سه دوره 60 روزه کاهش تعهدات برجامی را از اردیبهشت سال جاری تاکنون تجربه کردهایم و اکنون به گام چهارم رسیدهایم. حال این پرسش مطرح میشود که میزان تأثیرگذاری این گامها تا چه حد بوده و تا کی ادامه دارد؟ مواضع اعلامی مسئولان دولتی ایران فقط این را نشان میدهد که گامهای کاهش تعهدات در چارچوب برجام، تا حصول نتیجه ادامه دارد. از سوی دیگر، رهبر معظم انقلاب نیز با واژگانی، نظیر «جدیت کامل»، «به طور دقیق» و «به طور کامل و جامع» (10/7/۱۳۹۸) بر تداوم کاهش تعهدات تا رسیدن به نتیجه مطلوب تأکید ویژهای دارند. معظمله با تأکیدات قاطع میکوشند این باور در اروپاییها و آمریکاییها ایجاد شود که ایران مصمم به گرفتن حق خود در چارچوب برجام است. از سوی دیگر، این تأکیدات پیامی برای داخل نیز دارد که در برداشتن گامها نباید پالس سستی و جدی نبودن برای غربیها فرستاده شود. افزون بر این، باید در برداشتن گام آنچنان دقیق و حساب شده و جامع و کامل عمل شود که قدرت بازدارندگی و تغییر رفتار غربیها را برای انجام تعهداتشان فراهم کند.
حال باید دید آیا همه عوامل تأثیرگذار بر رفتار اروپاییها و آمریکاییها در طراحی گامها دیده شده است؟ روند تأثیرگذاری تا چه میزان بوده و چه کمی و کسریهای وجود داشته است؟ و چگونه گامی باید برداشته شود تا حداکثر اثرگذاری را داشته باشد؟
گامهای برداشته شده
نیمنگاهی به گامهای برداشته شده نشان میدهد، جمهوری اسلامی ایران بر اساس بندهای ۲۶ و ۳۶ برجام، اولین گام خود برای توقف برخی تعهدات برجامی را در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۹۸ برداشت؛ از جمله عبور از مرز نگهداری اورانیوم غنی شده بیش از ۳۰۰ کیلوگرم و رعایت نکردن سقف نگهداری آب سنگین از ۱۳۰ تن؛ اما در مقابل اروپایی به جز چند موضع هشداری و ابراز نگرانی، گام اول را زیاد جدی نگرفتند.
با این وضعیت، گام دوم در روز یکشنبه ۱۶ تیر 1398، برداشته شد؛ در این راستا، طبق بند ۵ برجام، ایران باید تا ۱۵ سال، غلظت اورانیوم غنی شده خود را در سطح 3/68 درصد نگه میداشت، اما ایران به دلیل پاسخ ندادن درست اروپاییها به درخواست ایران، این بند را تعلیق کرد؛ یعنی درصد یا خلوص غنیسازی اورانیوم را از سقف 3/68 بالاتر برد.
برخلاف گام اول، اروپاییها و حتی آمریکا در آستانه برداشتن گام دوم تماسها و تلاشهای دیپلماتیک خود را افزایش دادند؛ اما در عمل از حد وعده و وعیدها فراتر نرفتند. موضع تکراری مسئولان در داخل این بود که اروپا توان ایستادگی در برابر تحریمهای آمریکا را ندارد. با این وصف، به همان شیوه گام اول، گام دوم برداشته شد و با ادامه گفتاردرمانی اعلام شد اگر اروپا تعهدات خود را عملی نکند، گام سوم نیز پس از 60 روز برداشته خواهد شد.
در این بازه زمانی باز «مکرون» رئیسجمهور فرانسه با ارائه یکسری پیشنهادها به صورت تلفنی، نقش محوری را برای جلوگیری از برداشتن گام سوم و حل موضوع برعهده گرفت. طرح مکرون در این دوره این بود که بتواند خواسته ترامپ را برای گفتوگوی رودررو با روحانی در مجمع عمومی سازمان ملل فراهم کند و در عوض خط اعتباری 15 میلیارد دلاری را برای سامانه اینستکس به وجود آورد.
