صبح صادق >>  نگاه >> یادداشت مخاطبین
تاریخ انتشار : ۱۳ بهمن ۱۳۹۸ - ۱۹:۳۱  ، 
کد خبر : ۳۲۰۱۵۴
بازنگاه تحلیلی به مصاحبه جنجالی محمدجواد ظریف با نشریه اشپیگل

سوءبرداشت یا لغزش دیپلماتیک؟

پایگاه بصیرت / محمد صرفی

مصاحبه اخیر وزیر امور خارجه کشورمان با نشریه آلمانی «اشپیگل» خبرساز شد. خبرنگار این نشریه از آقای ظریف می‌پرسد «آیا احتمال مذاکره با آمریکا پس از ترور سردار سلیمانی کمرنگ شده است؟» که ظریف در پاسخ می‌گوید: «خیر. من هرگز این احتمال را منتفی نمی‌دانم که افراد رویکرد خود را تغییر دهند و واقعیات را بپذیرند. برای ما فرقی نمی‌کند که چه کسی در کاخ سفید حضور دارد. آنچه اهمیت دارد، چگونگی رفتار آنهاست. دولت ترامپ می‌تواند گذشته خود را اصلاح کند، تحریم‌ها را بر دارد و به میز مذاکره بر گردد. ما هنوز در میز مذاکره باقی مانده‌ایم. آنها طرفی هستند که میز مذاکره را ترک کرده‌اند. ایالات متحده، آسیب بزرگی به مردم ایران وارد کرده است. روزی خواهد رسید که آنها باید این آسیب را جبران کنند. ما شکیبایی زیادی داریم.»

دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا پس از انتشار این مصاحبه به سخنان وزیر امور خارجه ایران درباره مذاکره با آمریکا واکنش نشان داد و در توئیتر نوشت: «وزیر امور خارجه ایران گفته که ایران خواستار مذاکره با آمریکاست؛ اما خواستار برداشته شدن تحریم‌هاست. نه ممنون!»

این موضع ظریف با واکنش‌های فراوانی در محافل سیاسی و رسانه‌ای مواجه شد و انتقادهای بسیاری را برانگیخت و حتی عده‌ای در اعتراض به آن مقابل وزارت امور خارجه تجمع کردند. حامیان دولت نیز بیکار ننشسته و درصدد پاسخگویی به انتقادات برآمدند. «ایران» روزنامه ارگان دولت در گزارشی که آن را تیتر یک کرده بود، مدعی شد مواضع ظریف از سوی منتقدان تحریف شده است.

همچنین «امیرعلی ابوالفتح» کارشناس سیاسی و فعال اصلاح‌طلب در این مورد نوشت: «ظریف گفته است اگر آمریکا تحریم‌ها را لغو کند، ایران با آمریکا مذاکره خواهد کرد. این سخن به معنای نادیده گرفتن خون سردار سلیمانی نیست، به معنای تغییر رفتار آمریکا، کنار گذاشتن جنگ اقتصادی علیه مردم ایران و بازگشت به تعهدات بین‌المللی واشنگتن از جمله برجام است.» «آذر منصوری» قائم مقام حزب اتحاد ملت هم در توئیتی نوشت: «به کسانی که بی رحمانه با تحریف سخنان ظریف او را تخریب می‌کنند و همین را هم بهانه حمله به او قرار دادند، توصیه می‌کنم واقعیت‌های امروز ایران را ببینید و بدانید که این تاختن برای شما تبدیل به رأی نمی‌شود. دنیا عوض شده است و ‌نمی‌شود با برخی واژه‌ها شوخی کرد. به فردا هم فکر کنید.»

وزارت امور خارجه نیز در این مورد بیانیه‌ای رسمی صادر کرد و منتقدان را به اطلاع نداشتن از پیچیدگی‌ها، برداشت‌هایی نادرست از عملکرد وزارت امور خارجه و ایجاد دوقطبی «مذاکره‌ـ عدم مذاکره» متهم کرد و موضع ظریف را نماد قدرت ایران دانست.

مدافعان برای توجیه موضع ظریف در مصاحبه با اشپیگل، به طور کلی چند موضوع را مطرح کردند؛

1‌ـ ظریف نماینده دیپلماسی کشور است و مواضع او با مقامات بالادستی نظام هماهنگ شده و این موضع هم در همین چارچوب باید دیده شود و قابل نقد و ملامت نیست.

2‌ـ ظریف در این مصاحبه مسئله جدیدی مطرح نکرده و موضوع مذاکره با آمریکا پس از خروج واشنگتن از تعهد برجام همیشه با شرط و شروط‌های مشخص، یعنی بازگشت کاخ سفید به شیوه معقول رابطه با ایران مطرح بوده است.

