چرا شورای نگهبان رد صلاحیت میکند؟ این سوالی است که این روزها ذهن بسیاری از افراد جامعه را به خود مشغول نموده و افراد مغرض و ضدانقلاب نیز با دمیدن به ساز سیاسی بودن اقدامات شورای نگهبان، در پی سوءاستفاده از این چالش ذهنی در افکار عمومی ایران هستند.
سوءاستفاده از این موضوع در حالی صورت میگیرد که اولاً؛ بسیاری از کشورهای جهان اعم از غربی و یا شرقی نیز برای استفاده بهینه از ظرفیتهای موجود در جامعه خود و یا در راستای منافع نظام سرمایهداری، فیلترهایی را برای گزینش و پالایش افراد داوطلب شرکت در انتخابات، پیشبینی و تعبیه نمودهاند.
ثانیاً؛ بسیاری از افراد معترض به این موضوع، در ردیف کسانی قرار دارند که با نادیده انگاشتن ضرورت ورود افراد صالح و شایسته به نظام اداری، اجرایی و قانونگذاری کشور، تلاش میکنند تا با سوءاستفاده از مشکلات موجود که عمدتاً حاصل سوءمدیریتها است، مشکلات ناشی از ضعف عملکرد مدیران نالایقی که بعضاً با فریبکاری و دروغگویی به جایگاه خود دست یافتهاند را بهانهای برای ناکارآمد جلوه دادن نظام اسلامی و ایجاد آشوب و اغتشاش مجدد درکشور قرار دهند.
در واقع این افراد (ضدانقلاب و برخی از معترضین ناآگاه و بعضاً مغرض) از یک سو انتظار دارند که شورای نگهبان اجازه دهد افرادی که سابقه، اختلاس یا رانتخواری، یا فساد اخلاقی و سایر جرایم را دارند، مورد تأیید قرار گیرند و از سوی دیگر، هنگامی که همین شورا با اغماض از کنار تخلفات و جرائم برخی از کاندیدها عبور میکند و احتمالاً افراد مذکور به جایگاه مورد نظر دست یافته و مرتکب خطای مجدد میشوند، ناجوانمردانه نظام و ولایت و اسلام را مورد هجمه قرار میدهند.
با اینحال نکته قابل تأمل این است که اصولاً اگر قرار باشد اهداف پنجگانه انقلاب، شامل؛ «انقلاب اسلامی، نظام اسلامی، دولت اسلامی، جامعه یا کشور اسلامی و در نهایت، تمدن نوین اسلامی» که بارها از سوی رهبر معظم انقلاب (دامت برکاته) مورد تأکید قرار گرفته به طور کامل محقق شود، حتماً باید افراد متدین، متعهد و متخصصی که مشرف بر مبانی و اصول و ارزشهای اسلامی هستند در رأس سه قوه و ارکان آن قرار گیرند.
به عبارت دیگر نمیشود انتظار داشت که مراحل پنجگانه فوق، به شکل مطلوب و آرمانی آن محقق شود، در حالیکه مجریان کار، شناخت درستی از مبانی اسلامی نداشته یا اعتقاد کامل به اثربخشی آن ندارند و یا حتی خود آلوده به برخی از جرائم و تخلفات اخلاقی، اقتصادی یا اجتماعی باشند.
درست به همین دلیل است که هرگاه و در هر دوره که مدیران منتخب مردم از شایستگیهای اخلاقی و رفتاری بهتری برخوردار بوده و شناخت بیشتری از مبانی اسلامی داشتهاند و در عین حال با اعتماد قلبی به مبانی اعتقادی خود عمل کردهاند، بروز و ظهور اصول و ارزشهای اسلامی نیز به شکل پررنگتری در جامعه نمود پیدا کرده و هرگاه فرهنگ بیگانه مبنا قرار گرفته، ناهنجاریهای اخلاقی و رفتاری در جامعه غلبه یافته است.