براساس اخبار منتشر شده، اگرچه این وعدهها و تحرکات در برخی مسئولان خوشبینی ایجاد کرد و انتظار دریافت 15 میلیارد دلار به تعبیر عراقچی تا آخرین لحظات فرصت شصت روزه وجود داشت، اما مخالفت آمریکا با طرح کاخ الیزه، همه چیز را به هم زد و محتوای گام دوم نیز نتوانست تأثیر جدی و منتج به نتیجه را فراهم آورد؛ از اینرو تهران گام سوم خود را در راستای فعالسازی فرایند تحقیق و توسعه بر سر زنجیرههای تحقیقاتی سانتریفیوژهای نسل جدید و گازدهی به آنها در جمعه ۱۵ شهریور ماه اعلام کرد. اکنون گام سوم به روزهای پایانی خود رسیده است؛ اما روند تحرکات دیپلماتیک اروپاییها در این 60 روز برخلاف اعلام رئیس دفتر رئیسجمهوری مبنی بر اینکه «اروپاییها و دیگران مرتباً پیغام میفرستند و با ما درباره اینکه قبل از اتمام فرصت دو ماهه ایران بتوانیم به یک چارچوب مشترک دست یابیم صحبت میکنند» نشان میدهد نه تنها تلاشهایی فراتر از وعدههای دوره دوم و سوم از آنها دیده نمیشود؛ بلکه شاهد مواضع و صدور بیانیهای از سوی سه کشور اروپایی هستیم که طلبکارانه خواستار مذاکرات عمیقتر و بلندمدت هستند.
چرایی کم تأثیری گامهای کاهشی
با وجود اینکه همه ناظران و کارشناسان حرکت کاهشی را روی هم رفته «درست» و «لازم» دانستهاند؛ اما در اینکه این گامها، انتظارات مد نظر را برآورده کرده یا نه، نظر واحدی وجود ندارد. شاید نبود نظر واحد به نوع نگاهی برمیگردد که نسبت به انتظارات وجود دارد. برای نمونه دکتر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی و کمالوند، سخنگوی آن اظهار داشتند با این سه گام فعلاً توازنی در برجام ایجاد شده و سازمان انرژی اتمی توانسته است این توازن را برگرداند. برخی دیگر فقط سطح ظاهری واکنشها و یکسری اقدامات را ملاک قرار داده و براساس آن، گامها را قرین موفقیت نسبی دانستهاند. با وجود این، بسیاری از حیث میزان تأثیرگذاری بر رفتار اروپا برای تحقق خواستههای حداقلی ایران، متفقالقول هستند که این گامها نتوانست انتظارات لازم را برآورده کند. در علتجویی این موضوع سه گفتمان را شاهد هستیم؛ گفتمانی که بر کاستیهای گامها اشاره دارد و گفتمانی که بر ناتوانی اروپا در برابر فشارهای آمریکا تأکید میکند و خردگفتمانی که در پیوند گفتمان دوم مطرح است.
کاستیهای گامهای برداشته شده
کاستیها و ضعفهای درونی و پیرامونی گامهای برداشته شده از منظرهای گوناگونی قابل بررسی است:
1ـ نداشتن قاطعیت کلامی و زبانی و فقدان ادبیات طلبکارانه و مقتدرانه از سوی دولتمردان در کاهش تعهدات برجامی یکی از ضعفهایی است که مانع از وارد کردن شوکهای اثرگذار بر کشورهای اروپایی شد. از جمله غلبه تکرار این جمله که ایران از برجام خارج نمیشود، خیال سه کشور اروپایی را خاطر جمع کرده است.
2ـ غلبه نمادین گامهای کاهش تعهدات بر جدی بودن گامها طرف مقابل را به این نتیجه رساند که هنوز تا رسیدن به گام جدی و اساسی فرصت زیاد است. احتیاط و محافظهکاری بیش از حد سبب شد پیام ضربالاجل ایران آنگونه که باید جدی گرفته نشود.
3ـ جامع نبودن گامها ضعف دیگری است که مورد توجه قرار گرفته است. بخشی از جامع نبودن به هدفگذاری یا آماج این گامها برمیگردد که نباید فقط برای اروپاییها طراحی میشد به تعبیر یکی از کارشناسان، اگر این تهدید ایران برای آمریکاییها هم شکل بگیرد به واسطه آن اروپاییها نیز فعالیتهای خود را برای انجام تعهداتشان به منظور حفظ برجام بیشتر خواهند کرد. نبود اقدامات تکمیلی مرتبط و فقدان پیوستهای روانی و رسانهای اثربخشی مورد انتظار را ایجاد نکرد.
4ـ نبود صدای واحد قاطعانه و شجاعانه از سوی برخی جریانها و شخصیتهای سیاسی و اصحاب رسانه نکته راهبردی است که غرب را همواره امیدوار نگه داشته که میتوانند این وضعیت را به فرصتی برای برجامهای 2 و 3 تبدیل کنند. متأسفانه، در این زمینه حداقل با نگاهی به مطبوعات حامی دولت، میتوان نشان داد که تا چه میزان پالسهای وادادگی به طرف مقابل ارسال شده است. برخی از این نوشتهها دلالت بر این داشت که باید گامها با احتیاط، عاقلانه و با در نظر داشتن اوضاع بینالمللی برداشته شود. یا برخی تحلیل میکردند اگر ایران گام جهشی و جدی بردارد؛ احتمال خروج اروپا از برجام وجود دارد و ممکن است از مکانیسم ماشه استفاده کند یا ممکن است تنش و جنگ صورت گیرد و... . تردیدی نیست که این مواضع بر مواضع غربیها بسیار تأثیرگذار بوده و به مثابه ستون پنجم در نبرد ادراکی موجبات ضعف اقتدار ایران برای گرفتن حق خود در برجام را فراهم کرد.
ناتوانی و بیارادگی اروپاییها
گفتمان پرقدرت دیگری وجود دارد که کماثری گامهای تعهداتی ایران را در ناتوانی و فقدان اراده اروپایی جستوجو میکند. اگرچه طرح این موضوع با انگیزههای متفاوتی صورت میگیرد، دو موضوع ناتوانی و بیارادگی اروپا عاملی در کماثری گامهای ایران تلقی شده است. برخی بحث ناتوانی را پیش میکشند و این گونه مطرح میکنند که اروپا ابزارهای لازم را برای ایستادگی در مقابل فشارهای آمریکا ندارد. برخی دیگر بحث وابستگی قاره سبز به آمریکا را مطرح میکنند و معتقدند اروپا ارادهای مستقل از آمریکا ندارد. البته برخلاف این دو دیدگاه برخی اعتقاد دارند، اگر واقعاً اروپا خواستار اقدام قاطع باشد، میتواند در این باره عمل کند؛ ولی اروپا هنوز به آن نقطه حساس نرسیده است تا احساس کند با وجود مخالفت آمریکا باید هزینه ماندن ایران در برجام را بپردازد. شاید این موضع دکتر ظریف در جریان گام سوم بیانگر همین نکته باشد که گفت: «اروپاییها باید به این نتیجه برسند که اگر بخواهند بروند از آمریکا برای اجرای تعهداتشان اجازه بگیرند آمریکا هیچ وقت آن اجازه را به آنها نخواهد داد.» به طور مسلم اگر دولتمردان بپذیرند که اروپا ناتوان یا بی اراده در تحقق تعهدات یازدهگانه خود است، آنوقت تداوم برداشتن گامهای تدریجی توجیه نخواهد داشت؛ زیرا به طور کلی فلسفه گامهای کاهشی از بین میرود. البته نگاه دیگری نیز وجود دارد و آن، وجود اشتراک نظر بین اروپا و آمریکا در تغییر رفتار ایران برای رسیدن به یک توافق جدید است؛ یعنی هر دو به یک معامله بهتر با ایران میاندیشند؛ آمریکا با خروج از برجام و وارد کردن فشار حداکثری و اروپا با ماندن در برجام و گفتار درمانی برای مجابسازی ایران به مذاکره این راهبرد را دنبال میکنند.
فشارهای آمریکا
برخی از جریانها و تحلیلگران معتقدند بیتوفیقی ایران در تأثیرگذاری بر اروپا ناشی از فشارهای آمریکا و به طور ویژه رویکرد سیاست خارجی ترامپ است. اروپا انگیزه و تمایل برای حفظ برجام دارد، اما آمریکا نمیگذارد. از نظر این عده اگر ایران با توجه به زمینهسازی مکرون با ترامپ مذاکره میکرد، شرایط تغییر میکرد. این تفکر که ناتوان در عبرتگیری از دو سال مذاکره با گروه 1+5 که آمریکا یکی از اعضای آن بوده، یا ندیدن عبرتهای مذاکرات ترامپ با کره شمالی و... است، تلاش دارد با برجستهسازی ناتوانی و بیارادگی اروپا در برآورده کردن خواستههای ایران، مقامات را به سمت مذاکره با آمریکا بکشاند. به نظر میرسد ریشه برخی از پیشنهادهایی که به تازگی درباره رفراندوم در این زمینه مطرح شده است، به چنین رویکردهایی برگردد.
هنوز دیر نشده
دلایل و شواهد مؤید دیدگاه اول است؛ یعنی ناتوانی اروپا یا فشارهای آمریکا دلیل واقعی و تعیینکننده نیستند. اگر گامهای طراحی شده در چارچوب سیاست مقاومت فعال به معنای کامل و جامع آن قرار گیرد و دنبال شود و همچنین همه عناصر و فعالان سیاسی اعم از دولتی و غیر دولتی موظف و مکلف به کمک و حمایت از این سیاست باشند و در کنار اینها پیوست رسانهای و روانی سنجیده و همهجانبهای طراحی شود و اصحاب رسانه تمام قد در این چارچوب مشی و مشق کرده و صدای واحد قاطعی را منعکس کنند، بدون تردید ضربالاجل جمهوری اسلامی ایران قبل از این نتیجه میداد؛ البته هنوز دیر نشده است. دولت باید بازخوردگیری واقعبینانهای را از گامهای برداشته شده اعم از محتوای گامها و گامهای تکمیلی، مقوم و مرتبط انجام دهد و براساس رهنمود رهبر معظم انقلاب گامی مقتدر، جدی، کامل و جامع بردارد؛ به گونهای که بیشترین بازدارندگی و اثربخشی را داشته باشد.
عملیاتیسازی این راهبرد ملی شدنی نیست، مگر اینکه همه افراد، گروهها، شخصیتها و ذینفعان(که در این موضوع حقیقتا تمام ملت ایران را شامل میشود) به گامهای ایران در برابر طرفهای مقابل اقتدار ببخشند و در برابر هر نوع اقدام ضعیف کلامی، رسانهای، موضعگیری و پالسهای تسلیمگونه بیتفاوت نباشند و واکنش مناسب نشان دهند. ملت ایران بداند هنوز اقدامات کلیدی زیادی وجود دارد؛ مانند راهاندازی زنجیره ۳۰ تایی IR6 وافزایش آن، افزایش درصد غنیسازی، راهاندازی قسمت ثانویه رآکتور اراک و ماشین سوختگذار آن و تسریع در افزایش سانتریفیوژهای نسلهای جدید IR7، IR8 و IR9 که به زودی رونمایی میشوند، کاهش تعهدات مرتبط با فردو و فعال کردن آن و افزایش ظرفیت ماشینها در فردو و نطنز، اجرا نکردن پروتکل الحاقی، خروج از NPT (که آقای دکتر ظریف هم چندی پیش به آن اشاره داشتهاند) و... که میتوان با سایر ابزارهای قدرت غیر فنی و هستهای، گامهای مقتدر و شوکدهندهای را طراحی کرد، که نه تنها اروپا، بلکه آمریکا را نیز به تمکین وادار کند.