سرانجام دور جدید مذاکرات ایران و اعضای 1+4 در شهر وین برگزار شد. چنانچه از خروجی و نتایج این نشست بر میآید، سخنی از «استناد به مکانیسم ماشه» و متعاقباً «فعالسازی» آن در نشست اخیر به میان نیامده و حداقل این موضوع در مواضع رسمی شرکتکنندگان اروپایی در نشست برجام، به رسانهها مخابره نشده است. این در حالی است که مواضع اخیر مقامات فرانسوی، به ویژه «ژان ایو لودریان» وزیر خارجه این کشور در زمینه استناد به مکانیسم ماشه (مکانیسم بازگرداندن خودکار تحریمهای چندجانبه شورای امنیت علیه ایران)، از ابعاد گوناگونی تأملبرانگیز است. این موضعگیری، درست یک هفته قبل از برگزاری نشست ایران و اعضای 1+4 در وین اتخاذ شد. فراتر از آن، تروئیکای اروپایی در اقدامی جمعی و تبلیغاتی، در نامهای به «آنتونیو گوترش» دبیر کل سازمان ملل متحد مدعی شدند برخی آزمایشهای موشکی ایران، برخلاف قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل متحد بوده و باید متوقف شود.
ماجرا به این دو مورد ختم نشده است! فرانسویها در آستانه برگزاری نشست جمعهای که گذشت، سعی کردند با بزرگنمایی در زمینه پیوستن شش کشور سوئد، نروژ، فنلاند، هلند، بلژیک و دانمارک به «اینستکس»، از این اقدام به مثابه «گام اعتمادساز اروپا» در قبال برجام یاد کنند. همانگونه که مشاهده میشود، جورچین و تصویری که اروپا قصد تکمیل و ارسال آن را به افکار عمومی دنیا داشته است، سه قطعه بزرگ دارد: تهدید ایران به استفاده از مکانیسم ماشه، اعمال فشار بر حوزه دفاعی و موشکی ایران و سرانجام بزرگنمایی اینستکس. در این زمینه نکاتی وجود دارد که لازم است مورد توجه قرار گیرد:
هر سه مورد ذکر شده (در رفتارشناسی برجامی اروپا)، در ارتباط با یکدیگر تعریف میشود. به عبارت بهتر، سه قطعهای که فرانسه و دو عضو اروپایی دیگر دخیل در برجام (آلمان و انگلیس) در مواجهه با ایران به آن استناد کردهاند، پدیدههایی مستقل نبوده و کاملاً به یکدیگر پیوستهاند. بنابراین، در تحلیل رفتار اروپا در قبال ایران و برجام، باید هر سه مورد به صورت یکجا و در ذیل یک قالب و چارچوب مدنظر قرار داد.
هر سه مورد ذکر شده، در ذیل راهبرد «مهار ایران قدرتمند» از سوی غرب( آمریکا و اتحادیه اروپا) تعریف میشود. این راهبرد، به طور مشترک از سوی ایالات متحده و تروئیکای اروپایی تدوین شده و هم اکنون به مدل راهبردی آنها در مواجهه برجامی با کشورمان تبدیل شده است. هدف اروپا و به ویژه کشور فرانسه در این معادله کاملاً مشخص است: هدایت جمهوری اسلامی ایران به سوی توافقی به مراتب بازدارندهتر از برجام.
مقامات اروپایی اصرار دارند حتی با انعقاد نوعی «توافق موقت»، زمینه مساعدی را برای «گذار کامل از برجام» و تبدیل آن به یک «توافق جدید» فراهم کنند. بازیگران غربی اصرار دارند این مسئله تا قبل از برداشته شدن پنجمین گام محدودکننده تعهدات برجامی کشورمان تعیین تکلیف شود. به کارگیری انواع ابزارهای تهدیدآمیز علیه برنامه موشکی ایران و طرح مکرر تهدیدی به نام «مکانیسم ماشه»، در همین راستا صورت میگیرد.
بدونشک، در چنین وضعیتی کمترین توجیهی برای مصالحه با تروئیکای اروپایی وجود ندارد. اصرار بر کاهش تعهدات برجامی ایران در چنین شرایطی یک «نقطه قوت راهبردی» برای کشورمان در هدایت بازی با اروپا محسوب میشود. از سوی دیگر، لازم است مؤلفههایی از جمله ناکارآمدی حقوقی، ساختاری و اجرایی اینستکس به وضوح از سوی کارشناسان حوزه روابط بینالملل برای افکار عمومی ایران و جهان تشریح شود تا طرف اروپایی قدرتی برای مانور کاذب بر روی این ساختار مبهم پیدا نکند. آنچه مسلم است، اینکه پیروزی در منازعه استراتژیک و تاکتیکی ایران و غرب در مسئله برجام، معلول شفافسازی صحنه از سوی دستگاه دیپلماسی کشورمان و نقد صریح عملکرد تروئیکای اروپایی در این معادله خواهد بود؛ موضوعی که متأسفانه هنوز تحقق پیدا نکرده است.