اغتشاشها در عراق ابعاد پیدا و پنهانی دارد و بر اساس برنامهریزی گسترده محور غربیـ عربیـ عبری با بازوهای گوناگون رسانهای، جریانهای انحرافی و بعثی صورت گرفت. در این میان، استفاده از جریانهایی در داخل عراق در جهت تحریک مردم و افکار عمومی برای جهتدهی به سمت و سوی سیاسی و ایجاد خلأ امنیتی در سایه بیدولتی، همه نشاندهنده تلاش محور غربیـ عربیـ عبری برای ایجاد بحران در عراق بود. این محور همه تمرکز خود را بر شکل نوینی از جنگ غیرمستقیم با عنوان نسل چهارم جنگها گذاشت که محور اصلی آن استفاده از سلاح فکر و هوش به جای سلاح تسلیحاتی بود. به عبارت دیگر، محور اصلی اغتشاشها در عراق برپایه یک جنگ ترکیبی متشکل از عوامل گوناگون رسانهای، اقتصادی، امنیتی و سیاسی با محوریت برخی جریانهای معارض بود. در این میان، برخی جریانها به نیابت از محور غربیـ عربی در داخل عراق شروع به اغتشاشآفرینی کردند و پروژه کشتهسازی را در داخل عراق با محوریت جریان بعثی، همانند سال 1388 در ایران طراحی کردند. اهداف این حرکت در عراق سرنگونی نظام، اسقاط دولت و جنگ شیعیـ شیعی بر پایه جنگ روانی گسترده علیه ایران بود؛ به گونهای که در برخی شهرها علیه ایران شعار سر داده شد و در برخی مناطق دیگر، جریانهای انحرافی به مراکز کنسولگری ایران حمله کردند.
آنچه در اغتشاشهای اخیر جلب توجه میکند، تلاش محور غربیـ عربی در نسبت دادن مشکلات موجود عراق به ایران و تحریک افکار عمومی در جهت اقدامات واکنشی علیه مراکز سیاسی ایران بوده است. حمایت نیروهای ضدانقلاب، اختصاص پول زیاد برای اجرای آن، همکاری فعالانه رژیمهای سرکوبگر عربی و رژیم صهیونیستی در کنار پوشش رسانهای برای این طرح و حمایت تدارکاتی گسترده از آن، همه ابعاد ماجرا را روشن میکند؛ در واقع آن چیزی که این کشورها به دنبال آن بودند، القای تفکر جدایی عراق از ایران بر پایه عربیت و همراهی نکردن افکار عمومی داخل عراق با ایران بود. به زبان سادهتر، این کشورها به دنبال هزینهسازی به منظور دوگانگی ایرانیـ عربی با هدف تفرق دو کشور به منزله دو رکن اصلی محور مقاومت بودند که البته بر روی گزاره مختصات اعتراضی در مناطق شیعی نیز تمرکز کرده و قصد داشتند از این وضعیت برای ایجاد شکافهای قومیتی و تشدید گزاره ایرانیـ عربی استفاده کنند.
همه این موارد نشان میدهد محور غربیـ عربیـ عبری به دنبال ایجاد آشوب در عراق و استفاده از شرایط موجود برای عملی کردن برنامهای گستردهتر در سطح منطقه براساس آشوب در عراق و لبنان بود. طرح مزبور براساس یک ریختشناسی از منطقه، همانند طرح خاورمیانه جدید آمریکا پیریزی شده بود که مختصات آن را ظهور دولتهای خنثی در وهله اول و وابسته در وهله دوم تشکیل میدهند. محور این پروژه نیز طرح «معامله قرن» است براساس این طرح کشورهایی که به گونهای با مسئله معامله قرن مخالفت کرده و آن را محکوم کردند، باید به نوعی دچار بحرانهایی در سطوح گوناگون امنیتی و اقتصادی شوند تا در نتیجه این بحران وضعیت برای تحت فشار گذاشتن دولت های مزبور در جبهه داخلی به گونهای شود که در زمینه مسائل منطقهای حالتی خنثی یا همراه داشته باشند.
در مجموع میتوان گفت؛ محور غربیـ عربیـ عبری در به ثمر رساندن اهداف چهارگانه خود (سقوط نظام، سقوط دولت، درگیری شیعی– شیعی و ضدیت با ایران) موفقیت خاصی کسب نکرده و تنها با ایجاد اغتشاش و آشوب و تخریب برخی زیرساختها و صدمه دیدن اقتصاد عراق صحنه میدانی را ترک خواهد کرد. البته این اغتشاشها باید اجماع همگانی در داخل عراق در جهت رفع مشکلات ایجاد کند تا این کاستیها محور برنامهریزی بازیگران معاند قرار نگیرد.