صبح صادق >>  نگاه >> یادداشت
تاریخ انتشار : ۱۲ آبان ۱۳۹۸ - ۱۳:۳۶  ، 
کد خبر : ۳۱۸۱۱۱

رؤیای بر باد رفته

باید رؤیای «دولت اسلامی عراق و شام» را برای گروه‌های تکفیری تروریستی بر باد رفته دانست و راهبرد «زندگی بدون دولت» را برای این جریان متصور بود؟ به نظر می‌رسد، رؤیای دولت عراق و شام را که داعشی‌ها در سر می‌پروراندند، باید برای این گروهک از بین‌رفته و باطل‌شده دانست؛ زیرا خلافت خودخواندۀ ابوبکر البغدادی و این گروهک در عراق و سوریه متلاشی شد. آنها با انفجار مسجد النوری آخرین میخ را به تابوت دولت خودخواندۀ خودشان کوبیدند و دیگر چیزی از رؤیای دولت عراق و شام برای آنها باقی نخواهد ماند، جز اینکه به‌ صورت گروه‌های مخفی و هسته‌های کوچک زیرزمینی یا گرگ‌های هار به جنایات و اقدامات تروریستی دست بزنند و به شکل پراکنده و محدود به حیات خود ادامه دهند و اقدام به عملیات انتحاری در نقاط گوناگون جهان چه در داخل عراق چه در سوریه یا بعضی از کشورهای اروپایی بکنند.

اکنون این پرسش مطرح است که: آیا با پایان عمر نظامی داعش به مثابه یک واحد سیاسی خودخوانده می‌توانیم منتظر پایان رادیکالیسم در منطقه نیز باشیم؟ پاسخ بسیار روشن و واضح است: «قطعاً خیر»؛ چراکه از یک‌سو زمینه‌های ظهور و قدرت‌گیری داعش از نظر اجتماعی و فکری در منطقه همچنان به قوت خود باقی مانده است و نه تنها کشورهای منطقه به هم نزدیک نشده‌اند؛ بلکه فاصله‌ها و اختلافات عمیق‌تر شده است. از سوی دیگر، ما تجربۀ شکست نظامی رادیکالیسم در افغانستان (2001) را داریم. آیا با حملۀ آمریکا به طالبان و القاعده این گروه‌ها از بین رفتند؟ آن حملات که بسیار وسیع‌تر و سنگین‌تر از حملات ائتلاف بین‌المللی، کشورهای منطقه و کُردها به داعش بود! آن حملات فقط سبب تضعیف موقت رادیکالیسم در افغانستان و پخش و انتشار رادیکالیسم در کل منطقه شد. حملات به داعش هم به نظر می‌رسد چنین سرنوشتی داشته باشد، به ویژه وقتی مشاهده می‌کنیم داعش و رادیکالیسم در آسیای جنوب شرقی و کشورهای دیگر در حال رشد و اثرگذاری هستند.

وقتی مجموعه این تحولات و حوادث زنجیروار را در کنار هم قرار می‌دهیم، آنگاه برخی تحلیلگران در جلوی اصطلاح «اشتباهات استراتژیک آمریکا و غرب در پیدایش و گسترش رادیکالیسم» یک علامت بزرگ «تعجب»(!) می‌گذارند و در حالی‌که سعی می‌کنند اسیر نظریه‌های «توهم توطئه» نشوند، از خود می‌پرسند آیا این زنجیره اشتباهات سهوی است؟! البته در تحلیل چگونگی پیدایش و تقویت رادیکالیسم جدید اسلام‌گرا در منطقه باید در کنار اقدامات غربی‌ها به عوامل منطقه‌ای، زمینه‌های تاریخی و اندیشه‌ای و وضعیت اقتصادی و اجتماعی و نیز ناتوانی بیشتر کشورهای مسلمان منطقه در پیشبرد «توسعۀ پایدار» و ایجاد نظام‌های کارآمد فراگیر پرداخت؛ عواملی که هر یک از آنان مانند قطعه‌ای از جورچینی بزرگ‌تر هستند که چینش دقیق آنان تصویر و درکی درست‌تر برای تحلیل چرایی پیدایش رادیکالیسم به ما می‌دهند و طبیعتاً در دل خود راهکارهای مبارزۀ مؤثرتر برای مهار و سپس از بین بردن آن را به ما نشان می‌دهند؛ اقدامی که اگر انجام نشود، نتیجه آن کاملاً پیداست!

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات