برخیها معتقد هستند که در مقابل ایستادگی و استکبارستیزی چیزی جز جنگ، تحریم و فشار اقتصادی عایدمان نشده است، نظر شما در این زمینه چیست؟
استکبار یکی از مفاهیم قرآنی است و مقاومت و مبارزه در مقابل آن در اسلام توصیه شده است. اگر باور دینی وجود نداشته باشد و پیگیر مفاهیم دینی مبارزه با استکبار نباشیم، مبارزه با آن همیشه توصیه نمیشود؛ چرا که مبارزه با استکبار هزینه دارد و گاهی این هزینه زیاد است و باید آن را پرداخت کرد. برخی اوقات بعضی کشورها مانند ژاپن منافع مشترکی با دولتهای استکباری دارند. ژاپن کشوری با منابع طبیعی ضعیف است که اقتصاد آن بر اساس صادرات است. دولت ژاپن دولت استکباری نیست و معمولاً در فهرست کشورهای استعماری قرار ندارد؛ اما رابطه خوبی با دولتهای استکباری دارد که همین رابطه در برخی مقاطع به آن کمک کرده است. یکی از سیاستهای آمریکا در چند سال گذشته این است که قیمت نفت را در دنیا با ابزارهایی مثل فشار به کشورهای تولیدکننده نفت مدیریت کند که این موضوع به نفع ژاپن هم است؛ چرا که ژاپن نفت ندارد و از این جهت میان آمریکا و ژاپن اشتراک منافع وجود دارد و این کشور باید طوری رفتار کند که طرف آمریکایی ناراحت نشود و روابط اقتصادی درازمدت و ادامه دار داشته باشند؛ بنابراین مبارزه نکردن با آمریکا میتواند برای ژاپن قابل توجیه باشد.
اگر بخواهیم نگاه غیردینی به موضوع استکبارستیزی داشته باشیم، زمانی مبارزه با استکبار معنا پیدا میکند که در راستای منافع ملی کشور باشد و این طور تشخیص داده شود که اگر ایران مبارزه با استکبار داشته باشد، کشور بهتری میشود. با توجه به ارزیابیها، مبارزه با استکبار برای کشور ما منافع دارد و به این معنا نیست که اگر آمریکاییها تحریمها را بردارند و از سیاستهای قبلی خود توبه کنند، ما بگوییم همچنان میخواهیم با شما مبارزه کنیم. تا زمانی که سیاست خارجی فعلی آمریکا وجود دارد، که این سیاست از حدود ۸۰ سال پیش بوده و خیلی به جمهوری اسلامی هم ربطی ندارد، مبارزه با استکبار در راستای منافع ملی ماست و کشور ما مانند ژاپن نیست؛ چرا که شرایط ما با آنها فرق دارد. به دلیل همین متفاوت بودن ما با کشورهای دیگر آمریکاییها نسبت به کشور ما دغدغه و سیاست خصمانه دارند.
تفاوت کشور ما با کشورهای دیگر این است که ما رتبه یک منابع نفت و گاز در جهان را داریم که این یک شاخص است. شاخصههای بعدی این است که در همسایگی رژیم صهیونیستی قرار داریم و کشوری مسلمان هستیم. همچنین مساحت بزرگ، جمعیت زیاد و با سواد داریم که همه این تفاوتهای ما با کشورها دیگر، دلیل توجه آمریکا به این کشور است. در نتیجه به دلیل این شاخصهها برای آمریکاییها مهم است که چه کسی در ایران حکومت میکند؛ چرا که ایران واقع در منطقه مهمی است و آمریکاییها ایران را با این جمعیت، منابع و وسعت در بهترین حالت اگر دشمن ندانند، رقیب خود میدانند و به دنبال کنترل حکومت ایران هستند.
