مردم وقتی به دولت اعتماد کردند، او را در همان قوارهای میدیدند که میگفت و قولش را میداد، نه در وضعیت کنونی که بگوید من مرد روزهای صلحم نه جنگ.
امروز دکتر حسن روحانی به مناسبت گرامیداشت روز ملی صنعت پتروشیمی ایران با تعدادی از فعالان این صنعت دیدار داشت. رئیس جمهور در این دیدار ضمن شنیدن صحبتهای تعدادی از فعالین این صنعت به ایراد سخن پرداخت و ضمن تأکید بر میزان اهمیت و جایگاه پتروشیمی در اقتصاد کشور، تأمین ارز مورد نیاز کشور و تأمین مواد اولیه صنعت داخلی، از مسیر رو به توسعه این صنعت در کشور سخن گفت و از چشم انداز ۱۴۰۰ پتروشیمی که مایه امیدواری و مباهات است.
دکتر روحانی همچنین از روحیه و انگیزه بالای صنعتگران پتروشیمی در کشور و امید به آینده آنان گفت و گفت: «در شرایط فشار و در شرایط تحریم دشمن، مسیر و راهی که صنعتگران انتخاب کرده بودند به خوبی توانستند ادامه مسیر بدهند و این یک افتخار بزرگ برای تاریخ کشور ما است.»علاوه بر این گفتن ها، روحانی این را نیز گفت که ما در شرایط جنگی هستیم و"شرایط عادی با شرایط جنگ متفاوت است. بعضیها به دولت دوازدهم خطاب میکنند و میگویند که آن قولهایی که اول دولت دادید چرا عین آن قولها را نمیتوانید عمل کنید. ما در شرایط صلح آن قولها را داده بودیم. بعد وارد یک جنگ شدیم... بنابراین این حرف یک حرف منطقی نیست که برخیها که با دولت خرده فرمایش دارند، بگویند در سال ۹۵ در فروردین ۹۶ اینها را گفتید و فروردین ۹۸ لحن فرق کرده است. آن شرایط، شرایط صلح بود و الان شرایط جنگ است. در همه دنیا شرایط جنگ شرایط ویژه خود را دارد. "بله، تمامی صحبتهای دکتر روحانی به جا و مورد قبول. ولی مگر دکتر روحانی به عنوان یک سیاستمدار کهنه کاری که سالها در پستهای مهم کلیدی این مملکت حضور داشته، نباید از آیندهای که خیلی نیز غیرمحتمل نبود، خبر میداشت و پیش بینی وقایع را میکرد؟ مگر نه این است که یک کاندیدا برای دادن هر شعاری باید اوضاع و اتفاقات آینده را از قبل شناسایی کرده باشد و بعد با مردم قول و قرار بگذارد؟ اگر اینگونه نیست، تفاوت یک فرد عادی که با خوش بینی یا بدبینی تمام به مسائل پیرامونی خود و به آینده پیش رو نگاه میکند با یک سیاستمدار در چیست؟هرچند دکتر روحانی امروز به توان و اراده داخلی برای عبور از تحریمهای ظالمانه واقف است و این امر را با بها دادن به توان و ظرفیت داخلی قابل تحقق میداند، ولیای کاش آن زمانی که دلسوزان و دلواپسان اقتصادی از سر خیرخواهی و با انتقاد سازنده و منصفانه فریاد میزدند که آقایان! لطفاً مسیر پیشرفت و چرخ اقتصاد کشور را معطل مذاکرات هسته ای، توافقنامه برجام و خوش بینیهای پسابرجامی نکنید، حداقل، صدایشان شنیده میشد و با القابی چون، بی سواد، بی شناسنامه، دروغگو، کودک مغز، هوچی باز، مچ گیر و تخریب کننده، متوهم، اقلیت تندرو، رانت خور، بزدل سیاسی، کاسبان تحریم، بدبین و بدگمان، منقلی، بدبین و بدگان و ... خطاب نمیشدند.(بیشتر بخوانید)
سخن راجع به گذشته بسیار است و آیندگان درباره آن بهتر قضاوت خواهند کرد. اما سخن امروز دلواپسان دیروز، این است که آقایان! وضع معیشت جامعه، وضعیت اقتصاد کشور و مدیریت صحنه جنگ اقتصادی را معطل مذاکره با اروپا، اینستکس، fatf و تصویب کنوانسیونهای cft و پالرمو نکنید. به جای امیدآفرینی کاذب به جامعه در نتیجه تصویب این لوایح در کشور و یا ناامیدسازی آنان از به هم ریختن وضعیت اقتصادی کشور در نتیجه رد شدن این لوایح، رفتن ایران به لیست سیاه و چه و چه و چه، به داشتههای کشور تکیه زنید و به فکر حال و روز مردمی باشید که وقتی به دولت اعتماد کردند، او را در همان قوارهای میدیدند که میگفت و قولش را میداد، نه در وضعیت کنونی که بگوید من مرد روزهای صلحم نه جنگ.