نه عجیب است، نه تازه، بلكه سالهاست كه تكرار میشود، تنها تفاوت این است كه هر از چندی نوع دخالتهای انگلیس در امور داخلی كشورمان تغییر میكند. زمانی ایران را تجزیه میكرد و هر بخش از ایران را به خانی یا ملاكی میبخشید، یا میرزا كوچکها را درو میكرد و رضا قلدرها را میكاشت، یا آغاخان نوری را به جان ملت میانداخت و دسیسه ترور امیرکبیر را میچید تا از درون ایران را به تاراج بَرند و تقدیم دربار باكینگهام کنند؛ اما از همه اینها مهمتر تلاش برای نابودی دین در ایران است كه ظالمان زمین بر عهده سیاست استعماری انگلیس نهادهاند.بعد از انقلاب اسلامی خیابانی كه چرچیل نامیده شده بود به خیابان بابی ساندرز تغییر نام یافت. بلافاصله انگلیس در اصلی سفارتش را كه در آن خیابان باز میشد، بست و دری را که از خیابانی دیگر به سفارت راه دارد محل اصلی ورود و خروج قرار داد. اما چرا؟ مسئله این است كه چرچیل خون آشامی بود ستمگر و در بیرحمی تفاوتی با هیتلر و استالین نداشت و بابی ساندرز مبارز راه آزادی بود که به دست پلیس انگلیس کشته شده است. با این روایت ساده میتوان به عمق اختلاف ماهوی میان ایران اسلامی با استکبار انگلیسی پی برد.
انگلیس همیشه هست حتی بدون سفارت
روابط دو كشور در 40 سال گذشته حركتی رفت و برگشتی از بستن سفارتخانهها تا بازگشایی مجدد را طی کرده است. اولین اقدام لندن بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تعطیل كردن سفارتش در همراهی با آمریكا بود. اقدام دوم انگلیس كمک به گروهی عراقی بود كه با همراهی دولت انگلیس سفارت كشورمان در لندن را شش روز اشغال كردند و دو ایرانی را نیز كشتند. انگلیس در سال 1987 برای بار دوم سفارت خود را در تهران تعطیل کرد و چند ماه بعد دوباره آن را در نوامبر 1988 گشود و اندكی بعد به بهانه اعتراض به حکم اعدام سلمان رشدی مرتد مجدداً آن را تعطیل کرد. باز در سپتامبر 1990 سفارتش را گشود. در آوریل 1994 لندن كاركنان سفارتش را از تهران فراخواند تا به رسمیت شناختن مبارزان ایرلندی را محكوم كرده باشد. ظاهراً لندن همچنان حقوق بشر برای ایرلندیها را قبول ندارد. با روی كار آمدن دولت اصلاحات انگلیس سر از پا نشناخت و در سال 1997 اقدام به عادیسازی روابط با تهران كرد. آخرین بسته شدن سفارتخانههای دو کشور به پاییز سال 2011 باز میگردد. این رفتار دولت انگلیس در چهار دهه گذشته همواره تکرار شده است و از نکتهای بسیار مهم حکایت دارد. انگلیس برای پیگیری مداخلاتش در ایران نیاز چندانی به سفارتخانهاش ندارد، بلکه هستند کسانی که به منافع این دولت استکباری با سابقه مخوف استعمار جهانی بیش از گذشته خدمت کنند. انگلیس به دلیل منافعی كه در ایران دارد هرگز روابط خود را قطع نكرده است و همیشه در تاروپود كشورمان رخنه دارد؛ این مفهوم یک بار از دهان وزیر خارجه انگلیس هم خارج شد. ویلیام هیگ، وزیر خارجه بریتانیا در نوامبر ۲۰۱۱ ضمن دستور تعطیلی فوری سفارت ایران در لندن و خارج كردن همه كاركنانش از تهران گفت: «تعطیلی سفارتخانه به معنای قطع کامل روابط دو کشور نیست.»نكتهای كه ویلیام هیگ به آن اشاره دارد، غیر قابل اغماض است. برخی از مسئولان كشور یا با برگ انگلیس در آمریكای شمالی و اروپای غربی تحصیل كردهاند یا فرزندانشان اكنون در آنجا زندگی میكنند؛ اما چرا؟ این همان نفوذی است كه انگلیس در ایران دارد. هزینهای كم میپردازد تا هزاران سیدضیا طباطبایی را تربیت و در ایران رها كند. به یاد بیاوریم؛ «دانشگاه انگلیسی آکسفورد در اقدامی سیاسی اقدام به اعطای بورسیه تحصیلی ندا آقاسلطان به دانشجویان فلسفه این دانشگاه كرد.»در فتنه سال 1388 تونی بلر، نخستوزیر اسبق انگیس اعلام كرد، اكنون شرایطی است كه باید میوه اشغال بصره را در تهران بچینیم.
