مصوبه سران قوای سهگانه در زمینه مدیریت مصرف سوخت و افزایش قیمت بنزین، پس از اعلام با واکنشهایی مواجه شد که احتمال لغو این مصوبه را تقویت میکرد. بیانیههای تعدادی از مراجع عظام تقلید،طرحهای دوفوریتی و سهفوریتی در مجلس شورای اسلامی، واکنشهای رسانهای و مهمتر از همه نارضایتیهای مردمی که بستری برای شرارت اشرار سازماندهی شد، نمونههایی از این واکنشها بود. در این میان، رهبر حکیم انقلاب اسلامی یکشنبه 26 آبان ماه، در ابتدای درس خارج با بیان نکات بسیار مهم و راهبردی، مصوبه سران سه قوه را حمایت و بر اجرای آن تأکید کردند. این حمایت با اما و اگرهایی مواجه شد که منطق آن به شرح نیاز دارد؛ چرا که عدهای تصور میکردند اگر رهبری ورود پیدا نمیکرد بهتر بود و با لغو این مصوبه، هم فشارها از مردم برداشته میشد و هم آرامش به جامعه باز میگشت؛ البته کسانی که ولایتمدار بوده و رهبر معظم انقلاب اسلامی را به دلایل اعتقادی و تجربه بیش از سه دهه خضر زمان یافته بودند، بدون لحظهای تردید، اتخاذ این موضع را، راهبرد بهینه دیدند و علاوه بر تبعیت به تبیین و تشریح آن همت گماشتند. اکنون با گذشت زمان و آشکار شدن زوایای آنچه گذشت، روشن است اگر رهبر معظم انقلاب اسلامی چنین ورودی پیدا نمیکردند، کشور درگیر یک بحران جدی در حوزههای سیاسی، اجتماعی و امنیتی میشد و نقشه دشمنان در سال 1398 و در آستانه انتخابات، با اهداف کانونی ایجاد هرج و مرج، بیثباتسازی سیاسی و راه انداختن جنگ داخلی امکان اجرا پیدا میکرد. مهمترین نکات شرحدهنده منطق رهبر معظم انقلاب اسلامی در حمایت از این مصوبه عبارت است از:
اصلاح سبک کنونی مصرف سوخت در کشور؛ با توجه به یارانه سنگین پنهان، مصرف بیرویه، قاچاق سوخت و افزایش روند مصرف در هر سال، یک ضرورت اجتنابناپذیر بود. هر چند اگر دولت، طبق قانون با همراهی مجلس، این اقدام را با یک شیب ملایم طی سالهای گذشته انجام میداد، نیازی به وارد کردن این شوک به قیمت بنزین در این حد نبود؛ بنابراین مصوبه سران، مصوبهای بود برای انجام یک اصلاح ضروری که اگر انجام نشود، در آینده نه چندان دور کشور را با مشکلات جدی مواجه میکند.
دشمنان شکست خورده در چهل سال گذشته میدانستند که جمهوری اسلامی برای عبور از فشارهای حداکثری آنان، به ناچار باید اقداماتی را انجام دهد که در کوتاهمدت نارضایتی بخشی از جامعه را به دنبال خواهد داشت. بر اساس این، آنان با سازماندهی اشرار، راهبرد وادارسازی نظام به عقبنشینی از مصوبات گرهگشا را از طریق شرارت، تخریب، کشتهسازی و آتشافروزی و همچنین ایجاد دوگانهسازیهای سیاسی در سطح حاکمیت و نخبگان در دستور کار خود قرار داده بودند؛ بنابراین لغو مصوبه سران تحت فشار و آشوب، آغاز دومینوی عقبنشینی میشد و از این پس، مسئولان به دلیل ترس از پدیدآیی آشوب و نارضایتی، هرگز در مسیر اصلاح امور در حوزههای راهبردی قدم نمیگذاشتند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی برای اتخاذ چنین موضع و تصمیمی، با یک نگاه سیستمی و جامعنگر به همه ابعاد، عناصر و زوایای موضوع نگریسته است. از یک طرف ضرورت حفظ انسجام سیاسی، حمایت از سران و کارگزاران عالی کشور، رعایت حقوق تمامی مردم، مصالح و منافع عمومی با نگاهی دوراندیشانه را مدنظر قرار داده، از طرف دیگر نقشههای دشمنان و فتنهانگیزیهای آنان را خنثی کردند.
رهبر معظم انقلاب، هر نوع اصلاح و تغییری را از مسیرهای قانونی مجاز دانسته، حرکتهای خارج از ساختار را مضر میدانند. بر همین اساس، حمایت از مصوبات قانونی را (از جمله این مصوبه)، یک قاعده و اصل میدانند. معظمله پیش از این فرموده بودند، اگر سران قوا برای حل مشکلات و معضلات کشور، مبتنی بر بررسیهای کارشناسانه به تصمیم برسند، از آن تصمیم حمایت خواهند کرد؛ بنابراین حمایت از این مصوبه، حمایت از یک اقدام قانونی و گرهگشا و بر مبنای یک موضع عقلانی و از پیش اعلام شده است.
حمایت از مصوبه سران، با موارد زیر همراه بود:
الفـ تأکید بر رعایت حقوق مردم از طریق واریزهای نقدی طبق برنامه اعلامی دولت؛
بـ جلوگیری از بالا رفتن قیمتها به بهانه افزایش قیمت بنزین و کنترل بازار؛
جـ جداسازی صف مردم معترض از اشراری که طبق نقشه دشمنان دنبال شرارت هستند.
حمایت از مصوبه سران، به معنای حمایت از جزئیات، شیوه و روش پیادهسازی نیست. حمایت از اصل مصوبه برای اصلاح مدیریت سوخت یک اقدام ضروری است. اکنون همه کارشناسان روی اصل اینکه باید سوخت و قیمتها از این حالت خارج شده و به صورت دقیق و متناسب با شرایط روز مدیریت شود، اتفاق نظر دارند. برخی از مشکلاتی که در هفته گذشته پدید آمد، عمدتاً ناشی از روش نادرست دولت در پیادهسازی مصوبه بود. اگر دولت از قبل به صورت مدبرانه نخبگان و تودههای مردم را نسبت به این مهم با تبیین و تشریح ضرورتهای انجام اصلاح مدیریت سوخت همراه میکرد، به طور قطع اشرار سازمانیافته و دشمنان در کمین نشسته، امکان موجسواری بر بستر نارضایتیها و اعتراضات مردمی را پیدا نمیکردند.