در حالی که دولت آمریکا با تجاوز، ترور و غصب علیه ساکنان بومی آمریکا شکل گرفته و ترور یا استخدام تروریستها سیاست دائمی سران کاخ سفید برای پیشبرد اهداف سلطهجویانه و استکباری آنان به شمار میآید، اما برای توجیه بسیاری از جنایات یا مداخلهها و توسعهطلبیهایشان از ادعای مبارزه با تروریسم نیز استفاده میکنند.
شهادت سردار مقاومت قاسم سلیمانی و قهرمان مبارزه با تروریسم کور تکفیری و مستأصلسازی تروریستهای صهیونیست فرصتی را برای بازخوانی این ادعای وقیحانه آمریکا به وجود آورده که به ابعادی از آن اشاره میشود:
1- نه تنها سرویسهای جاسوسی آمریکا و در رأس آن سیا از ترور و تروریسم به مثابه ابزاری برای حذف مخالفان داخلی و خارجی استفاده میکنند، بلکه دستگاه سیاست خارجی آمریکا نیز پوشش دیپلماتیک را برای اقدامات تروریستی یا حمایت از تروریستهای در اختیار فراهم میکند که نمونه آن حذف سازمان نفاق با سابقه ترور بیش از ۱۶ هزار نفر در ایران و جنایت علیه مردم عراق در دوره دیکتاتوری صدام از فهرست گروههای تروریستی و انتقال آنان از عراق به آلبانی، تجهیز و بهکارگیری مجدد آنان پس از اشغال عراق است.
2- شکلگیری و توسعه بسیاری از گروههای تروریستی جنایتکار و بدنام با کمک و مداخله مستقیم آمریکا صورت گرفته که در تفکر سودجویانه و عملگرایانه سیاست آمریکایی ریشه دارد. پدید آمدن القاعده حاصل تلاش آمریکا برای انحراف جریان جهادی به سمت فرسایش قدرت رقیب، یعنی شوروی سابق در افغانستان و پس از آن شکلگیری و توسعه داعش نتیجه راهبرد آمریکا برای جنگ نیابتی و فرسایش قدرت کشورهای اسلامی با جنگ داخلی و بدنامسازی اسلام و مسلمانان با جنایات تروریسم تکفیری بود.
3- ایجاد حاشیه امن، حمایت و مدیریت تروریستها و حتی کمک میدانی به آنها در شرایط اضطرار برای تداوم تنش و تأمین منافع کثیف که نمونه و مصداق روشن آن حمایت و مدیریت گروهکهای تروریستی منافقین داعشیهاست که به زعم آنان اکنون تضعیف شده و یک ابزار و عامل در اختیار به حساب میآیند؛ از این رو آمریکاییها در انتقال داعش به افغانستان و انتقال منافقین به آلبانی پنهان و آشکار ایفای نقش کردهاند.
4- مختلسازی و انسداد مسیر مبارزه واقعی با تروریستها در شرایطی که نابودی تروریستها با منافع آمریکا مغایرت پیدا کند. در چنین شرایطی با وقاحت تمام آمریکاییها به ایجاد اختلال و مانعتراشی برای زیر ضرب رفتن و نابودی تروریستها میپردازند که نمونه آن حمله به ارتش سوریه در آستانه یا حین عملیاتهای نظامی علیه تروریستهای تکفیری است.
5- اقدام براندازانه و بهکارگیری تروریسم دولتی علیه نیروهایی که ضد تروریسم محبوب و مطلوب آمریکایی عمل کنند. ترور شهید قاسم سلیمانی و شهید ابومهدی المهندس مصداق اخیر این رویکرد کثیف آمریکایی است. شهیدان حادثه تروریستی بغداد قهرمانان مبارزه با تروریسم وحشیانه تکفیری بودند که در عراق و سوریه به جنایات فراوان دست زده و زشتترین حوادث ضد بشری را در دوره حاکمیت داعش رقم زده بودند. آمریکاییها این جنایت علیه قهرمانان واقعی مبارزه با تروریسم وحشی تکفیری و تروریستهای مأمور به ناامنسازی و بیثباتی منطقه را ترور کردند.نگاهی به ابعاد و موارد فوق، منطق عملگرا، سوداگرانه و البته همراه با وقاحت آمریکایی را در برخورد با پدیده تروریسم و استفاده ابزاری از آن را برای مداخله و حضور اشغالگرانه به اثبات میرساند.