اگرچه شکلگیری جبهه ملی به رهبری دکتر مصدق، به سال 1328 و قبل از انتخابات دوره شانزدهم مجلس شورای ملی بر میگردد، اما فراز و نشیبهای زیادی بر سر راه این جبهه وجود داشته است، تا آنجا که برخی بازه فعالیت آن را به چهار دوره تقسیم میکنند؛ چهار دورهای که با معلق شدن نسبتاً کامل فعالیتهای جبهه ملی و احیای دوباره آن از هم تفکیک میشود. بازه فعالیت جبهه ملی چهارم از سال 1356 آغاز میشود و تا برخورد قاطع امام با آنها ادامه مییابد.
با شکلگیری مقدمات نهضت، جبهه ملی نیز که گاهی مواضع تندی علیه شاه و سلطنت داشت، درصدد برقراری ارتباط با انقلابیون برآمد. رهبران جبهه ملی خواهان مواجهه با اصل سلطنت شاه نبودند، بلکه هدف خود را مقابله با استبداد، البته در چارچوب ساختار حاکم معرفی میکردند. این رویکرد تا ملاقات کریم سنجابی با امام(ره) در پاریس در آبان ماه 1357 ادامه یافت. بعد از این ملاقات، جبهه ملی با صدور بیانیهای سهمادهای نظام پادشاهی را غیر قانونی اعلام کرد. در این دوره البته امام از اینکه راه جبهه ملی با انقلابیون متفاوت است سخن به میان آوردند و تأکید کردند: «اینجانب نمیتوانم از جبههایها و نه از بزرگشان اسمی ببرم و ترویجی بکنم؛ راه آنها با ما مختلف است.»(20/5/1357)
با اوجگیری نهضت، مواضع جبهه ملی در مواجهه با اسلام مکتبی و فقاهتی کمکم آشکارتر شد. با این همه امام میکوشیدند تا با مدارا، از حذف این جریان جلوگیری کنند. امام در آذر ماه 1357 در پاسخ به این سؤال که «آیا جبهه ملی را با کلیه اجزای متشکلهاش حفظ خواهید کرد؟»، پاسخ دادند: «هر فرد یا گروه و دستهای که بتواند خود را با خواستههای نهضت اسلامی موجود در ایران که عموم ملت در آن شرکت دارند، هماهنگ سازد، میتواند در ادامه کار، وظیفه خود را انجام دهد. در غیر این صورت در میان مردم جایی ندارد و ملت ایران هوشیارانه این مسائل را تعقیب میکنند.»(14/9/1357)
در این بازه زمانی، امام هیچ گاه جبهه ملی و فعالیت آنان را نفی یا محکوم نکردند، اما در شرایطی که مقابله جبهه ملی با نهضت آشکارتر شد، امام نیز ناگزیر به اتخاذ مواضع صریحتری شدند و البته در عین اینکه هشدار میدادند، زبان به نصیحت میگشودند: «من متأسفم از این اشخاص که دعوی ملیت میکنند و با اغراض ملت مخالفت میکنند. آنها که با اسم ملیت و با اسم خلق دوستی خنجر به پشت ملت میزنند، بیدار بشوند. بدانند که یا سران آنها سرسپرده اجانب هستند و میخواهند مسائل را برگردانند به حال اول، یا بکشند طرف چپ یا بکشند طرف راست. اینها بیدار بشوند. ما آنها را نصیحت میکنیم و اگر به نصیحت گوش نکنند، کار دیگر میشود.»(18/12/1357)
جبهه ملی عملاً پس از پیروزی انقلاب اسلامی در خط مخالفت با جمهوری اسلامی و حضرت امام قرار گرفت و رسانهها و تریبونهای منسوب به آنها تضعیف حکومت اسلامی و نهضت اسلامی ملت ایران را آغاز کردند. با قدرت گرفتن بنیصدر این جبهه به سمت نزدیکی به وی رفت و عملاً همسو با جریان او عمل کرد. اما آشکار است حضرت امام همچنان با این جریانهای ضدانقلاب و مخالفت نهضت ملت با مدارا عمل میکردند. این مدارا ادامه یافت تا آنکه کار به مواجهه جبهه ملی با لایحه قصاص رسید. جبهه ملی که رویکردی لیبرال داشت، در مقابل تصویب لایحه قصاص که برآمده از قرآن و شریعت بود، ایستاد و مردم را به راهپیمایی دعوت کرد. امام در واکنش به این فعالیتها که در واقع قیام در مقابل قرآن دانسته میشد، موضع شدیدی گرفتند و «ارتداد» جبهه ملی را اعلام کردند تا این جبهه حضور مردم در خیابانها حاشیهنشین شود.
امام فرمودند: «من میخواهم ببینم كه این راهپیمایی كه امروز اعلام شده است، اساس این راهپیمایی چه هست؟ من دو تا اعلامیه از «جبهه ملی»، كه دعوت به راهپیمایی كرده است، دیدم. در یكی از این دو اعلامیه، جزء انگیزهای كه برای راهپیمایی قرار دادهاند، لایحه «قصاص» است. یعنی مردم ایران را دعوت كردند كه مقابل لایحه قصاص بایستند. در اعلامیه دیگری كه منتشر كرده بودند تعبیر این بود كه «لایحه غیر انسانی»! ملت مسلمان را دعوت میكنند كه در مقابل لایحه قصاص راهپیمایی كنند، یعنی چه؟ یعنی در مقابل نص قرآن كریم راهپیمایی كنند. شما را دعوت به قیام و استقامت و راهپیمایی میكنند در مقابل قرآن كریم. نص قرآن كریم.»
حضرت امام با اشاره به کسانی که علیه حکم قرآن ائتلاف کردهاند، فرمودند: «من از اول یك خَلَجانی در ذهنم حاصل میشد راجع به بعضی اینها؛ لكن صبر كردم. صبر كردم و نصیحت كردم. صبر كردم، و هر وقت اینها آمدندـ یعنی هر وقت نهـ اما بسیاری اوقات، آنها را به مسائل اسلامی دعوت كردم؛ به عمل به قانون دعوت كردم؛ به حفظ و حراست جمهوری اسلامی دعوت كردم. كم كم آن احساسِ من زیاد شد. تا وقتی كه میبینم آن جناح منافق در میدان است و تأیید میكند. تا وقتی كه میبینم آن جبههای كه بر ضد اسلام است تأیید میكند. [برای] من تكلیف شرعی است، تا دیگر، تأیید نكنم.»
امام در نهایت تصریح کردند: «اینها مرتدند. جبهه ملی از امروز محکوم به ارتداد است. بله، جبهه ملی هم ممکن است بگویند که ما این اعلامیه را ندادهایم. اگر آمدند در رادیو، امروز بعد از ظهر آمدند در رادیو اعلام کردند به اینکه این اعلامیهای که حکم ضروری مسلمین، جمیع مسلمین، را غیر انسانی خوانده، این اطلاعیه از ما نبوده؛ اگر اینها اعلام کنند که از ما نبوده، از آنها هم ما می پذیریم.»
اما جبهه ملی هیچ گاه حاضر نشد از این بیانیه اعلام برائت کند و بر واگرایی خود افزود و عملاً به جبهه بنیصدر و مجاهدین خلق (منافقین) و نهضت آزادی پیوست و در مقابل ملت و انقلاب ایستاد و عملاً از صحنه سیاسی کشور حذف شد.