از زمانی که دونالد ترامپ از توافق هستهای با ایران بیرون آمده است، این بحث در بین کارشناسان حقوق بینالملل و روابط بینالملل به وجود آمده است که چطور میتوان توافقی بینالمللی به دست آورد بدون آنکه با تغییر سیاستهای یک دولت یا تغییر رؤسایجمهور، این توافق ضربه بخورد و یا دچار تغییر شود؟
عقبنشینی دولت ترامپ از توافقی که مورد اجماع جامعه جهانی بود و بازگشت تحریمها علیه ایران، نشان داد حتی اگر توافقی کاملاً مورد اجماع جامعه جهانی بوده و در سازمان ملل نیز به تصویب رسیده باشد، یکجانبهگرایی دولت آمریکا میتواند موجودیت آن را زیر سؤال ببرد. این مسئله البته این روزها تنها به آمریکا خلاصه نمیشود. با رأی آوردن بوریس جانسون در انتخابات پارلمانی انگلستان و افزایش احتمال خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا، نشان داده شد بیثباتی در سیاستهای رها و فضای سیاسی آنها میتواند مستقیماً بر توافقهای بینالمللی نیز تأثیر بگذارد.
جانسون اخیراً اعلام کرده است، توافق ایران با ترامپ بر سر مسائل هستهای باید با توافق برجام یا توافق اوباما جایگزین شود. همین یک جمله نشان میدهد خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا حداقل برای ایران به معنای نزدیک شدن بیش از پیش به آمریکا و مواضع ترامپ خواهد بود. گزارش اخیر روزنامه واشنگتن پست درباره پیام تهدیدآمیز ترامپ به اروپاییهای حاضر در برجام نیز نشان میدهد هویت مستقل سه کشور اروپایی در مقابل آمریکا چیزی شبیه افسانه میماند.
خبر دیگری که میتواند گمانه فشار آمریکا بر کشورهای اروپایی برای خروج از برجام را تقویت کند، صحبتهای ریچارد گلدبرگ، عضو سابق شورای امنیت ملی کاخ سفید است که بیان کرده بود انگلیس توافق تجارت آزاد با آمریکا را به خطر میاندازد، مگر آنکه از برجام خارج شود. وی مطرح کرده بود این پرسش پیشروی بوریس جانسون، نخستوزیر انگلیس قرار دارد که آیا میخواهید توافق تجارت آزاد با آمریکا را حفظ کنید یا نه؛ در حالی که به مرکزیت نزدیک میشوید و حامیان برگزیتی شما واقعاً با توافق هستهای موافق نیستند و خواستار خروج شما از این توافق هستند، وقتی به واشنگتن میآیید تا درباره توافق تجارت آزاد با آمریکا مذاکره کنید، چه خواهید کرد؟ گلدبرگ در پاسخ به این سؤال بیان کرده بود قطعاً به نفع جانسون و مردم انگلیس است که به دونالد ترامپ و آمریکا ملحق شوند تا سیاست خارجیشان را از بروکسل دور کنند و به کارزار فشار حداکثری بپیوندند تا همهمان در امان باشیم.
بوریس جانسون که با حمایت از خروج انگلیس از اتحادیه اروپا وجهی از ناسیونالیسم انگلیسی را به نمایش گذاشته بود، به مرور ناگزیر است این واقعیت را برای مردم بریتانیا بازگو کند که آنها در سالهای آینده راهی جز تبعیت حداکثری از آمریکای ترامپ ندارند. روزگاری انگلیسیها مدعی بودند خورشید در سرحدات آنها غروب نمیکند؛ این اصطلاح در واقع نمادی برای تفاخر آنگلوساکسونها به نفوذ و کشورگشاییهایشان بود. زمانه اما تغییر کرده است؛ مستعمرات بریتانیا تحلیل رفته است و آن کشورها در سالهای اخیر تلاش کردهاند مبانی استقلال خود را تقویت و تحکیم کنند. در مقابل اما، بریتانیا به مرور استقلال خود را از دست داده و سیاستهایش تابعی از مصالح و تصمیمسازیهای ایالات متحده آمریکا شده است.
دوران جانسون و ترامپ نیز میگذرد، اما آنچه بر جا میماند مخدوش شدن استقلال بریتانیاست که به دست آمریکا، اعتبار انگلیس به عنوان یک کشور مستقل و اثرگذار در دنیا خدشهدار میشود.