3‌ـ ظریف با این کار خود توپ را در زمین آمریکا و ترامپ انداخته و نشان داده است برخلاف جوسازی‌ها، این آمریکاست که اهل مذاکره نیست. در واقع او با این حرکت دورویی آمریکا را نمایان کرده است.

ظریف یک دیپلمات است و در مواضع خود باید دیپلماتیک رفتار کند و منتقدان نباید از او انتظار داشته باشند بیانیه‌های احساسی و آرمانی بخواند.

منتقدان ظریف در این فضا از سوءتفاهم ایجاد شده بهره‌برداری سیاسی کردند و ناخواسته در این ماجرا هم با ترامپ همراه شدند تا به ظریف بتازند.

منتقدان باید سایر بخش‌های مصاحبه ظریف با اشپیگل را هم مطالعه کنند و نظرات او درباره ترور سردار سلیمانی را ببینند.

اگر بخواهیم به شکل منصفانه به مصاحبه ظریف و دفاعیات حامیان وی در برابر انتقادات نگاه کنیم، چند نکته را می‌توان مطرح کرد؛

ادعای هماهنگ بودن کلیه مواضع و رفتارهای وزیر امور خارجه با مقامات ارشد نظام، ادعایی غیرصحیح و مغایر با عقل و واقعیت است. از قضا این همان ادعایی است که ضد انقلاب درباره ظریف مطرح کرده و او را فردی بی‌اختیار و صرفاً مجری اوامر نظام معرفی می‌کند. یک نمونه بارز ادعای هماهنگی کامل ظریف و نظام، در پرونده برجام است. چند ماه پیش رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنانی در این باره تأکید کردند: «در صحبت‌ها بود که تصویب برجام را به رهبری نسبت داده‌اند؛ خب شما چشم و گوش دارید و همه‌چیز را می‌بینید. نامه‌ای که درباره‌ برجام نوشته شد و شرایطی که ذکر شده که در این صورت تصویب می‌شود را ببینید. منتها اگر این شرایط اجرا نشده، وظیفه‌ رهبری این نیست که وارد بشود... آن‌طور که برجام عمل شد، من خیلی اعتقادی نداشتم و بارها هم به رئیس‌جمهور و وزیر خارجه گفتیم و تذکر دادیم.»

ادعاهایی مانند بهره‌برداری سیاسی و خصومت شخصی و ندیدن سایر بخش‌های مصاحبه، پاسخ‌هایی خارج از موضوع و بی‌ربط به انتقادهاست. اگر کلیت یک مصاحبه صحیح باشد و به یک بخش از آن نقد وارد باشد، به بهانه درست بودن سایر بخش‌ها نباید قسمت مورد مناقشه را مورد بحث و نقد قرار داد؟ برچسب خصومت شخصی و سیاسی‌کاری را هم می‌توان به هر منتقدی زد و به این بهانه از پاسخگویی شانه خالی کرد.

ادعای آشکار کردن دورویی آمریکا و انداختن توپ به زمین حریف هم نمی‌تواند دفاع مستدلی باشد؛ چرا که در وضعیت فعلی وزارت امور خارجه وظایف مهم‌تری بر دوش دارد و این مسائل اساساً موضوعیت ندارند. چه کسی است که نداند ماهیت دولت آمریکا چیست؟ آمریکایی‌ها که شخصی همچون سردار سلیمانی را ترور کرده و مسئولیت آن را آشکارا برعهده می‌گیرند، از اتهام دورویی هراس دارند؟!

اما مسئله مهم و اساسی درباره پرسش اشپیگل و پاسخ ظریف به این نکته مهم برمی‌گردد که پاسخ وزیر امور خارجه تداعی‌کننده این است که حتی ترور سردار سلیمانی هم تأثیری در دیپلماسی ایران ندارد. مدافعان ظریف می‌گویند وزیر خارجه نباید احساسی و آرمانی باشد. دعوت دولتی به اصلاح گذشته خود به شکل آشکار و رسمی دست به ترور یک مقام بلندپایه ایران زده است، که چقدر مبتنی بر واقعیت است؟ آیا این یک خیال خام و احساسی نیست؟ توقع موضعی شدید و محکم در برابر چنین سؤالی‌ـ نظر ایران درباره مذاکره با آمریکا پس از ترور شهید سلیمانی‌ـ غیرمنطقی و احساسی است؟

بالاخره اینکه وقتی دولتمردان آمریکا ببینند حتی پس از ترور شخصیتی همچون سردار سلیمانی هم، تغییری در مواضع دیپلماتیک ایران به وجود نیامده و تهران همان لحن، مواضع و رفتار پیشین را دارد، آیا برای دست زدن به جنایت‌های بیشتر تحریک نمی‌شوند؟

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات