در دوران مبارزات اسلامی علیه رژیم پهلوی، مسئله کادرسازی و تربیت نیرو برای پیشبرد و تقویت نهضت اسلامی امری ضروری بود که برخی بزرگان تیزبین که افقهای آینده را با چشمانی باز مشاهده میکردند، بر آن تأکید داشتند. در این میان، بدون شک نقش «آیتاللّه شهید بهشتی» بسیار ممتاز بود؛ زیرا وی ایده راهاندازی مدارس اسلامی و انقلابی برای تربیت جوانان مؤمن انقلابی را پیگیری میکرد و توانست با بسیج دیگر انقلابیون این مهم را با تأسیس دهها مدرسه در سراسر کشور محقق کند. آقای «علاءالدین میرمحمدصادقی» یکی از چهرههای اثرگذار حزب مؤتلفه و بازاریان فعال در دوران مبارزه در مجموعه خاطرات خود که در قالب کتابی با عنوان «پنجرهای به گذشته» تدوین شده است، به بخشی از این روند چنین اشاره میکند:
«جلساتی را که قبلاً با مرحوم بهشتی ترتیب داده بودیم باز در دهه چهل به راه انداختیم. آقای بهشتی همه را قانع کرد که باید جنبشی فرهنگی به راه بیندازیم، ایشان دلایل این موضوع را برای ما روشن کرد. پس از مدتی تصمیم گرفتیم خودمان مدرسه دخترانهای تأسیس کنیم. آیتاللّه هاشمیرفسنجانی، مرحوم شهید دکتر باهنر، شهید رجایی، ابوالفضل توکلیبینا، شفیق، جواد رفیقدوست، عباس تحریریان، حسین مهدیان و حسین اخوانفرشچی ترکیب هیئت مؤسس این مدرسه را تشکیل میدادند. نام مدرسه را «رفاه» گذاشتیم. ایده گروه ما این بود که باید انقلابِ فکری در جامعه ایجاد شود و یا از طریق فعالیتهای خدماتی و کمک به گرفتاران، وارد جریان اعتراضی علیه حکومت شویم. انگیزههای دیگری هم برای ساخت مدرسه بود. عدهای به دنبال جایی بودند تا فرزندان افرادی که دستگیر شدهاند بتوانند در آنجا تحصیل کنند. البته مدرسه علوی فعال بود؛ ولی این مدرسه تنها برای دانشآموزان پسر پذیرش داشت و ما به دنبال تأسیس مدرسه دخترانه بودیم.
تمام افرادی که در جمع مدرسه رفاه حضور داشتند، دارای افکار انقلابی بودند. همین شرایط مدرسه رفاه موجب شده بود تمام افرادی که با آن همکاری میکردند، تحت نظر باشند. آقای هاشمیرفسنجانی پس از یکی از جلسات مدرسه رفاه دستگیر شد و چهار سال زندانی بودند. آقای غیوران هم که مأمور تدارکات مدرسه رفاه بود، به دلیل همین فعالیتهای ضد رژیم دستگیر شد. آقای بهشتی معتقد بود که از همین مدرسه و با فعالیتهای اینگونه میتوان زمینه تحول فکری در جامعه را ایجاد کرد. همین طور هم شد... از سال 1335 وارد نهضت مدرسهسازی شدیم. به اتفاق دوستانی دیگر مدرسههای بسیاری ساختیم که معروفترین آنها پس از مدارس علوی و نیکان، مدرسه فخریه در شمیران تهران بود.