به گوش آنها میرسانند و به این واسطه گاه مانع از اجرای طرحهای تهدیدآفرین علیه کشور میشوند.
برای نمونه، در ماجرای طرح یک فوریتی «رفع انحصار زبان انگلیسی در نظام آموزش همگانی کشور» که ۵۷ نفر از نمایندگان مجلس آن را امضا و برای بررسی و تصویب به مجلس ارائه کردند، هشتگ زبان انگلیسی و خصوصیسازی به یکی از محورهای بحث درباره این طرح بدل شد.
این طرح نمایندگان مجلس در ظاهر قرار است به مطالبه سه سال قبل رهبر معظم انقلاب(حفظهاللّه) در رابطه با رفع انحصار از زبان انگلیسی جامه عمل بپوشاند؛ زیرا معظمله در دیدار ۱۳ خرداد ۱۳۹۵ در دیدار با جمعی از معلمان و فرهنگیان فرموده بودند: «این اصرار بر ترویج زبان انگلیسی در کشور ما یک کار ناسالم است. بله، زبان خارجی را باید بلد بود؛ اما زبان خارجی که فقط انگلیسی نیست، زبان علم که فقط انگلیسی نیست. چرا زبانهای دیگر را در مدارس به عنوان درس زبان معین نمیکنند؟ چه اصراری است؟» با توجه به این کلام و رهنمود رهبری مبرهن است که هر گونه اقدام در جهت رفع انحصار از آموزش زبان انگلیسی که موجب غلبه فرهنگی این زبان بر جامعه علمی و فرهنگی ما شده، یک اقدام مثبت و قابل تقدیر و جلوهای از ولایتمداری مسئولان اقدامکننده است؛ پس چرا واکنشهای زیادی از سوی آحاد افکار عمومی علیه این طرح برانگیخته شد؟!
در ماده یک این طرح آمده است: «از تاریخ تصویب این قانون آموزش زبان انگلیسی در نظام آموزش همگانی کشور جنبه اختیاری خواهد داشت و وزارت آموزش و پرورش به شرحی که در ادامه این قانون خواهد آمد، مکلف است امکان آموزش سایر زبانهای مهم بینالمللی و منطقهای را به صورت اختیاری فراهم آورد.»
تا اینجای کار هدف صرفاً رفع انحصار و اختیاری کردن یادگیری انواع زبانهاست؛ اما درباره چگونگی انجام آن در ماده سه طرح آمده است: «آموزش و پرورش مکلف خواهد بود آموزش زبانهای موضوع این قانون و زبان انگلیسی را صرفاً از طریق آموزشگاههای آزاد تحت نظارت آن وزارت و حداکثر معادل سه سال تحصیلی منحصراً برای دانشآموزان مقطع دبیرستان ارائه نماید.»
این ماده در تبصره دیگری مقرر می کند: «آموزشگاههای آزاد در مورد روشهای آموزش، امتحانات و نمرات و طول مدت سال تحصیلی و امثالهم استقلال عمل خواهند داشت و آموزش و پرورش ضمن اعمال نظارت حاکمیتی فقط مجاز به برگزاری یک آزمون نهایی در سال آخر دوره دبیرستان خواهد بود.»
در طرح پیشنهادی آمده است به دانشآموزان محرومی که توانایی مالی نداشته باشند بورسیه تحصیل در آموزشگاههای تخصصی زبان انگلیسی داده میشود؟ اما باید پرسید چقدر کار کارشناسی در این زمینه صورت گرفته است؟ چه تضمینی برای اجرای آن وجود دارد؟ فراتر از اینها، مگر بر اساس اصل ۳۰ قانون اساسی تحصیل تا پایان دوره متوسطه رایگان نیست؟ چرا باید همه دانشآموزان ملزم شوند با هزینه شخصی زبان دوم را یاد بگیرند؟
پس با توجه به این بند طرح به خوبی مشخص است که روی دیگر طرح ناپخته رفع انحصار از آموزش زبان انگلیسی نه رفع انحصار و عمل به منویات ولی امر، بلکه خصوصیسازی بیش از پیش خدمات آموزشی کشور و بازاری کردن آموزش زبان از طریق آموزشگاههای آزاد زبانی است که روش و منش آموزشیشان بیش از اینکه اسلامی باشد مختلط، قُلکی و لسآنجلسی است و اوج افتخارشان دریافت گواهینامه از جاسوسخانههایی؛ مانندBritish Council است که از قضا ذیل چتر سفارتخانههای بیگانه عهدهدار پروژه نفوذ هستند. این مسئله فارغ از مسائل امنیتی در تضاد با سند تحول بنیادین آموزش و پرورش مصوب رهبر معظم انقلاب و نص صریح ماده ۳۰ قانون اساسی در زمینه لزوم تأمین آموزش و پروش رایگان برای دانشآموزان کشور است.