اصلاحطلبان هم مانند آحاد ملت ایران در ماجرای شهادت سیدالشهدای مقاومت سوگوار شدند و اقدام تروریستی آمریکا را محکوم کردند؛ اما برخی از آنها طی نامهای در مسیری متفاوت از خواست ملت ایران در انتقام از خون این مجاهد استکبارستیز، آبادانی و رفاه کشور را بر هرگونه اقدام مقابله به مثل با آمریکا ترجیح دادند تا مبادا آتش جنگی در منطقه رخ دهد.
سران اصلاحات در این نامه هراس خود از جنگ را اینگونه بیان میکنند: «ما امضاکنندگان زیر حمله تروریستی روز گذشته دولت امریکا را که منجر به شهادت سردار رشید قاسم سلیمانی شد و با تیرهتر کردن چشمانداز صلح در منطقه پرآشوب خاورمیانه، راه بر ماجراجویی، تشدید تنشها و تخاصم بیشتر گشود، قاطعانه محکوم میکنیم و از دولتها و ملتهای جهان میخواهیم با نشان دادن واکنش مؤثر سیاسی و حقوقی علیه جنگافروزی کاخ سفید، از احتمال بروز جنگی جدید در منطقه ما بکاهند.»
سران اصلاحات همچنین نظام را مخاطب قرار میدهند و توصیه میکنند: «ما همچنین مسئولان کشورمان را به پرهیز از افتادن در دامی که جنگسالاران آمریکایی و اسرائیلی برای ایجاد اختلال در روند طبیعی تحولات در ایران و گسترش بیثباتی و ناامنی در منطقه و فروش سلاح بیشتر پهن کردهاند، دعوت میکنیم و از آنها میخواهیم با این جنایت مصیبتبار، هوشیارانه و همهجانبه مواجه شوند و حفظ امنیت عمومی و ملی و نیز آبادانی و رفاه ملت را بر هر موضوع دیگری اولویت دهند.»
این نگرانی و توصیه اصلاحطلبان در حالی صورت میگیرد که اولاً، سران نظام بارها اعلام کردهاند خواستار آتشافروزی نیستند، ولی در مقابل هرگونه رفتار خصمانه واکنش پشیمانکننده نشان خواهند داد. در ماجرای اخیر نیز رهبر معظم انقلاب اسلامی تصریح فرمودند انتقام مردم ایران خروج نیروهای فسادانگیز آمریکا از منطقه است.
ثانیاً، این جماعت ظاهراً هنوز به قدرت دفاعی کشورمان واقف نیستند و متوجه نشدهاند آمریکا دیگر توان مواجهه با نیروهای مسلح ایران را ندارد. آنها درنیافتهاند اگر سران کاخ سفید توانایی اجرای سیاستهای سلطهجویانه ایالات متحده را داشت، باید در ماجرای پهپاد خود یک واکنش حداقلی نشان میداد.
ثالثاً، این جریان توصیههایی مانند نوشیدن جام زهر و وجود مخالفان با حضور نظام در سوریه را در کارنامه خود دارد که نشان میدهد تحلیل درستی از مسائل جهانی، منطقه و کشورمان ندارد. مردم کشورمان هنوز از یاد نبردهاند در روزهای نخستین شکلگیری داعش و اشغال بخشی از خاک سوریه، وقتی سردار شجاع مقاومت تدبیر کرد نیروهای مقاومت دشمنان وحشی ملت ایران را کیلومترها دورتر از مرزهای کشورمان کنترل و نابود کنند، همین نیروهای به اصطلاح اصلاحطلب در مقابل او جبهه گرفتند و مدعی شدند ما در سوریه دخالت پرضایعه و کمفایده داشتهایم.
آن موقع تاجزاده در تبیین موضع اصلاحطلبان به مجله «روبهرو» گفت: «آنچه مورد نقد است، شیوه عمل ایران است. به جای دخالت سیاسی برای جلوگیری از تشدید بحران و جلوگیری از ویرانی سوریه و مرگ صدها هزار نفر در آن کشور، خود به صورت نظامی وارد معرکه شد و مدیریت سیاسی این بحران را رها کرد. به بیان روشن، دولت و وزارت خارجه بحران را رها کردند و نظامیان ایران به کمک نظامیان سوریه رفتند.»
رابعاً، اصلاحطلبان باید این موضوع را درک کنند به فرموده رهبر معظم انقلاب اسلامی، انتقام خون سردار سلیمانی پایان حضور فسادانگیز آمریکا در منطقه است و آنچه در قالب اقدام نظامی صورت میگیرد، نه تنها برای آتشافروزی نبوده، بلکه کاملاً بازدارنده است؛ چرا که اگر آمریکا و دشمنان ملت ایران احساس کنند امکان یا ارادهای برای مقاومت در برابر اقدامات ستیزهجویانه و جنگطلبانه آنها وجود ندارد، بدون تردید به رفتارهای گستاخانه خود ادامه خواهند داد.
این دقیقاً همان راهی بود که نیروهای مسلح و سربازان کشورمان، از جمله سردار سرافراز اسلام، حاج قاسم سلیمانی دنبال کردند و امروز شما و همه کشورهای دنیا شاهد شکست هیمنه پوشالی آمریکایی هستید. اگر امروز دنیا برای اولین بار شاهد شلیک موشکهای یک کشور به پایگاههای آمریکاست و رئیسجمهور آمریکا در برابر آن از مذاکره دم میزند، محصول راه حاجقاسم است، نه توصیههای اصلاحطلبان که بعد از پاره شدن برجام سخن از مذاکره به میان آوردند و در اغتشاشات اخیر خواستار اعدام نیروهای نظام در برابر آشوبگران شدند. از این رو نباید اصلاحطلبان و همفکران آنها تصور کنند که دلسوزتر از کسانی هستند که طی ۴۰ سال گذشته با تفکر مقاومت و روحیه بسیجی، با جان و مال خود در مقابل دشمنان اسلام و انقلاب ایستادند و هرگز به دنبال جنگافرزوی نبودند. اما آنها که در این مدت دفاع و مقاومت در برابر زورگویی آمریکا را ضروری میدانستند، امروز ادامه دادن راه شهید سلیمانی و پاسداشت خون وی را در پایان تفکر غربگرایی در ایران میدانند که همزمان با خروج نیروهای آمریکایی از منطقه رقم خواهند زد.