هنگامى که پروردگار ابراهیم، او را با دستوراتى آزمود و او به طور کامل از عهده آنها برآمد، خداوند به او فرمود: «من تو را امام و پیشواى مردم قرار دادم.» ابراهیم گفت: «از دودمان من نیز امامانى قرار بده. خداوند فرمود: پیمان من، به ستمکاران نمىرسد.» (بقره/ 124)
ابتلا به معنای ایجاد تحول و دگرگونی و تغییر دادن شرایط عادی است. ابتلای الهی برای رسیدن به یک هدف یا نتیجه صورت میگیرد؛ این هدف میتواند خودشناسی انسان باشد و بداند چقدر توانایی دارد و آیا ادعاهایش درست است یا نه؛ یا دیگران او را بشناسند و دریابند آیا این فرد که خود را این گونه معرفی میکند، چنین است یا نه. ابتلا میتواند برای رشد انسان نیز باشد؛ چون مقابله با سختیها تمرینی برای قویتر شدن و رشد انسان است. به همین جهت ابتلا با واژه «رب» تناسب دارد؛ زیرا رب یا ربوبیت نیز به معنای ایجاد تحول، به صورت تدریجی و مرحلهای، برای رساندن انسان به رشد است.
تربیت را ابتلا انجام میدهد؛ یعنی پروردگار انسان را به این صورت تربیت میکند که با ابتلا کمکم نقصهای او رفع شود و به سمت کمال حرکت کند.
خداوند متعال در آیه 15 سوره فجر میفرماید: اما انسان (کمظرف ضعیف بیصبر) چون خدا او را برای آزمایش و امتحان کرامت و نعمتی بخشد در آن حال (مغرور ناز و نعمت شود و) گوید: خدا مرا عزیز و گرامی داشت.
یک نوع از ابتلائات، ابتلا به اکرام است؛ یعنی خداوند کسی را گرامی میدارد و به او نعمت فراوان میدهد و هنگامیکه شخص تغییر بزرگی را در زندگی خود میبیند، احساس میکند خدا او را گرامی داشته و به او نعمت داده است. در واقع همین طور است؛ خداوند او را گرامی داشته و به او نعمت داده است؛ اما این نعمت ابتلاست و او برای حرکت به سمت رشد در این شرایط قرار گرفته است و هرگز نباید به جای اینکه از تغییر شرایط و ابتلا برای رشد استفاده کند، بگوید خداوند به من لطف کرده است و باید با استفاده از این مال فقط در رفاه زندگی خویش بکوشم و دیگران را فراموش کند؛ زیرا خداوند نیازهای دیگران را در اموال متنعمین قرار داده است؛ اگر چنین کند، ابتلا به جای اینکه مایه رشد او شود، مایه سقوط او میشود.
گاهی خداوند با تنگ کردن روزی انسان را آزمایش میکند؛ ولی انسان متوجه نمیشود این سختی برای ایجاد تحولی در او به سمت مقاومت، صبر و رشد است، بلکه فکر میکند دلیل آن این است که خداوند او را دوست ندارد و به او اهانت کرده است، در آیه 16 فجر آمده است: و چون او را باز برای آزمودن تنگروزی کند (دلتنگ و غمین شود و) گوید: خدا مرا خوار گردانید. در حالی که اشتباه میکند. در این حالت نیز ابتلا به جای اینکه موجب رشد او شود موجب سقوط او میشود.