به چه دلیل آمریکا و کشورهای مستکبر به دنبال کنترل ایران هستند؟
زیرا میخواهند منابع کشور ما و در نتیجه پیشرفت ما را مدیریت کنند. اگر کشوری با ظرفیت منابع و نیروی انسانی قوی باشیم و چیزهایی داشته باشیم که آمریکاییها ندارند، تلاش میکنند حکومت در ایران را مدیریت کنند تلاشی که با هدف مدیریت پیشرفت صورت میگیرد. در واقع اگر کاری به ایران نداشته باشند، پیشرفت سریعتر اتفاق میافتد. در بهترین حالت ایران را رقیب خود میدانند و انسانهایی هستند که تقوا ندارند به دنبال بیرون کردن رقیب از صحنه هستند؛ از این جهت رمز پیشرفت ایران در واقف بودن مردم و مسئولان به نکات ذکر شده است؛ یعنی باید بدانیم اگر بخواهیم پیشرفت کنیم برخی کشورها که تعدادشان کم است، دشمن ما هستند و مقابل ما ایستادهاند؛ بنابراین برخی کشورها مثل ژاپن یا کره جنوبی هستند و برخی کشورها هم مثل ایران، روسیه و چین منابع طبیعی خوب، وسعت و جمعیت مناسب دارند. آمریکا این کشورها را رقیب میداند.
با توضیحات داده شده و دلایل استکبارستیزی، مقابله با استکبار چه فایدهای برای مردم داشته است؟
واقعیت این است که کشورهایی مانند روسیه و ایران چارهای جز مقاومت نداشته و انتخاب دومی هم ندارند؛ عدهای میخواهند مثل زمان قبل از انقلاب باشیم که تحریم نبودیم؛ اما محدودیت داشتیم و کارهایی که قرار بود در ایران انجام شود باید مورد تأیید آمریکا میبود. آن زمان بدون نیاز به تحریم، کشور را محدود میکردند. کشورهایی مثل ما به دلیل ویژگیهای جغرافیایی و منابع باید بدانند که دشمنانی جدی دارند که ذیل اصطلاح استکبار تعریف میشوند و باید بدانند که برای پیشرفت طرحی داشته باشند و با آنها مقابله کنند. در این میان ما چارهای جز مقاومت نداریم؛ زیرا دغدغه منافع ملی داریم و زمانی این منافع تحکیم میشوند که بتوانیم از آنها به درستی برای خود استفاده کنیم؛ برای مثال در کشور عراق ۱۶ سال است که صدام سرنگون شده؛ اما این کشور همچنان وضعیت خوبی ندارد و آنها نیز مثل ما شاخصهای جغرافیایی و منابع را دارند و انتظار داشتیم که پس از صدام وضعیت بهتری داشته باشند؛ اما کشورهای مستکبر آنها را مدیریت میکنند تا محدود شوند؛ در حالی که موفق به دستیابی به تمام اهداف خود نشدهاند و دولت عراق تا حدی توانسته استقلال خود را حفظ کند؛ اما محدودیتها کم نیست؛ در حالی که عراق رسماً تحریم نیست به دلیل حضور پررنگ آمریکا محدودیتهایی را تحمل میکند؛ اما ایران بسیار آّبادتر از عراق است؛ در صورتی که جمعیت آن از ما کمتر است و فروش نفت بیشتری دارد؛ بنابراین این ذهنیت که سازش با آمریکاییها منجربه بهبود اقتصاد کشور میشود، مخالف این ماجراست؛ زیرا اگر با آنها سازش کنیم و در ایران حضور بیابند، قطعاً همین پیشرفتهای ذیل جمهوری اسلامی را متوقف و محدودیت ایجاد میکنند؛ البته درک این موضوع برای بسیاری سخت است و کشوری مثل ژاپن را میبینند و میگویند با آمریکاییها سازش کنیم تا مثل آنها پیشرفت کنیم. از این جهت مسیر پیشرفت کشور باید بومی و ایرانی باشد و یکی از شاخصههای اصلی مسیر پیشرفت، مبارزه با استکبار است.
