مرحله پایانی رقابتهای انتخاباتی با اعلام اسامی بیش از 7 هزار نامزد تأیید صلاحیتشده برای تصدی 290 کرسی مجلس یازدهم از 23 بهمن ماه آغاز خواهد شد. تا اینجای کار تکلیف جریانهای سیاسی فعال در انتخابات تقریباً مشخص شده است.
جریان بهار (نزدیک به احمدینژاد) در این انتخابات حضور آرمداری نخواهد داشت و اگر گزینههای منسوب به این جریان در میدان رقابتهای انتخاباتی باشد، به صورت مستقل و فارغ از بزرگنمایی تعلقات سیاسی خواهد بود.
جریان نیروهای انقلاب تا حدودی توانسته است تکلیف خود را برای انتخابات مشخص کند و با وجود آنکه اعضای آن به وحدتی تمامعیار و ارائه یک لیست واحد در سراسر کشور نرسیدهاند، اما سعی داشتهاند در اکثریت حوزهها که تعداد آن بیش از 200 کرسی انتخاباتی است، به وحدت نظر برسند. در شهرهای بزرگ و به صورت خاص در پایتخت، باید منتظر ارائه حداقل دو لیست باشیم؛ البته انتظار میرود این دو لیست مشترکات فراوانی داشته باشند. این جریان شعار انتخاباتی خود را نیز «ایران سربلند» معرفی کرده است و از 23 بهمن تبلیغات انتخاباتی خود را آغاز خواهد کرد.
در این میان اوضاع اردوگاه اصلاحطلبان همچنان خوش نیست و افتراق و تشتت بیش از گذشته شده است. این جریان به سه دلیل قادر نبود لیست توانمندی ارائه دهد که بتواند با رقیب آمادهاش رقابت کند.
اول اینکه بخش قابل ملاحظهای از منسوبان بنام و کارآمد آنان، خود با تحلیلی که از شرایط کشور و بضاعت اصلاحطلبان داشتند، ترجیح دادند در انتخابات نامنویسی نکنند. دوم، بخش دیگری از منسوبان به این جریان نیز از سوی شورای نگهبان تأیید صلاحیت نشدهاند. سوم، این جریان تصمیم گرفته است با تنگنظری حداکثری فقط از گزینههایی که تمامقد اصلاحطلب شناخته میشوند، حمایت کند و آنها را در لیست قرار دهد و از هرگونه ائتلاف با دیگران پرهیز کند که حاصل آن، به گفته خودشان، برای بستن لیست دست خالی شدند.
در این میان البته، تلاش شده است همه کاسه کوزهها سر شورای نگهبان شکسته شود؛ برای نمونه سعید حجاریان مدعی شده است: «تیغ استصواب به قدری برنده شد که امکان هرگونه «سیاستورزی انتخاباتی» از اصلاحطلبان و اساساً هر نیروی تغییرطلبی سلب و بحث شرکت در انتخابات از دستور کار بسیاری از افراد خارج شد.»
اما واقعیت آن است که اصلاحطلبان مدتهاست در سیاستورزی ابتر شدهاند. نشان به آن نشان که در چند سال اخیر اصلاحطلبانی چون محمدرضا تاجیک از بنبست تئوریک و پایان اصلاحطلبان، ضرورت بازاندیشی و عبور از آن و رو آوردن به نواصلاحطلبی سخن میگویند. تاجیک باصراحت گفته بود: «اصلاحطلبان را دچار نوعی سترونی و نازایی میبینم.» صادق خرازی نیز پیش از این گفته بود: «ما در حال ریزش طرفداران خود در کشور هستیم. ما به دلیل مشکلات زیادی که مردم دارند، در حال ریزش پایگاه اجتماعی خود هستیم.»
در همین راستا اظهارات صادق زیباکلام نیز شنیدنی است. او با بیان اینکه خاتمی در دیدار با فراکسیون امید گفته بود: «شاید دیگر «تکرار میکنم» نیز افاقه نکند و کارساز نباشد»، افزود: «البته این بلا را نه اصولگرایان و نه شورای نگهبان بر سر این طیف سیاسی آوردند، بلکه این موضوع مرتبط با آقای روحانی است و بنده ایشان را مسئول میدانم.»
اصلاحطلبان ظاهراً سیاست «آتش به اختیار» را برگزیدهاند و ضمن انصراف از ارائه لیست واحد، احزاب و گروههای سیاسی و نامزدهای اصلاحطلبان سراسر کشور را آزاد گذاشتنهاند به اسم حزب خود در انتخابات فعال شوند. هرچند شنیده میشود برخی چهرههای رادیکال در تلاشند نامزدهای احراز صلاحیت شده را به انصراف مجبور کنند؛ این ایده مخالفان جدی نیز دارد و باید منتظر بود لیستهایی به نام اصلاحطلبان در سراسر کشور انتشار یابد و در دوران بنبست سیاستورزان از کار افتاده کار را از دست شورای عالی سیاستگذاری خارج کند.
نهایت آنکه در این انتخابات نباید از مستقلین که هم به صورت فردی و هم به صورت ائتلافی فعالیت خواهند کرد، غافل شد؛ چراکه نباید فراموش کرد وقتی اعتماد به جریانهای سیاسی نزد افکار عمومی کاسته میشود، تمایل به مستقلین و آنان که با شعارهای غیرسیاسی فعالیت میکنند، افزایش خواهد یافت.