انگلیس، خبیثترین دشمن
اگر از ماجرای میکونوس و رفتن و بازگشتن بینتیجه كاركنان سفارت انگلیس و نیز دستگیری سفیر ایران در آرژانتین توسط انگلیس به بهانه اتهام بیمدرک دست داشتن در ماجرای آمیا نیز عبور كنیم؛ یکی از مهمترین اقدامات رسمی انگلیس بعد از جنگ تحمیلی همان همکاری با آمریکا در تحریمهای اقتصادی برای محدود کردن برنامههای صلحآمیز هستهای ایران بود. روندی كه با فشار برای پذیرش تعلیق داوطلبانه غنیسازی در دولت اصلاحات ادامه یافت و در نهایت با فشاری كه یک سر ثابت آن لندن بود به امضای برجام منتهی شد. اكنون تحریمها شدیدتر از قبل تداوم دارد و آمریكا به رویارویی نظامی با ایران اقدام میکند؛ اما لندن با سخن گفتن از مكانیسم ماشه همچنان بر حفظ برجامی كه فقط به سود غرب است، تأكید دارد. تغییر در ماهیت فرهنگ اسلامی با استفاده از روحانیت استحاله شده و مورد تأیید لندن بزرگترین اقدامی است كه همچنان ادامه دارد. خطر نفوذ در دین، سپس دولت دینی به مراتب از تحمیل برجامها و تحریمها مهمتر و سهمگینتر است که باید با جدیت بررسی شود. انگلیس دولتی است که رهبر معظم انقلاب آن را خبیثترین دشمن ایران لقب دادهاند.
فلاشبک آشوبسازی
دخالت كاركنان سفارت انگلیس در امور داخلی ایران و تلاش مستقیم برای ایجاد آشوب و تحریک مردم در تهران سابقهای طولانی در حد روابط دو كشور دارد؛ برای نمونه در اغتشاشهای سال 1388 «نه تن از کارکنان ایرانی سفارت بریتانیا در تهران به اتهام دستداشتن در شورشهای پس از انتخابات دهمین دوره ریاستجمهوری ایران بازداشت شدند.»ده سال بعد، در دی ماه 1398 سفیر دولت فخیمه انگلیس آشکارا در آشوب مقابل دانشگاه امیرکبیر شرکت کرد و علاوه بر تحریک مردم به آشوب، از توهین به تصویر سردار سلیمانی فیلمبرداری كرد. این حركت سفیر در كنار حمایت تمام قد جانسون، نخستوزیر انگلیس از ترور نابغه نظامی ایران و ابراز خشنودی از شنیدن خبر حذف شدن وی یک پازل كامل را روایت میكند. اینجاست كه میتوان به نكتهای دیگر پی بُرد؛ تصاویری که شبکه انگلیسی سعودی اینترنشنال از آشوبهای بنزینی سپس از ناآرامی هفته اخیر مقابل دانشگاه امیرکبیر منتشر کرده، با همکاری سفارت انگلیس تهیه شده بود.
سعودی اینترنشنال ضد ایران در انگلیس
تلاش انگلیس برای درهم كوبیدن فرهنگ اسلامی تنها به ایجاد وهابیت و بهاییت در دهها سال گذشته محدود نمیشود؛ فرقه شیرازیها كه در یک قلم دهها شبكه ماهوارهای با حمایت انگلیس تأسیس كردهاند یكی از مواردی است كه برای دشمن كردن جهان اسلام با ایرانیان شیعه ایجاد كرده است. شبكههایی كه تنها كاركردشان توهین به مقدسات اهل سنت است. انگلیسی بودن آنها زمانی بیشتر مشخص شد كه در سال 2019 به سفارت ایران در لندن حمله و برای چند ساعت آن را اشغال كردند. نفوذ فرهنگی به اینجا هم ختم نمیشود و پیوندی میان انگلیس و دستساختههایش در رژیمهای صهیونیستی و سعودی نیز وجود دارد؛ شبكه فارسیزبان سعودی اینترنشنال در لندن؛ همکاری میان انگلیس و تأمین مالی وهابیت سعودی است. شبکه فارسیزبان جم تیوی نیز بخش دیگری از همکاری میان صهیونیستها با انگلیس است. بازیگرانی که با همکاری دولت لندن از ایران میروند به صورت هماهنگشده در این دو شبکه فعالیت میکنند. بخش مهمی از دخالتهای انگلیس در ایران به نفوذ در خانواده برخی روحانیون شیعه بازمیگردد که به راستی این بخش به مراتب از سفارتخانه و سفیر یا حتی شبکههای ماهوارهای آنها خطرناکتر است. دقت کنیم در گذشته شاهد شخصی مانند سیدضیا طباطبایی بودیم که پدرش روحانی مشهوری بود. حال تصور کنید در آن زمان که حکومت اسلامی نبود سیدضیا چقدر به اسلام خیانت کرد. در شرایط اخیر اشخاصی مانند سیدضیا و فرزندان مسئولانی که در انگلیس یا آمریکا تحصیل یا زندگی کرده و میکنند، چقدر میتوانند اسباب ضربه به ایران و جمهوری اسلامی شوند. برای جلوگیری از نفوذ انگلیس بستن و باز نکردن در سفارت مانند یک بازی است. باید با آنان که دل در گرو انگلیس بستهاند، به سختی مقابله کرد. آنها را نمیتوان به راحتی اخراج کرد، بلکه باید دستشان را از جمهوری اسلامی بُرید. روشنگری ملی برای این مهم لازم است.