در صورت دست کشیدن از مقابله با استکبار و سازش، باید چه هزینههایی را پرداخت کنیم؟
در حال حاضر در شرایط تحریم و فشار هستیم و میخواهیم که این سیاست برداشته شود. زمانی این مسئله رخ میدهد که سیاستگذار احساس کند سیاست او جواب نداده است؛ بنابراین تا زمانی که در این کشور جمهوری اسلامی وجود دارد، آمریکاییها باید نتیجه بگیرند که نمیتوانند ایران را با تحریم محدود یا تسلیم کنند؛ آنها اگر به این باور برسند نتیجه تحریم این است که ایران از دستورات آنها تبعیت میکند و هر زمان که از آنها تبعیت نکنیم، از تحریم استفاده میکنند؛ اما باید به این نتیجه برسند که ابزار تحریم جواب نمیدهد و سیاست ایران عوض نمیشود؛ در حالی که ایران سیاست مقابله با استکبار را دارد و نشان داده است که هم میتوان با استکبار مبارزه کرد و هم اینکه از منافع ملی حمایت و پیشرفت کرد. اگر حکومت دیگری در ایران باشد، تحریم نخواهد بود؛ اما محدودیت دارد. تجربه نشان داده محدودیتهایی که آمریکاییها با حضور در سیستم سیاسی کشور اعمال میکنند، معمولاً بیشتر جواب میدهد تا محدودیتهایی که از طریق تحریم اعمال میکنند.
در بحث سازش باید به این نکته اشاره کرد که آمریکاییها کشورهای دنیا را به چهار گروه تقسیم کردهاند: گروه یک کشورهایی هستند که منابع طبیعی و موقعیت جغرافیایی خوبی ندارند؛ بنابراین آمریکاییها نسبت به اینکه چه کسی در آن کشورها حکومت کند، خیلی دغدغه ندارند. گروه دوم منابع طبیعی و موقعیت جغرافیایی خوبی دارند و آمریکاییها نسبت به حکومت آنها دغدغه دارند؛ اما این کشورها مثل روسیه و چین ابزار دفاعی بالایی مثل بمب اتم دارند و آمریکاییها میدانند که از طریق نظامی نمیتوانند با این کشورها برخورد کنند؛ پس مجبور به تفاهم از طریق مسائل سیاسی هستند؛ چرا که نبود این تفاهم ممکن است منجر به جنگ شود. گروه سوم کشورهای همراه و همسو با آمریکا هستند که این همراهی مثل ژاپن به نفعشان است یا مثل مصر مجبور به همراهی شدهاند. گروه چهارم که ما در آن قرار گرفتهایم، کشورهایی هستند که منابع و موقعیت جغرافیایی مناسبی دارند.
عدهای در کشور میخواستند کشور را از گروه چهارم به سوم ببرند و فکر میکردند به عنوان مثال اگر ایران در حوزه هستهای امتیاز بدهد و برجام ۲ و ۳ نیزمحقق شود، دلخوریهای آمریکا را برطرف میکنند؛ اما نتیجه این شد که ما آماده برجام بودیم؛ اما آمریکاییها اجازه ندادند و اگر کمی بهتر تحریمها را مدیریت میکردند، برجام ۲ و ۳ را هم میگرفتند؛ اما از برجام خارج شدند و از طرف آنها تأیید نشده بود که از گروه چهارم به سوم برویم و قرار بود که ایران در قبل و بعد از برجام در گروه چهار باقی بماند و توانمندیهای هستهای خود را تقدیم آمریکاییها کند که تا حدی هم راضی شده بودند؛ اما واقعیت این است که ما چارهای جز مقابله با استکبار نداشته و امکان سازش هم نداریم؛ چراکه اگر ما هم به دنبال سازش باشیم، طرف مقابل هم باید آمادگی داشته باشد و تجربه برجام نشان داد که طرف مقابل آمادگی سازش ندارد.